افکارعمومی کماکان قربانی میگیرد
از نقش رسانه ملی و رسانههای خبری در مدیریت افکار عمومی گذشته تا کانالهای تلگرامی و ارتباطات سیاسی مسئولین در فضای مجازی به ویژه تریبونهای غیر رسمی رسمیشده توییتری، این مسئولیت را برای خود به صورت آتش به اختیار عهدهدار شدهاند
از نقش رسانه ملی و رسانههای خبری در مدیریت افکار عمومی گذشته تا کانالهای تلگرامی و ارتباطات سیاسی مسئولین در فضای مجازی به ویژه تریبونهای غیر رسمی رسمیشده توییتری، این مسئولیت را برای خود به صورت آتش به اختیار عهدهدار شدهاند. از مطالبه نخبگانی برای ورود جدی به مدیریت این حوزه تا پیشنهاد شکلگیری شورای عالی در هر بازهای از بحرانی شدن افکار عمومی، کورسوی امیدی برای فعالان این حوزه پدید میآورد. هرچند همین شوراهای عالی نیز خود نقش مهمی در شکلدهی این بحرانها ایفا میکنند.
داده در عصر دیجیتالی اصلیترین سرمایه بوده و ساماندهی این دادهها نقشی بیبدیل در فرآیندهای رسانهای ایفا میکند. برای افکار عمومی سادهترین پردازش داده در قالب ساخت اولین خبر، گزارش یا روایت اتفاق میافتد. اگر به این سه قالب مهم فضای رسانهای کشور در مواجهه با افکار عمومی در اولین ماه سال توجه شود، چند موضوع مهم، در روندی بحرانزا یا قریب به ساخت بحرانی افکار عمومی بوده است.
از لحظه حمله به کنسولگری ایران تا وعده صادق همواره افکار عمومی در تب و تاب اخبار ضد و نقیض نوع پاسخ و زمان پاسخدهی بود. با اینکه راهبرد صبر استراتژیک، تصویری منفی در میان افکار عمومی ایجاد کرده بود؛ افکار عمومی توانسته بود خود را نسبت به بازتاب مثبت این راهبرد(صبر استراتژیک) قانع نگه دارد اما از مدیریت آن خبری نبود. موضوع طرح جدید عفاف و حجاب با عنوان طرح نور، جریانهای گوناگونی را با خود همراه ساخته بود. جریان مخالف با طرح تداخل دو موضوع انتقام و حجاب، روایت خود را برای افکار عمومی عرضه میکرد و جریان مقابل، راوی بازخوردهای مثبت انجام این طرح با کاهش بیحجابی در سطح شهرها شده بود. اختلاف سلایق نخبگانی، در برخورد با این موضوع نیز از شکافهای قدیمی مطرح در میان افکار عمومی بوده است. در این روایتهای ساخته و یا برساخته هنوز برای افکار عمومی این مسئله باقی است که تصمیمهای کنونی حاصل قوه عاقله نظام بوده و یا هر یک از نهادها به صورت مستقل تصمیمگیری و اقدام مینمایند؟ مواجهه افکار عمومی با این تصمیمهای مستقل نهادی، زمانی به صورت عیان بحرانی میشود که در مهمترین رسانه دینی (تریبون نماز جمعه) که خود از جنس رسانه و در تعامل با افکار عمومی است، بویی از مدیریت احساس نشده و نوع تصمیمگیری و سیاست اخذ شده، مستقیماً در مقام ایجاد بحران و تقابل با افکار عمومی برمیآید.
رسانه ملی به عنوان اصلیترین کنشگر در مدیریت و جهتدهی افکار عمومی با توجه به ریزش مخاطبان خود نسبت به سالهای قبل، با وجود ظرفیتهای طرح اخبار اولیه و روایتهای بدیع از موضوعات داغ برای افکار عمومی، خود را متولی گشت و گذار مجازی و بازتابدهنده اخبار و افکار دست دوم کرده است. اگر با مثبتاندیشی تمام به عملکرد رسانهای و خبری این رسانه نظر شود، تنها آن را حامی بخشی از افکار عمومی میتوان یافت نه جریان ساز و جهتدهنده افکار. نوع اطلاعرسانی از عملیات وعده صادق توسط رسانهملی نیز پرداخت پسینی و ثانوی به موضوع بوده و هماهنگی میان نهادهای عملیاتی و رسانه ملی به عنوان عالیترین سازمان رسانهای رسمی کشور، آنچنان که باید دیده نمیشود. با اینکه در عصر شبکه، رسانههای یکطرفهای چون رسانه ملی در تمامی کشورها دچار چالش شدهاند ولی در قیاس با رسانههای همرده در پرداخت به این موضوع، این مسئله واضح و نمایان است.
روایتگری مثبت و سازنده از عملیات وعده صادق تمام نشده، ماجرای تذکر رهبری در برخورد با مسئله بیحجابی، شانتاژ خبری خوبی برای دوقطبیسازیها و جناحبندیهای سیاسی بوده و باز افکار عمومی قربانی کشاکش آراء در مواجهه با بیحجابی میشود. در این ماجرا، نوع پرداختعم موضوع همچون رویه سابق،از ابتدا ابهامزا و مسئلهساز بوده است. هیچگونه روایت درست و سازندهای برای افکار عمومی شکل نمیگیرد. چه کسی تذکر گرفته است؟ آیا مطالبه امسال رهبری از سازمانهای مسئول در مواجهه با مسئله بیحجابی با این تذکر قابلیت تطبیق دارد؟ چه میزان هماهنگی برای اجرای طرح نور وجود داشته است؟ نسبت واکنشها و بیانیههای بعدی با مدیریت افکار عمومی چیست؟ و هزاران سوال دیگر که باز قربانی خود را از افکار عمومی گرفته و اعتماد سیاسی را دچار خدشه میسازد. حال آنکه هر یک از این موضوعات میتوانست نقطه قوت نظام شده اما در مدیریت رسانهای و پرداخت افکار عمومی به ضعف گراییده است. همچنان که رهبری در دیدار چند روز پیش خود با معلمان به این مهم اشاره نمودند که مشکل بسیاری از مسائل ما ناشی از افکار عمومی است؛ اگر افکار عمومی نسبت به یک قضیّهای توجیه بشود، توجه پیدا کند، انجام آن کار آسانتر خواهد شد. خلاصه آنکه تا زمانی که مدیریت کلانی برای افکار عمومی و مواجهه با آن وجود نداشته و هر نهادی روایت خود را برای افکار عمومی عرضه کند؛ بهترین اقدام و تصمیم به بدترین وجه ممکن برای افکار عمومی طرح خواهد شد.
هسته فرهنگ و مشارکت سیاسی اندیشکده