مدیریت عمومی و زمامداری

تصاحب تنظیم گری

تصاحب تنظیم‌گری زمانی رخ می‌دهد که یک نهاد تنظیم‌گر، که به‌منظور حفظ منافع عمومی ایجاد شده، تحت سلطه منافع نهادهای تحت تنظیم، گروه یا افراد خاص قرار می‌گیرد.

اندیشکده رهیافت؛

تصاحب تنظیم‌گری (Regulatory Capture) زمانی رخ می‌دهد که یک نهاد تنظیم‌گر، که به‌منظور حفظ منافع عمومی ایجاد شده، تحت سلطه منافع نهادهای تحت تنظیم، گروه یا افراد خاص قرار می‌گیرد. در نتیجه، به جای حمایت از منافع عمومی، این نهاد به‌طور ناخودآگاه یا عامدانه اهداف آن ها را اولویت می دهد؛ این اتفاق معمولاً با تصمیم‌گیری‌های جانبدارانه، خط مشی های تسهل‌گیرانه یا عدم اجرای قوانین رخ می‌دهد.

انواع تصاحب تنظیم‌گری

  • تصاحب آشکار (Overt Capture): در این حالت، گروه‌های ذی‌نفع (مانند شرکت‌ها یا لابی‌ها) به‌طور مستقیم و آشکار بر تصمیمات نهاد تنظیم‌گر تأثیر می‌گذارند. این تأثیر ممکن است از طریق فشار سیاسی، رشوه یا لابی‌گری اتفاق بیفتد.
  • تصاحب پنهان (Covert Capture): در این نوع، تصاحب به‌صورت غیرمستقیم و پنهانی رخ می‌دهد. این ممکن است شامل تأثیرگذاری بر فرهنگ یا ارزش‌های نهاد تنظیم‌گر باشد، به‌گونه‌ای که بدون آگاهی عمومی، به نفع گروه‌های خاص عمل کند.
  • تصاحب نرم (Soft Capture): در این حالت، نهاد تنظیم‌گر به دلیل وابستگی مالی یا اطلاعاتی به صنعت تحت نظارت، به‌طور ناخودآگاه منافع این صنعت را بر منافع عمومی ترجیح می‌دهد.

چگونه تصاحب تنظیم‌گری رخ می‌دهد؟

تصاحب تنظیم‌گری می‌تواند به دلایل زیر رخ دهد:

  • درهای چرخان (Revolving Door): جابه‌جایی کارکنان بین نهادهای تنظیم‌گر و صنایع تحت تنظیم‌گری، منجر به تضاد منافع می‌شود. وقتی افرادی که در گذشته در یک صنعت خاص مشغول به کار بوده‌اند، به نهادهای تنظیم‌گر وارد می‌شوند، ممکن است دیدگاه‌ها و ارزش‌های آن صنعت را با خود به همراه بیاورند. این امر می‌تواند بر تصمیمات و سیاست‌های تنظیمی آن‌ها تأثیر بگذارد، به‌گونه‌ای که به نفع صنعت قبلی‌شان باشد. همچنین افرادی که از نهادهای تنظیم‌گر به شرکت‌های خصوصی منتقل می‌شوند، ممکن است از ارتباطات و شناخت خود از سیستم‌های دولتی برای تأثیرگذاری بر قوانین و سیاست‌ها استفاده کنند. به‌عبارت‌دیگر، آن‌ها ممکن است از تجربه و روابط خود برای لابی‌گری یا جلب حمایت در جهت منافع شرکت جدیدشان بهره ببرند. این پدیده زمانی که یک مقام دولتی، یک شرکت خصوصی تاسیس می کند تشدید می شود.
  • لابی‌گری و نفوذ سیاسی: نهادهای تحت تنظیم از منابع خود برای اعمال نفوذ بر سیاست‌گذاران استفاده می‌کنند.
  • عدم تقارن اطلاعاتی: نهادهای تنظیم‌گر معمولاً به تخصص بازیگران صنعت وابسته هستند، که این وابستگی می‌تواند تصمیم‌گیری‌ها را تحت تأثیر قرار دهد.
  • وابستگی فرهنگی: به مرور زمان، تنظیم‌گران ممکن است به دلیل تعامل مداوم با گروه خاص، دیدگاه‌هایی همسو با آن اتخاذ کنند.
  • وابستگی مالی: نهادهای تنظیم‌گر که برای تأمین بودجه خود به صنایع تحت نظارت متکی هستند، بیشتر در معرض تصاحب قرار دارند.

پیامدهای تصاحب تنظیم گری

(1)در نتیجه تصاحب تنظیم گری قوانین و مقررات ممکن است به‌گونه‌ای طراحی شوند که منافع گروه‌های خاص تأمین شود، حتی اگر به زیان منافع عمومی یا اقتصاد کلان باشد؛ (2) تصاحب تنظیم‌گری موجب تضعیف اجرای استانداردهای ایمنی، زیست‌محیطی و عدالت  می شود؛ (3) موجب تداوم فعالیت‌های انحصاری می شود و در نتیجه بی عدالتی در جامعه گسترش یابد؛ (4) موجب افزایش هزینه‌ها برای مصرف‌کنندگان می شود، در حالی که منافع شرکت‌ها در اولویت قرار می‌گیرد ؛ (5) اعتماد عمومی به واسطه تصاحب تنظیم گری تضعیف می شود. وقتی تصاحب تنظیم گری اتفاق می افتد، معمولا کارکردهای نهادهای تنظیم گر تبدیل به ضد کارکرد می شود.

نمونه‌هایی از تصاحب تنظیم‌گری

  • مقررات بانکی و مالی: در برخی موارد، بانک‌ها یا نهادهای مالی با ارتباطات قوی سیاسی ممکن است بر سیاست‌های پولی تأثیر بگذارند یا از مجازات‌های مربوط به تخلفات فرار کنند.
  • یارانه های انرژی: یارانه‌های انرژی گاهی به طور نامتناسبی به نفع صنایع بزرگ تخصیص می‌یابد که نشان‌دهنده نفوذ لابی‌گری این صنایع است.
  • بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات: تسلط برخی شرکت‌های وابسته به دولت بر بازار ارتباطات، نگرانی‌هایی درباره تضمین رقابت منصفانه توسط نهادهای تنظیم‌گر ایجاد می کند.
  • تصاحب تنظیم گری به نفع سرمایه داران: تعامل مداوم مسئولین کشور با سرمایه داران باعث تصاحب تنظیم گری به نفع آنان می شود.
  • تاسیس یا عضویت مقامات دولتی در شرکت های خصوصی: زمانی که یک مقام دولتی فعلی یا سابق، یک شرکت خصوصی تاسیس می کند یا عضو یک شرکت می شود، از لابی ها و شناخت خود به نفع آن شرکت استفاده می کند.
  • در اولویت قرار گرفتن منافع قطعه‌سازان در صنعت خودرو: زمانی که این پدیده ناشی از نفوذ و تأثیرگذاری غیرعادلانه این گروه بر نهادهای تنظیم‌گر یا سیاست‌گذار باشد، نمونه‌ای از تصاحب تنظیم‌گری هست. این مسأله زمانی رخ می‌دهد که منافع قطعه‌سازان به‌طور غیرمتناسب و در تقابل با منافع عمومی، کیفیت خودروها یا هزینه‌های مصرف‌کننده در تصمیم‌گیری‌ها لحاظ شود.

پیشگیری از تصاحب تنظیم گری

برای پیشگیری و غلبه بر تصاحب تنظیم‌گری، ابتدا باید فرآیندهای تصمیم‌گیری را شفاف کرد و نهادهای تنظیم‌گر را موظف به پاسخ‌گویی در برابر عموم کرد. ایجاد نهادهای نظارتی مستقل و غیر وابسته به صنایع تحت نظارت، می‌تواند از نفوذ گروه‌های خاص جلوگیری کند. قوانین سخت‌گیرانه در مورد لابی‌گری و محدود کردن پدیده درهای چرخان، که جابه‌جایی افراد میان صنعت و تنظیم‌گری است، از ابزارهای مهم دیگر هستند. افزایش مشارکت جامعه مدنی و رسانه‌ها در فرآیند نظارت بر عملکرد تنظیم‌گران و استفاده از فناوری‌هایی مانند داده‌های باز برای افشاگری، می‌تواند قدرت گروه‌های ذی‌نفع را محدود کند. در نهایت، تدوین مقرراتی که به‌طور عادلانه منافع عمومی و خصوصی را متعادل کند، همراه با تقویت رقابت در بازار، کلید کاهش تصاحب تنظیم‌گری است.

نقش فناوری در پیشگیری از تصاحب تنظیم گری

فناوری می‌تواند نقش مؤثری در کاهش تصاحب تنظیم‌گری ایفا کند، چرا که ابزارهای شفاف‌سازی، نظارت و افزایش مشارکت عمومی را فراهم می‌سازد. در ادامه به چند مورد از این نقش‌ها اشاره می‌شود:

شفاف‌سازی اطلاعات (Open Data): فناوری امکان انتشار داده‌های باز و عمومی درباره تصمیم‌گیری‌ها، فرآیندهای تنظیم‌گری، و ارتباطات میان نهادهای تنظیم‌گر و گروه‌های ذی‌نفع را فراهم می‌کند. این شفافیت، نفوذ و سوءاستفاده گروه‌های خاص را کاهش می‌دهد.

ابزارهای تحلیل پیشرفته (AI & Big Data):هوش مصنوعی و تحلیل داده‌های کلان می‌توانند الگوهای رفتاری مرتبط با تصاحب تنظیم‌گری، از جمله نفوذ لابی‌ها یا تضاد منافع، را شناسایی کنند و به تصمیم‌گیران و عموم هشدار دهند.

پلتفرم‌های مشارکتی: فناوری از طریق پلتفرم‌های آنلاین، امکان مشارکت عمومی و نظارت مردمی بر نهادهای تنظیم‌گر را فراهم می‌کند. این مشارکت می‌تواند فشار اجتماعی برای جلوگیری از نفوذ گروه‌های خاص را افزایش دهد.

رصدگری اتوماتیک: سامانه‌های دیجیتال می‌توانند به‌طور خودکار قوانین و مقررات تصویب‌شده را تحلیل کنند تا مشخص شود آیا مقررات به نفع گروه‌های خاص طراحی شده‌اند یا خیر.

افشاگری و شفافیت رسانه‌ای: رسانه‌های دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی به افشای موارد احتمالی تصاحب تنظیم‌گری و آگاه‌سازی عمومی کمک می‌کنند، که این خود ابزاری برای جلوگیری از نفوذ گروه‌های خاص است.

ردیابی مالی: فناوری‌های پیشرفته بانکی و بلاک‌چین می‌توانند جریان مالی بین نهادهای تنظیم‌گر و صنایع تحت نظارت را شفاف کنند و مانع از معاملات غیرقانونی یا فساد شوند.

منابع

Albino, D.K., Hu, A., & Bar-Yam, Y. (2013). Corporations and Regulators: The Game of Influence in Regulatory Capture. arXiv: General Finance.

Boehm, F. (2007). Regulatory capture revisited–lessons from economics of corruption. Internet Centre for Corruption Research (ICGG) Working Paper, 22, 1-29.

Borges, M.R. (2017). Regulation and Regulatory Capture. https://www.repository.utl.pt/bitstream/10400.5/26245/1/MR.Borges.%20World%20Academ..pdf

Carpenter, D., & Moss, D. A. (2013). Preventing Regulatory Capture: Special Interest Influence and How to Limit It. Cambridge University Press.

Stigler, G. J. (1971). The Theory of Economic Regulation. Bell Journal of Economics and Management Science, 2(1), 3-21.

McCraw, T. K. (1984). Prophets of Regulation: Charles Francis Adams, Louis D. Brandeis, James M. Landis, Alfred E. Kahn. Harvard University Press.

هسته مدیریت عمومی و زمامداری اندیشکده

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا