تاریخپژوهی تأمین اجتماعی بیمه ای
برای آنکه نسبت تأمین اجتماعی در مکتب اقتصاد اسلامی با تأمین اجتماعی متعارف مشخص شود، لازم است بهطور خلاصه مروری بر جایگاه و زمینههای شکلگیری تأمین اجتماعی در مکتب سرمایهداری صورت بگیرد.
تاریخچه تأمین اجتماعی بیمهای
از اواخر قرن نوزدهم میلادی، باتوجه به پیشرفتهای صنعتی، تحولاتی عمده در الگوهای سنتی کار و زندگی بروز کرد و با شکلگیری طبقات کارگر و کارفرمای صنعتی، مفهوم حمایت از نیروی کار در دوران ازکارافتادگی و پیری مطرح شد.[1] نظام رفاه و تأمین اجتماعی به شیوه و با ساختار کنونی آن پس از دوران انقلاب صنعتی تحت تأثیر مستقیم تجارب حاصل از دوران فئودالیته (نظام اربابرعیتی) در جوامع اروپایی و تفاوتها و تبعیضهای اساسی و فاحش موجود میان اقشار مختلف اجتماعی در ارتباط با تحقق حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی، مالکیتی، حرفهای و شغلی و تغییر اساسی نگرش جامعه به نیروی کار شکل گرفته است، بهگونهای که این فرآیند نامتناسب بهتدریج موجبات تولد و رشد فرآیند فلسفه و مکتب آزادیخواهی (لیبرالیسم) از سوی روشنفکران، متفکران و آزادیطلبان عصر مذکور و همچنین تقویت جنبشهای سوسیالیستی را در کشورهای صنعتی اروپا فراهم ساخته و درنهایت باعث تعمیم خواستههای اقشار آسیبپذیر اجتماعی بهخصوص کارگران و کشاورزان در راستای تثبیت حقوق اجتماعی آنان شده است.[2] بنابراین، برای آنکه نسبت تأمین اجتماعی در مکتب اقتصاد اسلامی با تأمین اجتماعی متعارف مشخص شود، لازم است بهطور خلاصه مروری بر جایگاه و زمینههای شکلگیری تأمین اجتماعی در مکتب سرمایهداری صورت بگیرد.
جایگاه تأمین اجتماعی در مکتب سرمایهداری
مکتب سرمایهداری لیبرال اولین مکتبی است که پس از فروپاشی نظامهای سنتی و زعامت اصحاب کلیسا، به وجود آمد و نظریات بدیع و منسجمی را درباره اقتصاد و اجتماع ارائه کرد. بررسی نظریات این مکتب امروزه ازآنجهت ضرورت دارد که پایههای اولیه علوم انسانی و اجتماعی جدید بر اساس نظریات این مکتب گذاشته شده است و امروزه نیز برخی از متفکران غربی و پیروان آنها در سایر کشورها بر برداشتهای جدید از همان اصول پایبندی نشان میدهند.[3] بر پایه مجموعه عقایدی که بنیانگذاران این مکتب مانند آدام اسمیت، ریکاردو و… درباره انسان و نوع تعامل فرد و جامعه در رسیدن به خیر و سعادت ابراز داشتند، هیچگونه مبنا و منطقی برای تأمین اجتماعی وجود نداشت و حتی اقدامات حمایتی پراکندهای که تا آن زمان بهصورت سنتی ارائه میشد نیز نفی گردید.[4]
متفکران مکتب سرمایهداری بالأخره پس از دو قرن تجربه گرانبار حاکمیت اصول لیبرالیسم اقتصادی و مشاهده عریان فجایع ناشی از آن، بهناچار ناکارآمدی این مکتب در برخی از زمینهها و لزوم بازنگری در برخی از اصول اولیه سرمایهداری لیبرال مانند آزادیهای فردی و مالکیت نامحدود خصوصی و عدم دخالت دولت و… را پذیرفتند.[5] پیدایش نظامهای تأمین اجتماعی معاصر را باید مرهون این بازنگری دانست. مهمترین علل این بازنگری عبارت بودند از:
- جلوگیری از حاکمیت کمونیسم؛
- جلوگیری از بحرانهای اقتصادی-اجتماعی؛
- درک اثر متقابل رفاهی افراد جامعه؛
- توجیه فلسفی تأمین اجتماعی در تفکر سرمایهداری.
اقسام کلی تأمین اجتماعی متعارف
در فرایند تاریخی تحول تأمین اجتماعی، عمدتاً دو نظام تأمین اجتماعی پدیدار شدهاند که به «نظام بیسمارکی» و «نظام بوریجی» معروف هستند. نظام بیسمارکی که «بیمة اجتماعی» نامیده میشود، نوعی بیمه حرفهای اجباری است. این نظام از محل حقبیمهای که به نسبت دستمزد محاسبه میشود، تغذیه میگردد. در سال 1940، بوریج مطالعاتی را در زمینة برقراری نظام تأمین اجتماعی انجام داد که نتایج این مطالعات گزارشی شد که نظام بوریجی را در تعریف تأمین اجتماعی شکل داد. نظام بوریجی که «تأمین اجتماعی» نامگذاری شده، مبتنی بر همبستگی عمومی است و هزینههای آن از محل اخذ مالیات تأمین میشود. در این نظام برقراری تأمین اجتماعی برای تکتک افراد جامعه، مسئولیت و وظیفهای الزامی برای دولت تلقی شده است. از سال 1950 به بعد نگاه به تأمین اجتماعی در تمامی جوامع غربی تقویت گردید و متحول شد. با رواج دیدگاههای کینزی در اقتصادهای غربی، دولتها به «تأمین اجتماعی» در کنار «رشد اقتصادی»، «اشتغال» و «ثبات قیمتها» حساستر شدند و به عبارت دیگر دوران دولتهای رفاه آغاز گردید. در نظامهایی شبیه نظام بوریج، 40 تا 80 درصد منابع برای اجرای پوششهای تأمین اجتماعی از بودجه عمومی دولت تأمین میشود. در نظامهای بیسمارکی، برعکس، حقبیمه اجباری کارفرمایان و مستخدمان منبع اصلی درآمد تأمین اجتماعی را تشکیل میدهد.[6]
راهبردهای تأمین اجتماعی متعارف
بهمنظور استقرار نظام تأمین اجتماعی در کشورها و جوامع مختلف، روشها و ترتیبات نهادی مختلفی شکل گرفته است. مهمترین روشها و ترتیباتی که بر اساس تجربۀ کشورهای مختلف حاصل شده است و در اغلب کشورهای پیشرفتۀ صنعتی و سایر کشورها مورد استفاده قرار میگیرد، به سه گروه اصلی «راهبردهای بیمهای»، «راهبردهای حمایتی» و «راهبردهای امدادی» قابل دستهبندی است.
راهبردهای بیمهای به اشتغال افراد جامعه توجه داشته و نیروی شاغل جامعه را تحت پوشش قرار میدهد. این راهبرد بر مشارکت مالی بیمهشده (شاغل)، کارفرما و دولت استوار است.[7] راهبردهای حمایتی مبتنی بر تابعیت یا اقامت شهروندان بهصورت همگانی است و شامل مساعدت و خدمات اجتماعی میشود. این نظام عمدتاً به اعتبارات دولتی (بودجه عمومی) وابسته است و کلیه اقشار آسیبپذیر اجتماعی را که به دلیل ناتوانی در کسب درآمد قادر به تأمین معیشت خود و خانواده نیستند، تحت پوشش قرار میدهد. راهبردهای امدادی شامل کمکهای دولتی، مردمی و گاه بینالمللی است که بهطور مقطعی به آسیبدیدگان از حوادث و بلایای طبیعی و قهری مانند سیل، زلزله، آتشسوزیهای وسیع و همچنین بلایای غیرطبیعی همانند جنگ، انفجارهای شیمیایی و اسکان پناهندگان ارائه میشود.[8]
اهداف و جایگاه بیمههای اجتماعی
بهطورکلی سه دلیل منطقی برای بیمههای اجتماعی مطرح میشود که عبارتاند از:[9]
- ایفای نقش پدری دولت برای مقابله با کوتهبینی افراد در چرخه زندگی.
- جلوگیری از سواری مجانی در مقابل نوعدوستی است (لزوم اجباری شدن پسانداز).[10]
- طرحی برای بازتوزیع درآمد مبتنی بر درآمدهای طول عمر فرد و نه درآمد یک سال.
مطابق مورد اول، یکی از دلایل شکلگیری بیمههای اجتماعی آن است که افراد در دوره جوانی تمایل دارند هر آنچه به دست میآورند را مصرف کنند و این تمایل از روی کوتهبینی و عدم آیندهنگری آنهاست. ازآنجاکه سالمندی و ناتوانی یک واقعیت در آینده است و افراد لزوماً به آن توجه نمیکنند، دولتها مانند یک پدر آیندهنگر در هدایت فرزند خود، مانع کوتهبینی او در مصارفش شده و بخشی از درآمدش را ولو بهصورت اجباری به آینده او اختصاص میدهند.
مورد دوم به این اشاره دارد که اگر افراد بدانند در آینده عدهای از آنها حمایت میکنند، انگیزه عدم پسانداز پیدا میکنند و به همین دلیل برای مقابله با این سواری مجانی -که فرد به امید کمک دیگران، در مصارفش بیتدبیری کند- فرد را مجبور میکنند تا هزینه حمایت از خودش را خودش بپردازد.
دلیل سوم ناظر به هموارسازی مصرف فرد در طول دوران زندگی است؛ به این معنا که در دوران جوانی که فرد توان کسب درآمد بیشتری دارد، با اخذ بخشی از درآمد وی سعی میشود مصرف فرد هم افزایش نیابد تا در آینده که امکان کسب درآمد برای فرد وجود ندارد، بتواند مانند سطح مصرف گذشته از مستمریهای دریافتی مصرف کند.
علاوه بر موارد فوق که اهمیت صندوقهای بازنشستگی را از طرف فرد بررسی میکنند، میتوان به اهمیت صندوقهای بازنشستگی در تقویت تولید هم اشاره کرد. صندوقهای بازنشستگی به همان اندازه که نهادی اجتماعی به شمار میروند، دارای اهمیت اقتصادی بوده و از دو مسیر اصلی بر روی شاخصههای توسعه و رشد اقتصادی تأثیرگذار میباشند: در مسیر نخست صندوقهای بیمهای و بازنشستگی بهعنوان سرمایهگذارانی نهادی با هدایت پساندازهای خرد به بخش سرمایهگذاری نسبت به تأمین منابع مالی موردنیاز برای تداوم و توسعه عملیات بنگاههای اقتصادی و همچنین پروژههای بزرگمقیاس و زیرساختی اقدام نموده که این امر از طریق افزایش بهرهوری کار و سرمایه منجر به رشد اقتصادی کشورها میشود. در مسیر دوم نیز صندوقهای بازنشستگی از طریق ایجاد رونق و همچنین افزایش خلاقیت و تنوع ابزارهای مالی در بازار سرمایه انتفاع جمعی را به دنبال خواهند داشت.[11]
مطابق آنچه در تاریخچه تأمین اجتماعی متعارف ذکر شد، اگرچه بیمههای اجتماعی در ابتدا با رویکرد حمایت از کارگران و آسیبهای ناشی از کار بود، اما بهتدریج با در نظر گرفتن «کوتهبینی»[12] انسانها در مصرف داراییهایشان در دوره اشتغال، برقراری ثبات نسبی در مصرف[13] در طول دوران زندگی افراد را دنبال میکند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] پلاگ، نیلز و کویست، یان (1379)، تأمین اجتماعی در اروپا: توسعه یا تعطیل؟، ترجمه: هرمز همایونپور، تهران: مؤسسه تحقیقات اجتماعی دانمارک، چاپ اول، ص 1
[2] پناهی، بهرام (1386)، تأمین اجتماعی در ایران و جهان، پایگاه اینترنتی روزنامه دنیای اقتصاد، شماره خبر: ۷۰۱۶۱۸
[3] لاژوژی، ژوزف (1367)، مکتبهای اقتصادی، ترجمه جهانگیر افکاری، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ اول، ص 135
[4] حسینی، سید رضا (1395)، الگوهای تأمین اجتماعی از دیدگاه اسلام و غرب، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ دوم، صص 68-69
[5] نمازی، حسین (1374)، نظامهای اقتصادی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، چاپ اول، صص 79-86
[6] میر، سید جواد، گنجیان، مهدی و فروهش تهرانی، غلامرضا (1393)، چالشها و راهکارهای صندوقهای بازنشستگی در ایران: مطالعه موردی صندوق بازنشستگی جهاد کشاورزی، فصلنامه سیاستهای راهبردی و کلان، شماره 7، ص 116
[7] طالب، مهدی (1368)، تأمین اجتماعی، بنیاد فرهنگی رضوی، چاپ اول، ص 33
[8] پناهی، بهرام (1385)، کارکردهای تأمین اجتماعی در ایران، تهران: مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی، چاپ اول، صص 8-11
[9] Feldstein, M., & Liebman, J. B. (2002). Social security. Handbook of public economics, 4, 2245-2324
[10] چهبسا گره زدن دریافت حمایت به پرداخت چیزی و اساساً شکلگیری مدل بیمهای به این مسئله برمیگردد.
[11] اخوان بهبهانی، علی (1396)، بررسی وضعیت سازمان تأمین اجتماعی و ضرورت اصلاحات بنیادی در آن (علل و اقدامات فوری موردنیاز)، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، شماره مسلسل: 15569، ص 4
[12] Myopia
[13] Consumption Smoothing