کارگردانان فیلمنامه سیاسی «ایران ضعیف» چه در سر دارند؟
در دنیای سیاست و رسانه، گاهی واقعیت آن چیزی نیست که دیده میشود، بلکه آن چیزی است که نمایش داده میشود.

در دنیای سیاست و رسانه، گاهی واقعیت آن چیزی نیست که دیده میشود، بلکه آن چیزی است که نمایش داده میشود. جنگها تنها در میدانهای نبرد رخ نمیدهند؛ بلکه در صفحات روزنامهها، استودیوهای تلویزیونی و شبکههای اجتماعی نیز جریان دارند. یکی از مهمترین این نبردها، تصویرسازی از کشورها و تغییر درک عمومی از آنهاست. در این میان، ایران همواره در مرکز این بازی رسانهای قرار داشته و تلاشهای متعددی برای تحریف جایگاه آن در منطقه و جهان صورت گرفته است.
پس از تحولات سوریه و سقوط دولت بشار اسد، برخی رسانههای بینالمللی و منطقهای، همسو با سیاستهای اسرائیل، روایتی را شکل دادند که در آن ایران بهعنوان قدرتی در حال زوال به تصویر کشیده میشد. این تصویرسازی هدفمند نهتنها تلاشی برای تضعیف موقعیت ایران در منطقه بود، بلکه میخواست اینگونه القا کند که پسلرزههای تحولات سوریه، جمهوری اسلامی را نیز در بر خواهد گرفت. اما چرا چنین روایتی ساخته و پرداخته شد؟ چه کسانی از آن سود میبرند و تا چه حد با واقعیت تطابق دارد؟
۱. القای یک دومینوی سیاسی
رسانههای غربی و برخی کشورهای رقیب منطقهای، همانگونه که پیشتر ایران را حامی و هدایتگر دولت اسد معرفی میکردند، اکنون درصددند سقوط او را بهعنوان آغاز یک دومینوی سیاسی جلوه دهند که سرانجام به جمهوری اسلامی ختم خواهد شد. در این چارچوب، نهتنها روابط ایران و سوریه بهاشتباه تحلیل میشود، بلکه تلاش میشود وضعیت داخلی ایران مشابه با شرایط سوریه جلوه داده شود. این در حالی است که ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران تفاوتهای بنیادینی با سوریه دارد. جمهوری اسلامی از پایگاه اجتماعی فعالی برخوردار است که در بزنگاههای حساس، نقش خود را ایفا میکند. برای مثال، حضور گسترده مردم در مراسم ۲۲ بهمن، آن هم در کمتر از یک هفته پس از امضای فرمان تهاجمی ترامپ علیه ایران، بیانگر پویایی اجتماعی کشور است. مقایسه ایران با سوریه، بدون درنظرگرفتن تفاوتهای اساسی میان این دو کشور، تلاشی است برای ایجاد نگرانی در سطح افکار عمومی داخلی و بینالمللی.
۲. تقویت سناریوی «ایران ضعیف» در رسانهها
با توجه به سیاستهای خصمانه ترامپ علیه ایران، رسانههای غربی، عبری و وابسته به برخی کشورهای عربی بیشازپیش بر سناریوی «ایران ضعیف» تمرکز کردهاند. در این میان، گروههای سیاسی مخالف، سازمانهای حقوق بشری و برخی تحلیلگران اقتصادی و امنیتی نیز در راستای تقویت این تصویرسازی گام برمیدارند. هدف اصلی این روایت، نمایش ایران در شرایطی بحرانیتر از واقعیت موجود است تا زمینه را برای فشارهای بیشتر علیه کشور فراهم کند. درحالیکه ابزارهای اقتصادی ترامپ برای فشار حداکثری بر ایران تقریباً بهکار گرفته شدهاند، سیاستهای رسانهای او بر تخریب انسجام ملی و تضعیف تصمیمگیریهای کلان کشور متمرکز شده است. این سناریوها علاوه بر منحرفکردن توجهات از مشکلات واقعی داخلی، ایران را در چارچوب مسائل بینالمللی بحرانی نشان میدهند.
۳. بستری برای فشارهای اقتصادی و تحریمها
تصویرسازی ایران بهعنوان کشوری بحرانزده، دستاویزی برای افزایش فشارهای اقتصادی از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا خواهد بود. لابی اسرائیل در غرب با تکیه بر این روایت، تلاش دارد تحریمهای اقتصادی بیشتری را علیه ایران توجیه کند. نمونهای از این راهبرد در دیدار ۵ فوریه نتانیاهو با ترامپ مشهود بود؛ جایی که ترامپ ایران را همچنان قدرتمند توصیف کرد، اما نتانیاهو کوشید ایران را ضعیف جلوه داده و از اقدامات خود علیه نیروهای مقاومت سخن بگوید. این تصویرسازی منفی، با هدف کاهش تعاملات بینالمللی ایران و محدودکردن نفوذ اقتصادی و تجاری آن دنبال میشود. در این فضا، کشورهای ثالث نیز ممکن است به دلیل نگرانی از تحریمها یا بیثباتی اقتصادی، از همکاری با ایران خودداری کنند.
۴. تضعیف نفوذ منطقهای ایران
ایران در نقاط مختلف خاورمیانه، از جمله عراق، سوریه، لبنان و یمن، نقش تأثیرگذاری دارد. نمایش ایران بهعنوان کشوری ضعیف، بخشی از استراتژی گستردهتری برای کاهش نفوذ آن در این مناطق است. در بحبوحه رقابتهای ژئوپلیتیکی، تلقین این ذهنیت که «ایران در حال افول است» میتواند بر روحیه جبهه مقاومت تأثیر بگذارد. در صورتی که چنین انگارهای در میان نیروهای محور مقاومت نهادینه شود، زمینه برای تضعیف اراده آنها در مقابله با سیاستهای منطقهای اسرائیل فراهم خواهد شد. ازاینرو، بازیگران منطقهای و بینالمللی، از تمامی ظرفیتهای رسانهای خود برای انتشار این انگاره بهره خواهند گرفت.
۵. تغییر در سیاستهای داخلی و بینالمللی ایران
در گذشته، رسانههای غربی و اسرائیلی تلاش میکردند ایران را بهعنوان تهدیدی برای امنیت منطقه و جهان معرفی کنند تا بهانهای برای ایجاد ائتلافهای ضدایرانی فراهم شود. اما در شرایط کنونی، آنچه برای این بازیگران اولویت دارد، القای ضعف ایران است تا بدینوسیله بتوانند اتحاد کشورهای مخالف را حفظ کنند. این روایتسازیها، نهتنها برای بهرهبرداری ژئوپلیتیکی و اقتصادی طراحی شدهاند، بلکه هدف نهایی آنها، تأثیرگذاری بر سیاستگذاریهای داخلی ایران و کاهش اعتبار حکومت در میان مردم است.
بهطور کلی، این تصویرسازیهای منفی بخشی از جنگ روانی گستردهای هستند که بهمنظور تضعیف جایگاه ایران در عرصه بینالمللی و ایجاد بیثباتی داخلی دنبال میشوند.
هسته فرهنگ و مشارکت سیاسی اندیشکده