فرهنگ و مشارکت سیاسییادداشتها

روایت؛ سازوکاری برای اقناع

روایت یکی از مهم‌ترین مفاهیم در رسانه است. به اعتبار یک تعریف، می‌توان رسانه را اساساً یک راوی از واقعیت بیرونی دانست. در قرون گذشته، به سبب فناوری‌های بسیطی که انسان‌ها در اختیار داشتند، هم اطلاعات پایینی از جهان پیرامون دورتر از خود داشتند و هم مواجهه با واقعیت به شکل ملموس‌تری برای آن‌ها موجود بود. اما به‌واسطه رشد رسانه‌های نوین اینترنت‌پایه هم انسان‌ها اطلاعات بیشتری از جهان پیرامون نزدیک و دور خود دارند و هم اینکه این مواجهه از جنس بازنمایی از واقعیت است. یعنی انسان‌ها خود به شکل مستقیم با واقعیت‌های اجتماعی، سیاسی و ... روبرو نیستند، بلکه به واسطه رسانه از آن واقعیت‌هایی که در یک گوشه‌ای از جهان رخ داده است، روبرو می‌شوند.

اندیشکده رهیافت؛

روایت یکی از مهم‌ترین مفاهیم در رسانه است. به اعتبار یک تعریف، می‌توان رسانه را اساسا یک راوی از واقعیت بیرونی دانست. در قرون گذشته، به سبب فناوری‌های بسیطی که انسان‌ها در اختیار داشتند، هم اطلاعات پایینی از جهان پیرامون دورتر از خود داشتند و هم مواجهه با واقعیت به شکل ملموس‌تری برای آن‌ها موجود بود. اما به‌واسطه رشد رسانه‌های نوین اینترنت‌پایه هم انسان‌ها اطلاعات بیشتری از جهان پیرامون نزدیک و دور خود دارند و هم اینکه این مواجهه از جنس بازنمایی از واقعیت است. یعنی انسان‌ها خود به شکل مستقیم با واقعیت‌های اجتماعی، سیاسی و … روبرو نیستند، بلکه به واسطه رسانه از آن واقعیت‌هایی که در یک گوشه‌ای از جهان رخ داده است، روبرو می‌شوند.

مهم‌ترین اندیشمند پست‌مدرن که به این موضوع بازنمایی پرداخته است، ژان بودریار[1] است. در کتاب وانمایی‌های خود به این موضوع به شکل تفصیلی پرداخته است. او اعتقاد دارد در عصر پست‌مدرن میان واقعیت و وانمایی واقعیت تفاوتی باقی نمی‌ماند. جهان در واقع همان جهان شبیه‌سازی‌ها و وانمایی است (سِمَتی، 1385: 12). از این رو بودریار به نقش تصاویر و نشانه‌ها در بازنمایی واقعیت توجه بالایی دارد. او اعتقاد دارد، ما در عصر مافوق واقعیت قرار داریم و این روند گذار به چهار عصر قابل تقسیم است که نسبت میان نشانه یا تصور با واقعیت بدین شرح است:

  1. نشانه یا تصور بازتاب واقعیت
  2. صورت یا نشانه بر واقعیتی اساسی سرپوش می‌گذارد.
  3. صورت یا نشانه بر غیاب واقعیتی اساسی سرپوش می‌گذارد.
  4. (عصر ما) صورت یا نشانه هیچ‌گونه ارتباطی با واقعیت ندارد (سِمَتی، 1385: 12-11).

مهم‌ترین نوع این نوع مواجهه جدید رسانه‌ای روایت[2] نام دارد. روایت به زبان ساده عبارت است از «بازنمایی یک رخداد یا مجموعه رخداد». ابزاری اصلی رسانه‌ها برای بازنمایی روایت است (ابوت، 1397: 40). در روایت، وجوهی از واقعیت که برای مخاطب به نمایش گذاشته می‌شود. مثلا همگی در اخبار دیده‌ایم که جنگی در خلیج فارس میان آمریکا و عراق در 1991 رخ داده است و این اخبار در سرتاسر آمریکا نیز پخش شد. فاصله مردم آمریکا تا خلیج فارس بیش از چند هزار کیلومتر است. اما همه مردم در حال پیگیری اخبار این جنگ بودند. در این بین رسانه‌های مختلف روایت‌های مختلفی از جنگ ارائه می‌دادند و مردم به این روایت‌ها اعتماد می‌کردند. در چنین فضایی بودریار مقاله‌ای نوشت که اصلا جنگ خلیج فارس رخ نداده است! مقصود اصلی وی این بود که ما اساسا با واقعیت جنگ مواجه نشدیم و کاملا پوشش رسانه‌ای شده است.

البته برخی هم اعتقاد دارند که حوزه روایت آن‌چنان گسترده است که محدودسازی تعریف روایت به لزوم وجود دست‌کم دو روایت یا وجود رابطه علّی بین‌شان کار درستی به نظر نمی‌رسد. برخی دیگر هم مانند ابوت روایت را با عنصر بازنمایی تعریف کرده‌اند: روایت بازنمایی رخدادهاست که شامل «قصه» و «گفتمان روایی» می‌شود؛ «قصه» یک رخداد یا مجموعه‌ای از رخدادها (سیر وقایع) است؛ «گفتمان روایی» نیز همان شیوه بازنمایی رخدادهاست (ابوت، 1397: 50).

روایت ممکن است صادق یا کاذب باشد. اگر روایت را بنا بر تعریف ابوت درنظر بگیریم، راه قطعی برای اثبات صدق یا کذب یک روایت وجود ندارد. صدق و کذب یک روایت به میزانی که بر واقعیت خارجی دلالت داشته باشد، سنجیده می‌شود و از آنجا که ما به واقعیت‌های خارجی که از ما محیط پیرامون ما دورتر هستند، دسترسی نداریم، جز مواجهه رسانه‌ای با آن واقعیت‌ها، مواجهه دیگری نداریم؛ لذا صدق و کذب هم قابل اثبات نیست.

نکته دیگر در موضوع صدق و کذب یک روایت این است که بدانیم، هر رسانه‌ای به هر میزان هم که نسبت به واقعیت وفادار باشد، باز هم ظرفیت پوشش تمام واقعیت را ندارد و تنها بخشی از واقعیت را روایت می‌کند. از این رو روایت دلالت مطابقی بر واقعیت خارجی ندارد. از همین رو، برخی منتقدان اعتقاد دارند که اساسا به رسانه برای بازنمایی واقعیت نمی‌توان اعتماد کرد.

در موضوع اقناع افکار عمومی و جهت دهی مردم نیز نمی­توان از اهمیت روایت و روایت­سازی غافل ماند. روایت­ها، بسته به قوت و ضعف، موضوع، برهه زمانی می­توانند به عنوان یک سازوکار اقناعی قدرتمند، روند اقناع و جهت­دهی عمومی مردم نسبت به موضوعات هدف را تحت تأثیر قرار دهد. روایت­ها، چارچوب می­سازند و مبتنی بر همین چارچوب­هاست که زمینه­های تحلیل، عواطف و کنش مردم فراهم می­شود، پس روایت می­تواند زمینه­ساز باشد و در فرایند اقناع و جهت­دهی، نقش مؤثری ایفا نماید.

منابع

ابوت، اچ پورتر (1397)، سواد روایت، ترجمه رؤیا پورآذر و نیما مهدی زاده اشرفی، تهران: نشر اطراف.

سمتی، مهدی (1388)، مرزهای نو در ارتباطات بین الملل، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).

[1]. Jean Baudrillard.

[2]. Narrative.

هسته فرهنگ و مشارکت سیاسی اندیشکده

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا