نظام تأمین اجتماعییادداشتها

ادبیات نظری حوزه فقر (1)

فقر پدیده‌ای ذو ابعاد به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... است و به همین دلیل، ارائه تعریفی جامع و مانع از آن ساده نیست. دهخدا در معنای لغوی فقر، این واژه را به معانی مختلفی از جمله: «پشت کسی شکستن»، «فرودآمدن حادثه بر کسی و شکستن مهره‌های پشت او را»، «اندوه»، «نداری» و در عبارتی دیگر «نداشتن مایحتاج» ذکر کرده و تفاوت آن را با «فقد» در این دانسته که «فقد» نداشتن چیزی است که بدان نیازی نیست؛ اما فقر نداشتن چیزی است که فرد به آن احتیاج دارد.

اندیشکده رهیافت؛

فقر[1] پدیده‌ای ذو ابعاد به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… است و به همین دلیل، ارائه تعریفی جامع و مانع از آن ساده نیست. دهخدا در معنای لغوی فقر، این واژه را به معانی مختلفی ازجمله: «پشت کسی شکستن»، «فرودآمدن حادثه بر کسی و شکستن مهره‌های پشت او را»، «اندوه»، «نداری» و در عبارتی دیگر «نداشتن مایحتاج» ذکر کرده و تفاوت آن را با «فقد» در این دانسته که «فقد» نداشتن چیزی است که بدان نیازی نیست؛ اما فقر نداشتن چیزی است که فرد به آن احتیاج دارد. اگرچه این تعریف عمدتاً در معنای اقتصادی آن کاربرد دارد، اما در معنای عام آن ابعاد دیگر فرهنگی، اجتماعی و… را نیز در برمی‌گیرد. در اینجا تأکید بر معنای اقتصادی آن است؛ به این معنا که فرد، نتواند مایحتاج لازم جهت رفع نیازهای مادی و معیشتی خود و افراد تحت تکفل خود را تأمین کند.

در خصوص انواع و اقسام فقر، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد که در میان آن‌ها برخی بیشتر بر جنبه درآمدی و هزینه‌ای، برخی بر ابعاد فراتر از بُعد درآمدی اشاره کرده‌اند.

فقر درآمدی (مطلق و نسبی)

مفهوم فقر را می‌توان با توجه به اقسام آن بهتر درک کرد و چه‌ بسا کسانی که از فقر و مفهوم آن صحبت کرده‌اند با در نظر گرفتن یکی از این اقسام بوده است:

  • فقر مطلق[2]؛
  • فقر نسبی[3].

اگرچه در تقسیم‌بندی اقسام فقر اقتصادی (درآمدی) به مواردی ازجمله فقر شدید یا فقر ذهنی[4] هم اشاره شده است، اما عمده مباحث حول دو مفهوم فقر مطلق و فقر نسبی به کار رفته‌اند. در ادبیات فقر، فقر مطلق به کمترین سطح زندگی که در آن افراد یا خانوار از دسترسی به حداقل نیازهای اساسی زندگی عاجز می‌مانند، اشاره دارد. در مقابل، فقر نسبی مطرح می‌شود؛ به این معنا که درآمد فرد یا خانوار به ‌گونه‌ای است که سطح معیشتش به نسبت سطح استاندارد و معیار جامعه پایین‌تر بوده و اختلاف معناداری دارد؛ به بیان دیگر، فرد یا خانوار، به نسبت سایر خانوارها فقیر محسوب می‌شود.

بوت و راونتری[5] در اواخر قرن نوزدهم بین فقر مطلق و نسبی تمایز قائل شدند. فقر مطلق به‌ عنوان ناتوانی در کسب حداقل استاندارد زندگی تعریف شده که بستگی به تعریف حداقل معاش دارد و فقر نسبی به‌عنوان ناتوانی در کسب یک سطح معین از استانداردهای زندگی که در جامعه فعلی لازم یا مطلوب تشخیص داده می‌شود. اتکینسون[6] (1989) به دو مفهوم از فقر اشاره دارد: مفهوم اول فقر را به‌عنوان عدم دسترسی به امکانات معیشتی معینی بیان می‌کند که طبق آن هرگاه کل هزینه‌ها یا مصرف کالاهای خاصی توسط فرد از حد معینی کمتر باشد، فقیر تلقی می‌شود. مفهوم دیگر فقر را به صورت حق برخورداری از حداقل خاص از منابع و امکانات اقتصادی و اجتماعی بیان می‌کند. از نگاه بانک توسعه آسیا فقر را می‌توان به صورت محرومیت از دارایی‌ها و فرصت‌هایی که هر فرد مستحق آن‌ها است تعریف کرد (فیض پور و کوشا، 1393: 823-824).

فقر قابلیتی

مفهوم فقر صرفاً شامل ابعاد درآمدی نیست. آمارتیا سن[7] فقر را از دو جنبه بررسی می‌کند: الف) «فقر درآمدی» که بعد مادی و اقتصادی دارد؛ ب) «محرومیت قابلیتی» که آن عدم توانایی تحقق تمام قابلیت‌های یک شخص به عنوان انسان است. فقیر کسی نیست که درآمدش از یک سطح حداقلی کمتر است؛ بلکه کسی است که از قابلیت‌های پایه برای نقش‌آفرینی در جامعه محروم است؛ کسی که نمی‌تواند از وضعیت فقر خارج شود. به عنوان مثال، افراد دارای قابلیت در صورت اخراج از کار با شکست کسب و کار می‌توانند کار دیگر پیدا کنند یا کسب و کار دیگری را راه‌اندازی کنند و نیازهای زیستی و اجتماعی خود را تأمین کنند. افراد دارای قابلیت بر تأمین و پیشبرد زندگی‌شان کنترل دارند. آمارتیا سن معتقد است سنجش فقر بر پایه قابلیت‌های افراد (فقر قابلیتی) در دستیابی به دستاوردها سزاوارتر از سنجش دستاوردهای عملی (تأمین نیازهای اساسی و اجتماعی) به تنهایی است. دستاورد از نظر آمارتیا سن نه‌ تنها تأمین نیازهای اساسی و اجتماعی را شامل می‌شود، بلکه هر آنچه فرد دلیلی برای ارزشمند شمردن آن دارد را نیز شامل می‌شود؛ بنابراین توانمندسازی می‌تواند به صورت فرایند چند وجهی تعریف شود که به افراد کمک می‌کند تا بر زندگی‌شان کنترل داشته باشند. توانمندسازی فرایندی است که از طریق اقدام روی موضوعاتی که افراد مهم تلقی می‌کنند، قدرت آن‌ها را در زندگی، ارتباطات و جامعه افزایش می‌دهد. سیاست‌های اجتماعی برای مبارزه با فقر نه ‌تنها باید قابلیت‌های مردم در رابطه با بازار کار، بلکه مهارت‌های آن‌ها برای زندگی روزمره را نیز برانگیزاند (مسعودیان راد، 1398: 54).

منابع

  • فیض‌پور، محمدعلی و کوشا، مژگان (1393)، دوره فقر و عوامل مؤثر بر آن شواهدی از دوره فقر مددجویان کمیته امداد امام خمینی، مجموعه مقاله‌های برگزیده نخستین همایش مدیریت اسلامی در فرهنگ رضوی
  • مسعودیان راد، محسن (1398)، تبیین فرایند توانمندسازی در نهادهای حمایتی و مؤسسات خیریه: یک مطالعه گراندد تئوری، فصلنامه عدالت و محرومین‌زدایی، شماره 2، صص 51-68

[1] Poverty

[2] Absolute poverty

[3] Relative poverty

[4] Subjective Poverty

[5] Booth and Rowntree

[6] Atkinson

[7] Amartya Sen

هسته نظام تأمین اجتماعی اندیشکده

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا