مسائل کلان صندوق بازنشستگی
تأمین اجتماعی در طول تاریخ به لحاظ گستره و ابعاد کمی و کیفی و الگوها دچار تغییر و تحول شده است. حمایتهایی که مدتها بهصورت خویشاوندی، منطقهای و موردی صورت میپذیرفت، بهتدریج و با صنعتی شدن و شهری شدن جوامع به نظامهای متمرکز و عریض و طویل تبدیل شد.
تأمین اجتماعی در طول تاریخ به لحاظ گستره و ابعاد کمی و کیفی و الگوها دچار تغییر و تحول شده است. حمایتهایی که مدتها بهصورت خویشاوندی، منطقهای و موردی صورت میپذیرفت، بهتدریج و با صنعتی شدن و شهری شدن جوامع به نظامهای متمرکز و عریض و طویل تبدیل شد.
نظام تأمین اجتماعی در ایران سه محور اصلی دارد که مطابق با این الگو پیش میرود. این مدل شامل سه حوزه اصلی بیمهای(سازمان تأمین اجتماعی، صندوق بازنشستگی و…)، حمایتی(سازمان بهزیستی، کمیته امداد و…) وامدادی(هلالاحمر، خیریهها و…) است. که هرکدام از این حوزهها منطق و هدف خاص و ویژه خود رادارند و منابع و مخارج و مزایای مشخصی برای آنها تعیینشده است.
یکی از ارکان سازمانهای تأمین اجتماعی در دولتها ایجاد صندوقهای حمایتی برای بازنشستگان و مستمریبگیران است که این مدل حمایتی از جامعه با نگاه تأمین معیشت افراد، همواره مشکلات و موانعی را پیش رو داشته است. ضمن بررسی منابع مکتوب و غیر مکتوب مختلف در این حوزه، مسائل متعدد و سؤالات بیجوابی وجود دارد که در این یادداشت بهصورت موردی به بخشی از مسائل کلان این حوزه با تمرکز بر صندوقهای بازنشستگی اشاره خواهد شد .
نقاط تجمع مسائل صندوق بازنشستگی سازمان تأمین اجتماعی عبارتاند از:
- پایداری مالی صندوقها؛
- سازوکارهای مدیریتی در صندوق بازنشستگی؛
- سیاستگذاریهای کلان؛
- مسائل اثرگذار نظام اقتصادی بر صندوق بازنشستگی.
پایداری مالی صندوقها
منظور از پایداری مالی یک صندوق بازنشستگی، تعادل بین منابع و تعهدات صندوق در کوتاهمدت و بلندمدت است؛ بهبیاندیگر، میزان خودکفایی صندوق است یعنی اگر به هر دلیلی ورودیهای صندوق قطع شد، صندوق بتواند تا آخرین نفر به تعهدات مالی خود(بدون حمایت مالی دولت) عمل کند.
در جدول ذیل نسبت پشتیبانی پایینتر از استانداردهای لازم است. در اینجا منظور از نسبت استاندارد، نسبتی است که بر مبنای آن، حقبیمه شاغلان فعلی بتواند حقوق بازنشستگان فعلی را جبران کند. بهطورکلی عوامل مختلفی بر عدم پایداری مالی در سازمان و صندوقها وجود دارد اما یکی از موانع اصلی، فاصله سن بازنشستگی (بر مبنای قانون) با امید به زندگی است.
برای این منظور امید به زندگی برای زنان 75.5 سال و برای مردان 72.5 سال در نظر گرفتهشده است. بنابراین در حالتی که فرد بر مبنای سابقه بازنشسته میشود، فاصله سن بازنشستگی تا امید به زندگی بهطور قابلملاحظهای افزایش مییابد که این موضوع بار مالی فزایندهای را برای سازمان تأمین اجتماعی به دنبال دارد.
سازمان/ صندوق | بیمهشده اصلی (هزار نفر) | مستمریبگیر اصلی (هزار نفر) | تحت پوشش | نسبت پشتیبانی | |
تعداد (هزار نفر) | سهم از کل (درصد) | ||||
سازمان تأمین اجتماعی | 13957 | 3409 | 17366 | 7/74 | 4 |
صندوق بازنشستگی کشوری | 1260 | 1363 | 2623 | 3/11 | 92/0 |
سازوکارهای مدیریتی در صندوق بازنشستگی
یکی از مسائل کلیدی در صندوقهای بازنشستگی، اعمال مداخلات توسط نهادهای سیاستگذار در بخش تأمین اجتماعی و بازنشستگی است. بهطور خاص مواردی چون گسترش حوزه مشاغل سخت، کاهش سن بازنشستگی و تغییر پارامترهای حقوق بازنشستگی که بعضاً میتواند بهعنوان یک امتیاز به کارکنان بخشهای مختلف اعطا شود. برخی انتصابات غیر شایسته در تشکیلات صندوقها متأثر از رانت خواهی بعضی از افراد با نگاه سهم خواهی و گرفتن امتیاز از دولتها میباشد که با پررنگتر شدن ابعاد قانونی و مصوبات مجلس تا حدی قابلپیشگیری است.
مشکلات این حوزه درواقع مرتبط با کارشناسی و مدیران تصمیمگیر در سازمان تأمین اجتماعی، کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی و معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نقش پررنگتری در مسائل موردنظر در این یادداشت دارند.
سیاستگذاریهای کلان
در بسیار از موارد صندوقهای بازنشستگی تحت نظر سازمانهای متبوع خود قرار داشته و بههیچوجه تحت استانداردها و الزامات مشخصی فعالیت نمینمایند. این صندوقها عملاً به نهادهای بالادست تصمیمگیر در بخشهای مالی و سرمایهگذاری پاسخگو نبوده و از این حیث هیچ ابزاری برای نظارت و جهتدهی به آنها وجود ندارد.
مسائل اثر گزار نظام اقتصادی
برخی از عوامل اثرگذار بر عملکرد صندوقهای بازنشستگی نیز عوامل برونسامانهای هستند؛ به این معنا که علل این مشکلات را در صندوقها نباید جست؛ بلکه مسائل و مشکلات ساختار کلی اقتصاد بر منابع و مصارف و تصمیمات صندوقها نیز اثرگذار است.رونق و رکود در بازار کار از طریق تغییر منابع درآمدی و هزینههای سازمان تأمین اجتماعی، عملکرد این سازمان را شدیداً تحت تأثیر قرار میدهد. در دورههای رونق کاهش شمار بیکاران و افزایش تعداد شاغلین توان مالی سازمان تأمین اجتماعی را تقویت میکند و زمینه مناسبی برای سرمایهگذاری صندوقها فراهم میآورد. وجود مشاغل غیررسمی در کشور، یکی دیگر از عواملی است که بر سازمان تأمین اجتماعی اثرگذار است. مانند مشاغل خانگی و استارت آپها عملا کسبوکارهای نو ظهور تمایلی به همکاری با سازمان های بیمهای ندارند و رفته رفته سازمان تامین اجتماعی مخاطبین خود را از دست خواهد داد.