
محمد جاننثاری پژوهشگر حوزه راهبرد و راهبری شرکتهای دولتی در یادداشتی برای اندیشکده رهیافت نوشت:
مدیریت منابع انسانی یکی از ارکان مهم موفقیت سازمانهاست که با هدایت، توسعه و حفظ نیروی انسانی، بهرهوری و کارآمدی سازمان را تضمین میکند. در این میان، رویکرد جهادی در مدیریت منابع انسانی، نگاهی فراتر از روشهای سنتی دارد و بر مبنای اصول اسلامی، عدالتمحوری، مسئولیتپذیری، تعهد سازمانی و کارآمدی شکل میگیرد. با توجه به اهمیت این موضوع، در این نوشتار به بررسی اصول اساسی مدیریت منابع انسانی در چهارچوب تفکر جهادی پرداخته خواهد شد.
۱. اصول جذب و استخدام نیروی انسانی
فرایند جذب و استخدام نیروی انسانی، یکی از مراحل مهم در مدیریت منابع انسانی است. در رویکرد جهادی، این فرایند نباید فقط به معیارهای فنی و تجربی محدود شود، بلکه باید بر پایۀ تعهد، تخصص، مسئولیتپذیری و ارزشهای اسلامی انجام گیرد.
راهبردهای کلیدی در جذب و استخدام:
- طراحی نظام شایستهسالاری: فرایند جذب باید شفاف، عادلانه و مبتنیبر معیارهای تخصصی و ارزشی باشد.
- ارزیابی شایستگیهای فردی و اخلاقی: علاوهبر آزمونهای فنی، باید شخصیت، تعهد و انگیزۀ فرد نیز ارزیابی شود.
- فرایندهای چندمرحلهای: استفاده از مصاحبههای رفتاری، آزمونهای عملی و بررسی سوابق کاری برای شناخت دقیقتر افراد.
- همراهی کوتاهمدت پیش از استخدام قطعی: ایجاد دورهای آزمایشی برای سنجش توانمندیها و سازگاری فرد با محیط سازمانی.
- استفاده از الگوهای مدیریتی جهادی: بررسی نحوۀ گزینش نیروها در سازمانهای جهادی و تطبیق آن با نیازهای سازمانی.
۲. اصول انتخاب نیروی انسانی
پس از مرحلۀ جذب، انتخاب نیروی انسانی از میان گزینههای موجود، فرایندی حساس و راهبردی است که باید با دقت و تحلیل عمیق انجام شود. در مدیریت جهادی، انتخاب افراد نهتنها براساس توانمندیهای فنی، بلکه براساس ویژگیهای شخصیتی، اعتقادی و تعهدی نیز انجام میشود.
راهبردهای کلیدی در انتخاب نیروی انسانی:
- ترکیب تعهد و تخصص: انتخاب نیروها باید براساس ترکیب مهارتهای فنی و تعهد سازمانی باشد.
- توجه به تجربه و عملکرد واقعی: انتخاب افراد نه صرفاً براساس سوابق، بلکه براساس عملکرد آنها در محیطهای مشابه انجام شود.
- عدالت و شفافیت در انتخاب: فرایند انتخاب باید از هرگونه جانبداری شخصی و سلیقهای دور باشد.
- بهرهگیری از نظرات معتمدین و مدیران باتجربه: بررسی توصیههای افراد معتمد دربارۀ شایستگی نیروها.
- اهمیت مردمداری و روحیۀ کار تیمی: افراد باید توانایی کار گروهی، تعامل و همکاری مؤثر را داشته باشند.
۳. اصول آموزش و توسعۀ نیروی انسانی
آموزش و توسعۀ نیروی انسانی فرایندی مستمر است که به ارتقای توانمندیهای کارکنان و افزایش بهرهوری سازمان منجر میشود. این فرایند در مدیریت جهادی با تأکید بر مهارتهای چندبعدی، خودسازی و یادگیری مداوم انجام میشود.
راهبردهای کلیدی در آموزش و توسعه:
- برنامهریزی آموزشی هدفمند: طراحی آموزشها متناسب با نیازهای شغلی و سازمانی.
- ترکیب آموزش نظری و عملی: آموزش باید شامل تمرینهای میدانی و تجربی باشد.
- توجه به توسعۀ مهارتهای رهبری و مدیریتی: پرورش نیروهای آیندهنگر و مسئولیتپذیر.
- ایجاد فرهنگ یادگیری مستمر: تشویق کارکنان به افزایش دانش و مهارتهای خود.
- استفاده از فناوریهای نوین آموزشی: بهرهگیری از دورههای آنلاین، شبیهسازیها و کارگاههای مهارتی.
۴. اصول جبران خدمات
نظام جبران خدمات یکی از ابزارهای کلیدی در افزایش انگیزۀ کارکنان و حفظ نیروهای متخصص است. در رویکرد جهادی، این نظام باید مبتنیبر عدالت، شفافیت و تناسب با عملکرد باشد.
راهبردهای کلیدی در جبران خدمات:
- عدالت در پرداختها: جلوگیری از نابرابریهای غیرمنطقی و رعایت انصاف.
- پیوند جبران خدمات با عملکرد: پرداخت پاداش و افزایش حقوق براساس نتایج کاری واقعی.
- ترکیب پاداشهای مالی و غیرمالی: علاوهبر حقوق، ارتقای جایگاه و فرصتهای رشد نیز باید مدنظر باشد.
- حمایت از کارکنان بهعنوان سرمایۀ انسانی: تأمین امنیت شغلی و حمایتهای رفاهی.
- قدردانی و ایجاد حس ارزشمندی در کارکنان: پاداشهای غیرمالی همچون تشویقهای معنوی و اجتماعی.
۵. اصول نظارت و ارزیابی عملکرد کارکنان:
نظارت و ارزیابی در مدیریت جهادی فقط ابزاری کنترلی نیست، بلکه فرایندی برای رشد و تعالی فردی و سازمانی است.
راهبردهای کلیدی در ارزیابی:
- استفاده از شاخصهای کمی و کیفی: ترکیب ارزیابیهای عددی و معیارهای اخلاقی.
- عدالت و شفافیت در فرایند ارزیابی: حذف سلیقههای شخصی در ارزیابی کارکنان.
- بازخورد مستمر و اصلاحپذیری: ارائۀ توصیههای کاربردی برای بهبود عملکرد.
- مشارکت کارکنان در فرایند ارزیابی: ایجاد فضایی که کارکنان نظرات خود را بیان کنند.
- بهروزرسانی مستمر روشهای ارزیابی: اصلاح روشها براساس اوضاع جدید سازمانی.
۶. اصول مدیریت روابط کارکنان
روابط سالم در محیط کار، به افزایش بهرهوری و همکاری میان کارکنان میانجامد.
راهبردهای کلیدی در مدیریت روابط:
- تقویت فرهنگ تعامل و همدلی: ایجاد فضای همکاری و جلوگیری از رقابت ناسالم.
- احترام و عدالت در روابط کاری: حفظ کرامت انسانی کارکنان.
- مدیریت تعارضات به روشهای مسالمتآمیز: حل اختلافات سازمانی با کمترین تنش.
- ایجاد بسترهای ارتباطی شفاف: تسهیل ارتباط میان مدیران و کارکنان.
- توسعۀ روحیۀ ایثار و مسئولیتپذیری: نهادینهسازی ارزشهای جهادی در روابط سازمانی.
نتیجهگیری راهبردی
مدیریت منابع انسانی با رویکرد جهادی، الگویی تحولآفرین است که میتواند سازمانها را به نهادی پویا، کارآمد و ارزشمحور تبدیل کند. این رویکرد فراتر از مدل مدیریتی صرف است و نظامی تربیتی و تعالیبخش برای نیروی انسانی بهشمار میآید. نکات راهبردی بیانشده در ادامه، میتوانند مسیر پیادهسازی این رویکرد را در سازمانها هموار کنند:
- شایستهسالاری و عدالت در جذب و انتخاب: فرایندهای استخدام باید مبتنیبر ترکیب تعهد، تخصص و کارآمدی باشد. استفاده از روشهای گزینش چندمرحلهای و بررسی دقیق سوابق، میتواند به انتخاب افرادی شایسته و متعهد منجر شود.
- توانمندسازی و پرورش مستمر نیروی انسانی: سازمانها باید فرهنگ یادگیری و رشد مستمر را در بین کارکنان نهادینه کنند. ایجاد برنامههای آموزشی هدفمند، تلفیق آموزش نظری و عملی و نیز توسعۀ مهارتهای چندبعدی، از جمله اقدامات ضروری است.
- ایجاد نظامهای انگیزشی پایدار: جبران خدمات باید فراتر از پرداخت حقوق باشد و شامل پاداشهای مالی و غیرمالی، فرصتهای ارتقا و ایجاد حس ارزشمندی در کارکنان شود. ارتباط مستقیم میان عملکرد و پاداش، انگیزۀ کارکنان را افزایش میدهد.
- نظارت و ارزیابی مبتنیبر رشد و تعالی: فرایند ارزیابی باید بهگونهای طراحی شود که نهتنها عملکرد کارکنان سنجیده شود، بلکه زمینۀ رشد و بهبود مستمر آنان را فراهم کند. ارزیابیهای عادلانه، مبتنیبر شاخصهای کمی و کیفی، به افزایش اعتماد سازمانی منجر میشود.
- توسعۀ فرهنگ همدلی و مسئولیتپذیری در روابط سازمانی: تقویت روحیۀ تعامل و همکاری، کاهش تعارضات و ایجاد بسترهای ارتباطی شفاف بین مدیران و کارکنان، به افزایش بهرهوری و انسجام سازمانی منجر خواهد شد.
- تصمیمگیریهای راهبردی مبتنیبر ارزشهای جهادی: مدیران باید علاوهبر برنامهریزی عملیاتی، نگاهی راهبردی مبتنیبر مسئولیتپذیری، اخلاص و عدالت در مدیریت منابع انسانی داشته باشند.
درنهایت، سازمانهایی که بهدنبال موفقیت پایدار هستند، باید نیروی انسانی را نه بهعنوان منبعی مصرفی، بلکه بهعنوان سرمایهای راهبردی درنظر بگیرند.



