تهدیدات علیه مشارکت در عصر شبکه
جامعه کنونی از حیث هستیشناسی اجتماعی دارای خصیصههای خودآگاه و ناخودآگاهی است که موجب تمییز آن با جوامع قبل از آن شده است.
در این جامعه یکی از تغییرات مهم و موثر بر نظامات اجتماعی آن، شکلگیری ارتباطات و شبکات مبتنی بر اینترنت است. جامعه حقیقی با خصیصههای حقیقی ماقبل آن، خود را در جامعه شبکهای جدید بازتاب داده است. البته در کنار این منظر، بازتولید خصیصههای جدید را نیز میتوان به نظاره نشست. یکی از مهمترین خصیصههای بازتولید شده در جامعه جدید شبکهای، نوع مشارکت در جامعه جدید با توجه به اثرات جدیدی که شبکه بر آن اعمال میکند بوده است.
جامعه شبکهای حال حاضر با طرح موضوع آن توسط مانوئل کاستلز و گسترش ادبیات آن در عناوین مختلفی چون عصر شبکه، جامعه اطلاعاتی، جامعه الکترونیکی و … منجر به تغییراتی در جوامع پسا صنعتی شده و کنشهای متفاوت با زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شکل پیدا کرد.[1] با توجه به اینکه گستره جامعه شبکهای و گوناگونی مشارکت در آن مجالی بیشتر از یک یادداشت را میطلبد در این نوشتار به تهدیدات موجود در جامعه شبکهای برای مشارکت پرداخته خواهد شد.
رفتارگرایی در شبکه
یکی از ابعاد به وجود آمده در عصر شبکه، بستر پراکنش قدرت سیاسی میان جریانهای موجود در این فضای مجازی شبکهای میباشد. تکثر منابع و جریانهای قدرت تنها در سلطه پارادایم اثباتی تحقق پیدا کرده است. حاصل این پارادایم عینیت رفتاری است. این عینیت را به عنوان خصیصه بازتولید شده سرمایهداری لیبرالی که در سه دهه ماقبل زمان حاضر در کشور بروز و ظهور داشته است، به عنوان یک نمونه بارز در جریانهای شبکهای میتوان یافت. موجودیت رفتارشناسی در شبکهها، ابتدا در قدرت اقتصادی و پیامهای اقتصادی محور و هدایتکننده افکار عمومی چه در محتوای شبکه و چه در ساخت فناورانه آن نقش ایفا کرده است. حتی اگر جایگاهی برای دیالکتیک وجود داشته باشد، این دیالکتیک در قدرت اقتصادی سیلان یافته و شکلگیری رفتار مبتنی بر قدرت اقتصادی و بازتولید سرمایهداری است.
تهدید فناورانهگی شبکه
با وجود آنکه شبکهها با مشارکت و ارتباطات خودانگیز افراد انسانی در هویتهای حقوقی و اقتصادی و اجتماعی گوناگون شکل میگیرند اما این ارتباطات مبتنی بر فناوری و ساختار فنی بوده و ممکن است که در توسعه آن در نوع متاورسی، این مشارکت به خطر افتاده و مشارکتی که مبتنی بر صفت داوطلبانگی است در سایه توسعه فناوریهای شبکه، به اجباری مخرب نه تنها برای مشارکت انسانی بلکه به تخریب هویت انسانی و برتریت فناوری منجر شود. بایستی در توسعه این شبکات علاوه بر بعد جریانهای برساخته توسط انسانها با مشارکت در ارتباطات خودانگیز و غیرخودانگیز، به انسانی بودن ساختار آن توجه کافی شود.
اگر اصالت به فناوری مبتنی بر همان قدرت اقتصادی سرمایهداری و سوداگری پلتفرمی چون مایکروسافت، اپل، فیسبوک و سایر پلتفرمهای مشهور داده شود، این خود دو نتیجه را حاصل خواهد شد: اول آنکه نمود دیگری از بردهداری در عصر شبکه شکل خواهد گرفت که یا قدرت سیاسی از طریق مجاری مشارکت در جریانهای شبکه توزیع نخواهد شد و فناوری در دست جریان سرمایهدار، انسان را وادار به پذیرش خواهد کرد. اگر حالت دوم با آنچه که جوزف نای در بیان رابطه قدرت در کتابش بیان میکند را در این مورد قابل تطبیق باشد؛ در صورت دوم انسان ناخودآگاه در جریان قدرتیابی سرمایهداران شبکه، بازیگری کرده و با فریب یا اقناع به کنشگری خواهد پرداخت. نتیجه دوم، خلأ معنای مشارکت خواهد بود که این خود میتواند معلول دو صورت قبلی بوده باشد.
غلبه کنش احساسی بر کنش عقلانی
به همان صورت که ماکس وبر کنش ارتباطی و سیاسی را به چهار تبیین متصل کرد، به نظر میرسد که مشارکت در عصر شبکه به سمت کنش احساسی یا عاطفی کشش پیدا کرده است.[2] مشارکت در بستری شکل میگیرد که رقابت و عقلانیت در آن بستر وجود داشته باشد. رقابت در جامعه شبکهای وجود دارد اما عقلانیت یا وجود نداشته و یا اگر وجود دارد به نیاز و اندازه مشارکت نمیرسد. با توجه به این موضوع، کنشهای آدمی در بستر شبکه، غالباً صورت کنش عاطفی را به خود داشته است. اگر به شبکههای ارتباطی در جامعه شبکهای توجه گردد، میتوان گفت که این ارتباطات، به مانند ادعای پست مدرنیستها از رنگ عقلانی تهی گشته و صورت نمادین، تصویری و جلوههای خوشایند عاطفی و احساسی را در خود جای داده است.
توسعه مشارکت از نوع مشارکت تودهای
مشارکت موجود در بستر شبکه، به نظر میرسد توسعه جدیدی از مشارکت تودهای است. در اصل مشارکتی که مبتنی بر کنش فعال و خودآگاه در وضع مطلوب آن بوده است به کنش تودهای در شبکه تبدیل شده است. هرچند زمینههای توسعه سیاسی در عصر شبکه به نسبت قرون ماقبل در مؤلفههایی چون دسترسی به اطلاعات، آگاهی سیاسی، آزادی بیان و برابری به عنوان دو اصل دموکراسی بیش از پیش در این عصر تحقق پیدا کرده است اما مشارکت فعال و خودآگاه مبتنی بر آن کم شکل گرفته و اکثر مشارکتهای اجتماعی و سیاسی به شکل مشارکت تودهوار بوده است.
اصالت فرامتن مشارکت بر متن آن
یکی دیگر از تهدیدات شکلگرفته در شبکه، اصالت فرامتن در مقابل متن مشارکت و یا فرم در برابر محتوا است. افراد غالباً بدون توجه به ماهیت مشارکت خود، سعی در کنش ارتباطی غیر همسو با هدف کاذب مشارکت گرفتهاند. این خود یا آگاهانه با اهداف اقتصادی چون کسب سود برای خود فرد و یا کسب سود برای شکلدهنده جریان شبکه و یا بدون آگاهی فردی و متاثر از عوامل محیطی و فرهنگی ایجاد میشود. اگر آرمان مشارکت را در هر زمینه به خصوص سیاسی و فرهنگی برای یک نظام اجتماعی بومی و سازگار با هدف اصلی آن جامعه همراستا فرض شود، برخلاف جوامع ماقبل که جوامعی با ارتباطات رسانهای هدایت شده و یک طرفه بودند؛ ارزشهای مشارکتی در جامعه شبکهای به مانند جامعه ماقبل آن در بستر شبکه پیاده نشده و تنها فرم غیر منطبق با محتوای اصلی مشارکت را دارا شده است. اگر خصیصه تاثیرگذاری و اخلاق غیرمادینگر مشارکت را به عنوان زیست قبلی مشارکت در جامعه ایرانی فرض شود؛ در شبکههای برساخته کنونی، مشارکتهای شکلگرفته در جامعه شبکهای بدون این دو خصیصه تنها با حفظ فرم و ظاهر با آن هدف کاذب مشارکتجویانه شکل گرفتهاند.
با بیان این تهدیدات علیه مشارکت در عصر جدید شبکهای، تنها در این یادداشت به چند مورد از تهدیدات پرداخته شد. گفتنی است که تهدیدات دیگری نیز با توجه به تغییرات آنی در این عرصه، به تهدیدات علیه مشارکت افزوده و افزودهتر خواهد شد. یکی از اصلیترین راهکارها برای ممانعت از پیشگیری این تهدیدات، برنامهریزی و پیشبینی رخدادهای پیشرو و عرصههای جدید مشارکتانگیز در عصر شبکه است. اگر آدمی دو دهه قبل توان پیشبینی حال کنونی را داشت؛ آنچه را که برای الان میتوانست رقم بزند بهتر از شرایط به وجود آمده کنونی بود.
[1] ر.ک: کاستلز، مانوئل. عصر اطلاعات؛اقتصاد، جامعه و فرهنگ(ظهور جامعه شبکه ای)
[2] ر.ک: راش، مایکل (1377)، جامعه و سیاست؛ مقدمهای بر جامعهشناسی سیاسی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، ترجمه منوچهر صبوری، چاپ اول. (راش، 1377 به نقل از گیدنز، 1971: 152-154).