اصول سیاست خارجی مؤثر در افزایش همگرایی میان کشورهای اسلامی
در خلال آیات و روایات، آموزههای فراوانی یافت میشود که نقش راهبردی در سیاست خارجی و تنظیم روابط بینالملل دارند و در تحقق تمدن نوین اسلامی و همگرایی میان کشورهای مسلمان نباید از آنها غافل شد. در این یادداشت اصول تأثیرگذار بر افزایش این همگرایی به اختصار بیان خواهد شد.
در خلال آیات و روایات، آموزههای فراوانی یافت میشود که نقش راهبردی در سیاست خارجی و تنظیم روابط بینالملل دارند و در تحقق تمدن نوین اسلامی و همگرایی میان کشورهای مسلمان نباید از آنها غافل شد. در این یادداشت اصول تأثیرگذار بر افزایش این همگرایی به اختصار بیان خواهد شد.
همزیستی مسالمتآمیز
یکی از رایجترین هنجارها در سطح بینالملل و از مهمترین اقتضائات تمدنی، تأکید بر همزیستی مسالمتآمیز میان دولتها و کشورها است که باعث میشود اقوام، ملتها و دولتها با وجود مذاهب و عقاید گوناگون، در آرامش و صلح و تعاون با یکدیگر زندگی کنند و اختلافات، کشمکشها و جنگ را از طریق مسالمتآمیز حل و فصل نمایند؛ البته باید توجّه داشت که همزیستی مسالمتآمیز، با «صلح» متفاوت است؛ زیرا به «عدم جنگ» هم صلح اطلاق میگردد، ولی در همزیستی، افزون بر صلح و نبود جنگ، تعاون و همکاری بر اساس اصول مشترک نیز وجود دارد. متقابلاً یکی از اهداف بعثت پیامبران الهی نیز رفع اختلافات و تضادها به منظور برقراری روابط مسالمتآمیز بین اقوام و ملتها بود و دین مبین اسلام نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. اسلام یعنی امان و سلامت دادن و یکی از ویژگیهای بارز تمدن اسلامی این است که در جامعه صلح، امنیت و آرامش حکمفرما باشد و این مهم اتفاق نمیافتد مگر اینکه با دیگر اقوام و دولتهای خارج از مرزهای حکومت اسلامی همزیستی مسالمتآمیز برقرار باشد.
معصومین(علیهمالسلام) که خود بزرگترین عاملان و مفسران قرآن هستند، در سیرهی خود با پیروان سایر ادیان و مذاهب و اهل ذمه که تحت ولایت حکومت اسلام هستند، بالاترین اصول انسانی را رعایت میکردند و به پیروان خود دستور میدادند که در مورد آنها انصاف را رعایت کرده، حقوق آنها را به طور کامل ادا کنند و از آزار و اذیّت آنها بپرهیزند؛ به عنوان نمونه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در مورد رعایت حقوق اهل ذمه میفرمایند: «مَنْ ظَلَمَ مُعَاهَداً كُنْتُ خَصْمَه»[1]؛ یعنی هر کسی به اهل ذمه ظلم نماید من دشمن او هستم.
اصل مساوات
مساوات در لغت به معنای برابری بین دو چیز به اعتبار کیفیت آنها میباشد[2]. دین مبین اسلام فارغ از جنسیّت و رنگ و نژاد و … به موضوع مساوات و برابری انسانها پرداخته است و ویژگیهای مشترک انسانها در آفرینش، مثل خلق شدن همهی آنها از یک زن و مرد «الَّذِى خَلَقَكمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ [3]» و اشتراک در «نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِى [4]» را مورد توجّه قرار داده و ملاک برتری انسانها را تقوا میداند«إنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ[5] » و در لحاظ کردن این اصل از عبارات عام مثل «يَأاَيهَا النَّاس» استفاده نموده است و قوم و ملیّت و مذهب خاصی را در نظر نگرفته است. مساوات اصل جداییناپذیر از تمدن اسلامی میباشد و علاوه بر توصیههای قرآن، در سیرهی نبی مکرّم اسلام نیز رعایت اصل مشهود است. نمونههایی از آن را میتوان در تقسیم غنائم جنگ بدر[6]، عقد تفاهمنامه با قبیلهی بنی قینقاع[7] و تقسیم بیتالمال توسط حضرت علی(علیه السلام) [8] مشاهده کرد.
اصل مدارا
یکی از اصول اخلاقی در دین اسلام که باعث برطرف شدن اختلافات و ایجاد وحدت در میان مسلمانان میشود رفق و مدارا میباشد. دولتهای اسلامی برای اینکه بتوانند در مقابل کفار ایستادگی کنند و از دسیسههای آنها در امان باشند باید ترتیبی را اتخاذّ نمایند که با یکدیگر مشکلات خود را حل نمایند. خداوند در آیات قران کریم پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) را بخاطر اخلاقشان در مناسبات اجتماعی، با صفت خُلق عظیم[9] میستاید و در آیه 53 سورهی احزاب، آداب معاشرت با پیامبر اسلام را آموزش میدهد و مردم را از اینکه محضر پیامبر را مجلس گفت و شنود قرار دهند، نهی کرده و میفرماید «إِنَّ ذَالِكُمْ كَانَ يُؤْذِى النَّبىّ فَيَسْتَحْىِ مِنكُم[10] » ایشان اذیت میشوند ولی به خاطر حیایی که دارند بیان نمیکنند. خداوند در جایی دیگر بعد از جنگ اُحد و بخشش مردم خطاکار توسط آن حضرت، دلیل جمع شدن مردم اطراف پیامبر را نرمی ایشان با آنها اعلام میدارد «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك..[11]».
اصل اتحاد
کلمهی وحدت در لغت به معنای یگانگی، یکپارچگی و یکی شدن[12] و به معنای گرد آمدن برای هدف معینی[13] نیز می باشد و در اصطلاح یعنی تمام فرق و مذاهبی که ریشه در اسلام دارند باید با تکیه بر مشترکات و با حفظ کیان و استقلال خود، در مقابل دشمنان اسلام با همدیگر یکصدا و هماهنگ شوند. دین مبین اسلام آخرین دین الهی است که به عنوان کاملترین دین داعیهدار جامعیّت و جهان شمولی است. به طور قطع و یقین برای نفوذ در بین تمام فرهنگها، ملیّتها و برای جلوگیری از دشمنی دشمنان، پیروان این دین باید با یکدیگر متحّد شده و در راه تداوم این همبستگی و اتحّاد تلاش کنند.
اصل دعوت
یکی از اصول مهم در سیاست خارجی جامعهی اسلامی و اساسیترین هدف ارسال رسل و به خصوص پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) اصل دعوت میباشد. محتوای این دعوت پذیرش توحید و آیین حق و انجام نیکیها و اجتناب از بدیها میباشد که سعادتمندی در دنیا و آخرت را در پی دارد. با این توصیف اصل دعوت در سیاست خارجی بر اساس هدایتگری است. این نکته در اندیشهی سیاسی شیعی، باعث پیوند خوردن سیاست با نبوت و امامت شده است؛ زیرا دعوتکنندگان به هدایت باید به محتوای دعوت آگاهی و اِشراف کامل داشته باشند، تنها پیامبر و ائمهی اطهار(علیهمالسلام) هستند که به طور مستقیم و غیرمستقیم با وحی در ارتباطند و مفهوم دعوت را عمیقاً و به درستی درک میکنند.
منابع
- قرآن کریم
- نهج البلاغه، (ترجمه دشتی)
- رضایی، ابراهیم و معصومه قربانی، مقاله «بایستههای سیاست خارجی در افق تمدنی آینده از منظر آموزههای دینی»، بیجا، 1400
[1]. بحارالأنوار، ج71، ص21.
[2] . مفردات، ص439.
[3]. نساء(4)، آیه 1
[4]. ص(38)، آیه 72 .
[5].حجرات(49)، آیه 13.
[6]. فروغ ابدیت، ص499.
[7]. طبقات كبرى، ج2، ، ص26.
[8]. همان، ص178.
[9].قلم(68)، آیه4.
[10]. احزاب(53)،آیه53.
[11]. آل عمران(3)، آیه 159.
[12]. الصحاح، ج2، ص547.
[13]. فرهنگ ابجدى، ص 10.
هسته جهان اسلام و همگرایی اسلامی اندیشکده