از مهر 1401 تا مهر 1403
13 مهرماه 1401 که کشور درگیر ناآرامیهای پاییزی بود، کمتر کسی تصور میکرد که دقیقا دو سال بعد در 13 مهر 1403 نماز جمعه باشکوهِ نصر در مصلی بزرگ تهران توسط رهبر انقلاب برگزار شود. دو سال گذشته یکی از حادثهخیزترین ایامی بود که در 30 سال گذشته تجربه میکردیم و در عین حال یک دوره سیاستورزی حرفهای برای ناظران سیاسی بود.
13 مهرماه 1401 که کشور درگیر ناآرامیهای پاییزی بود، کمتر کسی تصور میکرد که دقیقا دو سال بعد در 13 مهر 1403 نماز جمعه باشکوهِ نصر در مصلی بزرگ تهران توسط رهبر انقلاب برگزار شود. دو سال گذشته یکی از حادثهخیزترین ایامی بود که در 30 سال گذشته تجربه میکردیم و در عین حال یک دوره سیاستورزی حرفهای برای ناظران سیاسی بود. در این نگاشت کوتاه قصد داریم مروری مختصر بر مهمترین تحولات دو سال اخیر داشته باشیم؛ دورهای که بازنده اصلی آن رژیم صهیونیستی بود و یک بازیگر اصلی داشت: آیتالله العظمی خامنهای مدظلهالعالی
رژیم صهیونیستی در 13 مهر 1403
«این کتاب [سراب سایهها] معتقد است آنچه در سال 1401 در ایران رخ داد یک پروژه اسرائیلی-آمریکایی اما با محوریت کانونی صهیونیستها بوده و بقیه عوامل در قیاس با آنها کاملا فرعی محسوب میشود.»[1] این جمله از کتاب سرابِ سایهها اصلیترین ادعای نویسنده بود که تلاش میکرد با ارائه مستندات مختلف آن را اثبات کند. البته در این کتاب بر وجود بستر و زمینه اجتماعی نیز اشاره شده است اما آن را نیز محصول یک پروژه بلندمدت و خزنده میداند. بررسی جوانب مختلف ناآرامیهای پاییز 1401 نشان میدهد که در برهههای مختلف زمانی، سرویس امنیتی رژیم صهیونیستی در تدارک و برنامهریزی برای ایجاد آشوب در داخل ایران داشت[2].
«جمهوری اسلامی رفتنی است»؛ این اصلیترین گزاره شناختی رژیم صهیونیستی بود که با تمام دستگاههای رسانهای و میدانی خود تلاش داشت آن را در ذهن مخاطبان ایرانی جا بیندازد و «جامعهپذیری مقاومت در نسل جدید» را افزایش دهد. در واقع رژیم صهیونیستی تلاش میکرد تا با مشغول کردن جمهوری اسلامی به مسائل و تهدیدات داخلی، بر عمر رژیم جعلی خود بیفزاید.
ایجاد اختلاف و تنش در درون کشور و ایجاد چندقطبیهای برساختی میان «مردم با مردم» و «مردم با مسئولین» از اهداف مهمی بود که رژیم آن را دنبال میکرد؛ چراکه جمعبندی آنها در طول این سالها نشان میداد مهمترین رکن قدرت جمهوری اسلامی ایران، پشتوانه مردمی آن است و اگر بتواند این پشتوانه را متزلزل سازد، میتواند از ضریب نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه نیز بکاهد.
بر این اساس رژیم صهیونیستی در اواسط مهر ماه 1401 در ظاهر دست برتر را داشت و توانسته بود مغز حکمرانی کشور را درگیر مسائل داخلی نماید. در این راستا هرچه در توان داشت بروز داده بود و آخرین مهرههای داخلی و خارجی خود را صرف کرد. حتی با القای رفتنی بودن جمهوری اسلامی در ذهن برخی سران بینالمللی توانسته بود حمایتهای آنان را نیز جلب کند و دیدارهایی از سوی عالیترین سطوح سیاسی کشورها با مخالفین جمهوری اسلامی برقرار کرد و تلاش داشتند افکار عمومی جهانی را علیه جمهوری اسلامی ایران بسیج کنند. از سوی دیگر با گردآوری مخالفین جمهوری اسلامی در تشکلی تحت عنوان «شورای رهبری یا شورای همبستگی» تلاش کرد رهبری اپوزیسیون را برعهده آن بگذارد تا به دغدغه دوران گذار پس از جمهوری اسلامی پاسخ دهد.
در پاییز 1401 نیز به مانند تمام دورهها از زمان اعلام موجودیت تاکنون از حمایتهای آمریکا و کشورهای اروپایی برخوردار بود و آنها به مانند بازوان این رژیم ذیل دستگاه امنیتی آن (موساد) فعالیت میکردند و این بازوها از هیچ کمکی برای تشدید تنش در داخل ایران دریغ نکردند.
رژیم صهیونیستی در 15 مهر 1402
صبح 7 اکتبر 2023 صهیونیستها در حالیکه از اشراف تمام عیار امنیتی-اطلاعاتی خود رویایی فراانسانی ساخته بودند، با حمله نیروهای حماس به اراضی اشغالی از خواب بیدار شدند. از مهرماه 1402 بود که رژیم صهیونیستی وارد باتلاق عمیقی شد که هرچه دست و پا میزد از آن خارج نشد. این رژیم سفاک تقریبا غزه را با خاک یکسان کرد اما نتوانست ضربه اساسی به سازمان نظامی حماس وارد کند. از سوی دیگر انتقادات و اعتراضات داخلی نیز در رژیم صهیونیستی تشدید شد و بسیاری خواستار برکنار نخست وزیر این کشور شدند و تظاهراتهای پرجمعیت برگزار کردند.
وضعیتی که رژیم در آن قرار گرفته بود سبب بروز اقدامات وحشیانه از جمله کشتار زن و کودک و حمله به بیمارستان و مدرسه شد و بدین ترتیب افکار عمومی جهانی علیرغم کتمانهای پیدرپی رژیم صهیونیستی را به شدت محکوم کرد و این محکومیت که از سوی ملتهای آزاده جهان صورت گرفت، دولتهای اروپایی و آمریکایی را با محدودیت مواجه کرد و هزینه حمایتهای آنان از این رژیم را بالا برد.
رژیم صهیونیستی طی یک سال گذشته دقیقا به همان چیزی دچار شد که حدود دو سال پیش برای ایران برنامهریزی کرده بود. این در حالیست که کمتر از یک هفته پیش از آغاز عملیات طوفانالاقصی رهبر انقلاب سخن از رفتنی بودن رژیم صهیونیستی به میان آورده بودند. رژیم صهیونیستی پس از عملیات طوفان الاقصی هم مشروعیت بینالمللی رژیم نزد افکار عمومی ملتهای گوناگون دچار تزلزل جدی شد و هم دستگاه محاسباتی این رژیم به صورت کامل معطوف به داخل شد و به همین دلیل در سالگرد 25 شهریور نیز شاهد عملیات جدی رسانهای نبودیم و همین شاهدی بر برساختی بودن این تنش در داخل ایران است.
رژیم صهیونیستی در 13 مهر 1403
مجموعه اقدامات رژیم صهیونیستی در تجاوز به خاک لبنان و به شهادت رساندن مستشاران نظامی و هدف قرار دادن کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق سبب شد طی کمتر از شش ماه، اراضی اشغالی دو بار توسط موشکهای ایرانی بمباران شود و تهدیدات پوشالی این رژیم جعلی نقش بر آب شود.
در اثنای جنگ رژیم صهیونیستی و جنایتهای این رژیم در غزه، کرانه باختری و لبنان رفته رفته اتحاد داخلی علیه این رژیم جعلی افزایش پیدا کرد و در در گفتمان سیاست داخلی نیز «وفاق ملی» مطرح شد و بدین ترتیب اتحاد داخلی افزایش چشمگیری داشت. نقطه اوج این اتحاد در شب عملیات وعده صادق 1 و علیالخصوص وعده صادق 2 محقق شد و شاهد حمایت مردمی گسترده مردمی از جبهه مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران بودیم.
پس از عملیات وعده صادق 2 بود که رژیم صهیونیستی با شیوع مطالبی در مورد رهبر انقلاب سعی در ایجاد جنگ روانی گسترده داشت. نماز جمعه نصر در 13 مهر 1403 باطلالسحر این جنس شایعات بود و دستگاه ادراکی رژیم را به صورت جدی متزلزل ساخت و از سوی دیگر توانست روحیه همدلی و وحدت در میان ایرانیان را در نماز جمعه به امامت آیتالله خامنهای به نمایش بگذارد. نماز جمعه 13 مهر باشکوهترین نماز جمعه 30 سال اخیر در جمهوری اسلامی ایران بود.
حال میتوان دو سال به عقب بازگشت و اهداف رژیم صهیونیستی را بررسی کرد: گزاره رفتنی بودن جمهوری اسلامی امروز دقیقا برای رژیم صهیونیستی به صورت بینالمللی مطرح است و اسرائیل دیگر قدرت شکست ناپذیر شناخته نمیشود. از سوی دیگر مشارکت مردم در انتخابات اخیر توانست تلاشهای چندساله سرویسهای امنیتی بیگانه را خنثی سازد و استمرار جمهوری اسلامی را تضمین نماید و بنیانهای اجتماعی امنیت ملی را تقویت کند.
امروز نه تنها اثری از شورای رهبری باقی نمانده بلکه اعضای آن شورای ساختگی نیز به شدت با یکدیگر به اختلاف رسیدهاند و در برهههایی دست به افشاگری علیه یکدیگر میزنند و خوی واقعی آنها بیش از پیش برای مردم ایران نمایان گشت.
حوادث یکسال گذشته روحیه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی را نه تنها در ایران بلکه به صورت بینالمللی گسترش داده است. تظاهراتهای گسترده در دانشگاههای مختلف جهان از جمله آمریکا در حمایت از مردم مظلوم فلسطین از جمله نمودهای عینی این دستاورد مهم است. این درحالی است که رژیم صهیونیستی حدود 2 سال پیش و طی عملیاتهای شناختی مختلف سعی داشت روحیه مقاومت را در نسل جدید بر علیه جمهوری اسلامی ایران تقویت نماید.
مرور مجموعه حوادث دو سال گذشته حاکی از وجود یک عقلانیت انقلابی در پس تمام آنهاست که مدیریت آن بر عهده شخص آیتالله العظمی خامنهای است. ایشان با راهبری صحیح خود توانست علیرغم حوادث مهمی نظیر ناآرامیهای پاییز 1401، فقدان رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه، برگزاری انتخابات زودهنگام و اقدامات جنونآمیز رژیم صهیونیستی در منطقه، تمام نقاط دشمنان را به نقاط ضعف آنان بدل سازد و از سوی دیگر بنیانی قوی برای جامعه ایرانی در تقابل با این دشمن خونخوار فراهم آورد و نوک پیکان دعواهای داخلی را به سمت خارج از مرزها بکشاند و در حال میان نیروهای داخل وحدتی کمنظیر ایجاد نماید.
[1]. محمدی، مهدی (1402). سراب سایهها؛ درنگی در ناآرامیهای پاییز 1401. تهران: انتشارات سوره مهر.
[2]. نگارنده این سطور در مقالهای مجزا و با بررسی مستندات موجود امکان جنبش نوین اجتماعی بودن را برای ناآرامیهای پاییز 1401رد کرده است. برای مطالعه بیشتر ر.ک: سمیعی, مصطفی, داوری, علی, & غفاری, مصطفی. (1403). تحلیل ناآرامیهای پاییز ۱۴۰۱ ایران از منظر جنبش نوین اجتماعی کاستلز. دانش سیاسی, 20(2), 401-428.
هسته فرهنگ و مشارکت سیاسی اندیشکده