با چه جنبشهایی روبرو خواهیم بود؟
بررسی تحولات سیاسی اجتماعی روز با توجه به رشد چشمگیر و اثرگذار رسانههای نوین ارتباطی نشان میدهد که ظهور جنبشهای اجتماعی و اعتراضات سیاسی رو به گسترش است. هرچند شاید بسیاری از اعتراضات و جنبشهای اجتماعی صرفا در فضای رسانهای طرح شوند و بروز خارجی نداشته باشند اما باید توجه داشت اثر بلندمدت خود را بر افکار عمومی خواهد گذاشت. در این یادداشت تلاش میشود برخی از مهمترین جنبشهای اجتماعی ایران در دهه پیشروی مورد تحلیل قرار بگیرد.
اندیشکده رهیافت؛ پیروزی انقلاب اسلامی مرهون جنبشی بود که نقطه عزیمت خود را موضوعات فکری – فرهنگی قرار داد و سپس به موضوعات سیاسی وارد شد و در نهایت در جامعه گسترده شد و منجر به سقوط رژیم پهلوی شد[1]. از سوی دیگر گفتمانهای اجتماعی که منجر به ایجاد قدرت برای صاحبان آن میشود، نیز با جنبش در جامعه گسترش پیدا میکنند. بنابراین هر جنبشی نیاز به گفتمان و ایده محوری انسجامبخش دارد که بتواند سازمان جنبش اجتماعی را تقویت کند. به یک بیان میتوان ادعا کرد ایجاد گفتمان اجتماعی و جنبش اجتماعی متناظر با آن رابطه دیالکتیک با هم دارند و دائما در رفت و برگشت نظر- عمل به ساخت بهتر یکدیگر کمک میکنند.
با توجه به روندهای کنونی موجود در جامعه به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران در دهه پیشروی با دو سنخ اعتراض / جنبش روبرو خواهد بود. اول اعتراضات صنفی و دوم جنبشهای فمینیستی یا به بیان دقیقتر جنسیتی.
اعتراضات صنفی
اعتراضات صنفی بیشتر معلول شرایط اقتصادی است و بهبود وضعیت اقتصادی و به صورت خاص کنترل تورم میتواند منجر به خاموش شدن این سنخ اعتراضات داشته باشد. اعتراضات دیماه 1396 و آبان ماه 1398 نیز از جمله اعتراضاتی بود که ریشه اقتصادی داشت اما در اینجا مقصود از اعتراضات صنفی این نوع از اعتراضات نیست؛ بلکه اعتراضاتی است که یک صنف خاص شغلی باتوجه به مشکلات خود انجام میدهد.
جنبشهای اعتراضی صنفی که مهمترین علت رشد آنها نابسامانیهای اقتصادی نیمه دوم دهه 90 شمسی است، از گوشه و کنار کشور و حتی در سطوح حساسی همچون کارمندان قوه قضاییه شکل گرفته است. یکی از پربسامدترین اعتراضها، اعتراضات معلمان است که نتایج پسینی برای جنبشهای اعتراضی به همراه دارد. مهمترین علت شکلگیری جنبشهای اعتراضی از سوی اصناف مختلف اثرگذاری یا القای اثرگذاری آن است. بررسی روند اعتراضات معلمان نشان میدهد که علیرغم اینکه لایحه رتبه بندی معلمان به صورت طبیعی در مجلس در حال بررسی بود و چه اعتراض صورت میگرفت و چه اعتراضی صورت نمیگرفت، این لایحه مراحل قانونی خود را طی میکرد اما بازنمایی اعتراضات معلمان در رسانههای معاند و همسو با آنها بدین ترتیب بود که اعتراض را عامل اصلی در تصویب این لایحه در مجلس دانستند. این امر که به افزایش ادراک اثرگذاری منجر میشود، این نگرش را در لایههای شناختی فرهنگ سیاسی آحاد مردم ایجاد میکند که با ایجاد اعتراض میتوانند به مقاصد خود برسند.
اگر این گزاره که تنها با اعتراض میتوان به مطالبات صنفی رسید، در افکار عمومی نهادینه شود، ثمرات مضری برای نظام خواهد داشت. بدین ترتیب هر صنفی برای افزایش حقوق و مزایای شغلی خود اقدام به اعتراض میکند. از سوی دیگر دولت نمیتواند به صورت جزیرهای به مطالبات رسیدگی کند، توضیح اینکه حقوق برخی اصناف مانند معلمان یا بازنشستگان را افزایش دهد و برخی دیگر را افزایش ندهد. این امر به شکلگیری چندقطبی در جامعه منجر میشود و بر شدت نارضایتی میافزاید. لذا در یک بیان کلی میتوان شکلگیری اعتراضات صنفی در کشور را به دومینویی تشبیه کرد که در صورت افتادن چند تکه پیاپی و تبدیل شدن به نگرش کلی در فرهنگ سیاسی برای اعتراض، پیامدهای امنیتی عمیقی بر نظام خواهد داشت.
افزایش مشکلات اقتصادی و فشار تورمی در هر سال منجر به افزایش حقوق و دستمزدها به صورت سالانه از سوی دولت میشود. این عامل که کدام صنف باید افزایش بیشتری داشته باشد خود محل نزاع خواهد بود. در این سنخ اعتراضات نمیتوان علت اصلی را سیاسی دانست. آنچه به سیاست و جامعه شناسی سیاسی ارتباط پیدا میکند نوع مواجهه با اعتراضات سیاسی و شکلگیری انگاره در فرهنگ سیاسی ایرانیان است. اما به صورت کلیتر علت اصلی در این سنخ اعتراضات مشکلات اقتصادی است و تا زمانی که به صورت جدی برای کنترل تورم اقدامی صورت نگیرد، این دومینو ادامه خواهد داشت. شکلگیری این نوع اعتراضات از آنجا که ماهیت اقتصادی دارد و معترضین به تعبیری «دردِ نان» دارند، احتمال اینکه به خشونت کشیده شود، را افزایش میدهد؛ چراکه عمدتا طبقات فرودست جامعه را شامل خواهد شد.
جنبشهای فمینیستی
اما موضوع مهمتر که به نظر میرسد در سالهای پیشرو ماهیت جنبشی و سپس به اعتراض سیاسی منجر شود، موضوع زنان است که هماکنون در وضعیت پویشی قرار دارد. موضوع زنان و فمینیسم برخلاف اعتراضات صنفی که ماهیت اقتصادی داشتند، آشکارا ماهیت سیاسی اجتماعی دارد. باید توجه داشت زمانی که از فمینیسم سخن میگوییم تنها به موضوع زنان نپرداختهایم. جنبشهای جدید فمینیسم در غرب صرفا در قالب دغدغه دیرینه در خصوص ظلم به زنان خلاصه نمیشود و دایره وسیعتری را شامل میشود که به اقلیتهای جنسیتی نیز توجه دارد. آنچه در فمینیسم پست مدرن از آن یاد میشود. در فمینیست پست مدرن دیگر فمینیسم صرفا زن محور نیست و تلاش میکند با ارائه نظریههایی نظیر اجرای جنسیت[2] باتلر سیاست براندازی هویت جنسی را دنبال کند. به بیان دقیقتر پست مدرنها اعتقاد دارند که اگر موضوع فمینیسم صرفا زنان باشند، هنجاری خواهد بود و به همان نتایجی منجر خواهد شد که فمینیسم زن محور با آن مبارزه میکند و به تثبیت گفتمان مردگرا منجر میشود. بدین ترتیب پیشنهاد میکنند که فمینیسم باید بتواند بر معانی مختلفی اطلاق شود که سوژههای جدیدی بپذیرد
شاید در نظر خواننده محترم این سوال شکل بگیرد که چرا دایره فمینیسم را به حدی گسترش دادیم که دیگر هویتهای جنسیتی را نیز شامل شود و چرا این نظریه پستمدرنها در جامعه ایران امکان تحقق دارد؟ در مقام پاسخ باید به آخرین عبارت پاراگراف قبل اشاره کرد. آنچه در غرب نیز اتفاق افتاد این بود که جنبشهای فمینیستی برای اینکه عِده و عُده خود را افزایش دهند و بتوانند قدرت تأثیرگذاری را بالا ببرند، نیاز داشتند که سوژههای جدیدی را شامل شوند تا اندازه جنبشهای اجتماعی آنها فربهتر شود. در ایران نیز با توجه به اینکه جنبشهای زنان (به معنای احقاق حقوق زنان و مبارزه با ظلم علیه آنها و تحقق برابری زن و مرد) و پویشهای جنسیتی دیگر همگی از یک جنس هستند و حساسیتهای نظام سیاسی در مورد هر دوی آنها از یک مدخل نظری سرچشمه میگیرد، امکان پیوند میان آنها بالاست. دغدغههای هر دو گروه در میان خود نیز بیشتر قابل درک است و امکان پیوند گفتمانی را نیز فراهم خواهد کرد.
به عنوان شاهد مثال میتوان به عملکرد صفحه مرتبط با جنبش metoo در اینستاگرام اشاره کرد. این صفحه که از ابتدا بنا داشت نسبت به ظلمهای جنسی که به زنان صورت گرفته است، افشاگری کند و ماهیتی فمینیستی داشت (از جنس زن محور) پس از مدتی از LGBTها و به صورت خاص همجنسگرایان نیز حمایت میکند. این اقدام نشان میدهد که موضوع جنسیت به صورت کلی میتواند سوژه جنبش فمینیسم قرار بگیرد.
برخی از مطالبات جنبشهای زنان به وضوح از خطوط قرمز نظام جمهوری اسلامی ایران است که تعدی از آنها به استحاله گفتمان انقلاب اسلامی منجر میشود مانند بهرسمیت شناخته شدن حقوق همجنسخواهان یا آزادی زنان در بخشهای مختلف اجتماعی. این امر یکی از چالشهای پیشروی جمهوری اسلامی خواهد بود. هماکنون فمینیسم و موضوعات جنسیتی ماهیت پویشی قدرتمندی یافتهاند. فمینیسم در وجه حقوق زنان در سالهای اخیر رشد شکلگیری داشته است و حتی میتوان ادعا کرد که به ماهیت جنبشی وارد شدهاند اما فمینیسم به منزله آزادی جنسیتی شامل حقوق همجنسخواهان هنوز در وجه پویشی باقی مانده است و رقم خوردن یک رویدادی شبیه آنچه که در فمینیسم زنمحور مانند ورود به ورزشگاه یا قتلهای ناموسی رخ داد، صورت گیرد این گروهها نیز عملکرد جنبشی قویتر پیدا خواهند کرد.
بررسی عملکرد رسانههای معاند و گروههای مختلفی که علیه نظام فعالیت دارند نشان میدهد که بخشی از خط خبری و سیاست اجرایی این گروهها، کار بر روی موضوع زنان و فمینیسم به معنای عام (شامل همجنسخواهان و کسانی که هویت جنسی واحدی ندارند) است و از واقعیتها و رویدادهای مختلف ایجاد شده در جامعه ایران استفاده میکنند که روایت دلخواه را ارائه دهند. این روایت تلاش میکند که عاملان اجتماعی هدف خود را شناسایی کند و با ارائه روایت خاص، آنها را به واکنش برای تغییر اجتماعی وادارد. هرچند اعتراضات صنفی احتمال بروز خشونت بالاتری داشت و تهدیدی علیه آمریت نظام سیاسی محسوب میشد، در اعتراضات جنبشهای فمینیستی احتمال بروز خشونت در آنها کمتر است و تهدیدی علیه مشروعیت نظام سیاسی خواهد بود و بیشتری اعتراضی هنجاری حقوقی خواهد بود. هماکنون این پویشها و جنبشها در حال تثبیت هنجاری خود در دل جامعه هستند و در مرحله بعد به مطالبات حقوقی خواهند رسید. هرچند در فمینیسم زن محور تا حدی این مطالبات وجه قانونی نیز یافته است؛ برابری دیه زن و مرد از جمله این موارد است.
تقریبا تمام رسانههای معاند بر روی موضوع مذکور کار میکنند ولی آن شبکهای که به صورت خاص اقدامات نرم فرهنگی را ترویج میکند شبکه «منوتو» میباشد که توسط بهائیان مورد حمایت قرار میگیرد. اصلیترین راهبرد این شبکه نیز ترویج سبک زندگی غربی است که منطبق بر همان پروژه کلان بهائیان در ایران است.
منابع:
- اسکات، آلن (1388). فرهنگ سیاسی و جنبشهای اجتماعی (درآمدی بر فهم جامعه مدرن؛ کتاب دوم: اشکال سیاسی و اقتصاد مدرنیته – 3)، مترجم: کریمیان، رامین، تهران: انتشارات آگه، چاپ اول.
- سیدمن، استیون (1386). کشاکش آرا در جامعه شناسی، مترجم: جلیلی، هادی، تهران: نشر نی، چاپ پنجم: 1392.
- آپ، کارل دیتر (1400). جنبش اجتماعی و اعتراض سیاسی؛ نظریهها و رویکردها، ترجمه: عباسی، مجید. تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ اول.
- لازار، ژودیت (1380). افکار عمومی، مترجم: مرتضی کتبی، تهران: نشر نی، چاپ پانزدهم: 1400.
[1] . در همین راستا برخی از صاحبنظران اعتقاد دارند در مقطع کنونی ما نیاز به احیای «جنبش انقلاب اسلامی» داریم که متأسفانه کمفروغ شده است.
[2]. Performative theory of gender.