
امیرمحمد اصفهانی پژوهشگر حوزه مدرسه صالح در یادداشتی برای اندیشکده رهیافت نوشت:
در یادداشت قبلی به مهمترین عوامل و بسترهایی که باعث میشد نسل نوجوان و جوان، بیشترین دستاوردها را از جنگ 12 روزه اخیر داشته باشند، اشاره کردیم. اکنون، در پرتو این بسترهای زمینهساز، میتوان به بررسی مهمترین دستاوردهای فرهنگی و تربیتی جنگ اخیر پرداخت؛ دستاوردهایی که هر یک بهنحوی، به تقویت و ساختیابی هویت نوجوان و جوان ایرانی کمک میکند و نقش تعیینکنندهای در شکلگیری شخصیت آیندهساز آنان ایفا مینماید. این مؤلفهها نهتنها بازتاب واکنش یک نسل به تهدیدات بیرونی است، بلکه نشانههایی از ظرفیتهای نهفته برای بازسازی هویت ملی ـ اسلامی در مواجهه با بحرانها و چالشها بهشمار میآیند. مهمترین این دستاوردها را میتوان در محورهای زیر دستهبندی کرد:
-
درک عینی از خصومت و ماهیت ظالمانه دولتهای غربی:
یکی از مهمترین دستاوردهای فرهنگی و هویتی جنگ اخیر برای نسل نوجوان و جوان، آشکار شدن چهره واقعی دولتهای غربی و درک عینیتری از خصومت ساختاری آنها با جمهوری اسلامی ایران است. حمله مستقیم رژیم صهیونیستی و حمایتهای آشکار یا پنهان کشورهای غربی از این اقدام تجاوزکارانه، میتواند برای بسیاری از نوجوانان و جوانانی که پیش از این، تنها با تصویر رسانهای «متمدن» غرب مواجه بودند، نقطهای تحولی در نگاه و تحلیل آنان ایجاد کند. کشورهای به ظاهر متمدنی که با تکیه بر نمادهایی همچون پیشرفت فناورانه، آزادیهای فردی و توسعهیافتگی، تلاش دارند چهرهای صلحطلب از خود به جهان عرضه کند، در بزنگاههایی چون این جنگ، باطن حقیقیاش را که ریشه در تراث تاریخ پر از استعمار، بهرهکشی و خشونت دارد، بیپرده نمایان میسازد. این گسست میان ظاهر فریبنده و باطن خشن این دولتهای غربی، میتواند برای نسل جوان، زمینهساز درکی معرفتی، عمیق و مسئلهمند از دولتهای ظالمِ صلحنشان غربی باشد؛ امری که در فرآیند تکوین هویت سیاسی و بینالمللی آنان تأثیرگذار و بنیادساز است و میتواند منجر به تربیت نسل آگاه نسبت به ماهیت غرب باشد.
-
آشکار شدن ناعدالتی ساختاری در نظم جهانی و افشای چهره واقعی نهادهای بینالمللی:
جنگ اخیر و موضعگیری نهادهای رسمی بینالمللی در قبال آن، برای بسیاری از نوجوانان و جوانان، بهمثابه پردهبرداری از واقعیتی بود که تا پیش از آن در پسِ شعارهای زیبا و واژگان فریبنده پنهان مانده بود. واکنشهای جانبدارانه و سیاستزدهای که از سوی سازمانهایی همچون سازمان ملل متحد، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سایر نهادهای بینالمللی نسبت به حملات آشکار رژیم صهیونیستی ـ بهویژه حمله به مراکز صلحآمیز هستهای، بیمارستانها، و ترور فرماندهان و دانشمندان علمی ایران ـ ابراز شد، نشان داد که عدالت ادعاییِ این ساختارها، چیزی بیش از یک نقاب سیاسی نیست. این وقایع، نظام حقوق بینالملل را نه بهعنوان ضامن عدالت جهانی، بلکه بهعنوان ابزاری در خدمت حفظ منافع قدرتهای سلطهگر معرفی میکند و برای نسل جوان ایرانی، تصویری ملموس از «قانون جنگل» حاکم بر روابط بینالمللی ترسیم میسازد. این درک نو، ضمن تأیید تحلیلی که سالهاست از سوی رهبر معظم انقلاب درباره نقد «نظام سلطه جهانی» ارائه میشود، موجب تزلزل اتکا به نهادهای جهانی در مسیر احقاق حقوق ملت ایران شده و در عین حال، انگیزهای مضاعف برای حرکت بهسوی اقتدار درونی و توانمندسازی همهجانبه کشور در عرصههای نظامی، اقتصادی، علمی، فرهنگی و سیاسی فراهم میسازد.
ادامه دارد…



