اسلایدریادداشتها

تأملی در پرداخت حق الزحمه کارگران معادن بر اساس تناژ مواد استخراجی

در برخی معادن، به‌ویژه معادن کوچک یا خصوصی، روش پرداخت بر مبنای تناژ ماده معدنی استخراجی به عنوان شاخص پرداخت حق الزحمه کارگران مرسوم است

علی نورمحمدیان پژوهشگر حوزه حکمرانی معدن در یادداشتی برای اندیشکده رهیافت نوشت:

در برخی معادن، به‌ویژه معادن کوچک یا خصوصی، روش پرداخت بر مبنای تناژ ماده معدنی استخراجی به عنوان شاخص پرداخت حق الزحمه کارگران مرسوم است، یعنی میزان حقوق کارگران نه بر اساس مدت‌زمان کار یا برخی ارزیابی‌های جامع، بلکه صرفا بر اساس حجم مواد استخراج‌شده از کارگاه استخراج معدن تعیین می‌شود و برخی متولیان معدنکاری با استدلال اشتباه، مدعی عادلانه بودن این روش پرداخت هستند.

نکته قابل تأمل این است که این روش پرداخت حقوق با واگذاری کارهای ساده و بدون داشتن زمینه و ابعاد مختلف، مانند پرداخت حقوق یک استادکار گچ‌کاری یا رنگ‌کاری در حوزه ساختمان‌سازی بر اساس سطح کار شده با شاخص متراژ،  متفاوت است. زیرا اینگونه کارها متوقف بر اقدام همزمان یا زمینه‌های تداخلی نیست و یک اقدام منقطع و دارای چارچوب مشخص است. در حالی که در معدن‌کاری بخصوص معادن زیرزمینی، خروجی کار یک کارگر یا تیم، همزمان با رعایت نکاتی همچون حفظ جان و سلامت دیگر کارگران، حفظ و تداوم ایمنی در سازه‌های ایجادی، خدمات ایمنی و تهویه مناسب و … ضرورت دارد.

نکته‌ای که قابل ذکر است پرداخت تناژی در دو حالت قابل اعمال است، حالت اول بدون الزام در رعایت حداقل استخراج ماده معدنی در یک شیفت کاری، حالت دوم الزام به استخراج حداقل تناژ ماده معدنی است. بدیهی است بدلیل آورده اقتصادی، سقفی برای تناژ حداکثری قائل نمی‌شوند. هر دو حالت دارای مسائل خاصی است لیکن در حالتی که برای کارگر یا یک تیم کاری حداقل تناژ به صورت اجباری در نظر گرفته می‌شود، آسیب‌های بیشتری متصور است که در ادامه مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 ۱. تضعیف ایمنی و افزایش احتمال حادثه 

اولین و شاید شدیدترین آسیب این شیوه پرداخت، کاهش توجه به ایمنی و سلامت کارگران است. وقتی مزد وابسته به تناژ استخراج‌شده باشد، انگیزه غالب در محیط کار، استخراج هرچه بیشتر و سریع‌تر مواد معدنی خواهد بود.

در چنین شرایطی، کارگران معمولا از رعایت اصول ایمنی صرف‌نظر می‌کنند، تجهیزات حفاظتی را ناکامل استفاده می‌کنند یا بدون توجه به خطرات زمین‌شناختی و وضعیت تهویه و روشنایی، تلاش می‌کنند تناژ را بالا ببرند. نتیجه این رفتارها، افزایش چشمگیر حوادث کاری شامل ریزش تونل‌ها، انفجار گازها، استنشاق گردوغبار سمی، و خستگی مزمن جسمی و روانی است.

 ۲. بی عدالت مزدی و افزایش نارضایتی

در نظام پرداخت بر اساس تناژ، عدالت مزدی نیز خدشه‌دار می‌شود. بخشی از خروجی کار کارگر در معدن به عوامل طبیعی و فنی وابسته است؛ عواملی مانند: سختی سنگ، عمق حفاری، شرایط ابزار و ماشین‌آلات یا موقعیت رگه‌ها در دل زمین که از کنترل آن‌ها خارج‌ است. ممکن است دو گروه با دقت و تلاش برابر کار کنند، اما چون رگه‌ای که یکی از آنان استخراج می‌کند کم‌ ضخامت یا سخت‌تر باشد، تناژ پایین‌تری را ثبت کند و در نتیجه مزد کمتری دریافت کند.

این وضعیت باعث شکل‌گیری احساس بی‌عدالتی و تبعیض می‌شود. فقدان تناسب میان تلاش واقعی و پاداش دریافتی یکی از عوامل روانی مهم در نارضایتی شغلی است که خود به کاهش بهره‌وری، درگیری‌های گروهی، فرسودگی روحی و افزایش نرخ ترک کار منجر می‌شود. عدالت در محیط کار نه‌تنها یک مفهوم اخلاقی بلکه یک عامل اقتصادی در پایداری سیستم تولید است.

 ۳. نادیده‌گرفتن خستگی، فرسایش و سلامت کارگران 

پرداخت مزد بر اساس تناژ، ذاتاً کارگران را به کار بیش از حد سوق می‌دهد. در معدن، خستگی جسمی بسیار فوری و خطرناک است. کارگر برای افزایش تناژ، ساعات طولانی بدون استراحت کافی کار می‌کند، از خوردن و نوشیدن منظم غافل می‌شود و حتی خواب و استراحت را کاهش می‌دهد تا درآمد بیشتری کسب کند.

در بلندمدت، چنین فشاری باعث بروز بیماری‌هایی مانند: ناهنجاری‌های اسکلتی‌عضلانی، مشکلات تنفسی می‌شود. الگوی مطلوب مزدی مطلوب بایستی مبتنی بر زمان کاری، مهارت و رعایت ایمنی طراحی شود تا از انباشت خستگی و ریسک جسمی جلوگیری کنند.

 ۴. کاهش کیفیت استخراج و تخریب منابع طبیعی

وقتی استخراج‌کننده تنها برای افزایش وزن مواد معدنی انگیزه دارد، توجهی به کیفیت و پایداری استخراج ندارد. در نتیجه، ممکن است مواد معدنی ناخالص یا مخلوط با ضایعات سنگی استخراج شوند تا تناژ ظاهری ماده معدنی افزایش یابد.

این رفتار باعث کاهش عیار مواد معدنی، افزایش هزینه‌های فرآوری، و هدررفت منابع طبیعی می‌شود. استخراج بی‌رویه و شتاب‌زده می‌تواند باعث فروپاشی ساختار زمین، تخریب رگه‌های قابل استفاده در آینده، و آلودگی زیست‌محیطی شود.

 ۵. تضعیف روابط انسانی و فرهنگی در محیط کار

پرداخت تناژی به‌طور طبیعی فرهنگ همکاری را تضعیف می‌کند. وقتی مزد هر فرد یا یک تیم مستقیماً به میزان استخراج شخصی‌اش وابسته شود، مفهوم هم‌افزایی اقتصادی جای خود را به رقابت فردی و تیمی می‌دهد.

کارگران به جای کمک به هم در رعایت اصول فنی یا ایمنی، سعی می‌کنند خودشان بیشترین خروجی ماده معدنی را داشته باشند، حتی در یک شیفت کاری، گاهی از ابزارهای مشترک سوءاستفاده می‌شود یا اطلاعات مربوط به ایمنی و شرایط زمین پنهان می‌ماند. در این وضعیت به شکل‌گیری فضای بی‌اعتمادی، نزاع‌های درونی، و تضعیف انسجام گروهی منجر می‌شود.

  جایگزین‌های پیشنهادی عادلانه‌تر در پرداخت حقوق

در برابر نظام تناژی، راه‌حل‌های متوازن‌تری وجود دارد که هم انگیزه‌ی اقتصادی ایجاد می‌کنند و هم ایمنی و عدالت را حفظ می‌کنند. مواردی مانند:

– پرداخت بر اساس زمان کار همراه با پاداش عملکردی: پایه حقوق بر مبنای ساعت کار تعیین شود و بسته به بهره‌وری یا کیفیت استخراج، پاداش اضافی پرداخت گردد.

– نظام مزد ترکیبی: درصدی از حقوق به تناژ و درصدی به معیارهای ایمنی و کیفیت کار وابسته باشد.

– ارزیابی گروهی به جای فردی: عملکرد تیم یا نوبت کاری سنجیده شود تا روحیه همکاری تقویت شود.

– نظارت تخصصی بر استانداردهای استخراج: ارزیابان فنی در کنار کارگران حضور داشته باشند تا از رعایت اصول ایمنی و کیفیت تولید اطمینان حاصل شود.

مواجهه و مداخله حاکمیت هم در حوزه تقنینی، اجرایی و نظارتی در تدوین یک چارچوب عادلانه همراه با حفظ کرامت انسانی کارگران معادن ضرورت دارد و لازم است متولیان معادن در روش پرداخت به شیوه تناژ محور بازنگری کرده و آسیب‌های وارده را مورد توجه قرار داده و رفع نمایند. شهید صدر (ره) در کتاب اقتصادنا جلد دوم در حوزه «توزیع پس از تولید» عامل انسانی درگیر با کار مستقیم با استخراج ماده معدنی (کارگر) را محور و مقدم بر منافع حاصل از مواد معدنی می‌داند، از این رو نیاز است بحث‌های جدی و علمی جهت تطبیق مسائل روز این حوزه با آموزه‌های مکتب اقتصادی اسلامی انجام پذیرد.

نتیجه‌گیری

پرداخت حقوق کارگران معادن بر اساس تناژ استخراجی، هرچند ممکن است در ظاهر موجب افزایش سرعت کار و کاهش هزینه شود، اما در عمل نوعی از استثمار مدرن به شمار می‌رود. این رویکرد با اصول بنیادین کار انسانی و عدالت در تضاد است.

کار در معدن، کاری سخت و خطرناک است اما برای اقتصاد کشور حیاتی است؛ نیروی کار در این بخش باید نه به عنوان ابزار تولید، بلکه به عنوان سرمایه انسانی دیده شود. برقراری نظام مزدی منصفانه، مبتنی بر زمان کاری، مهارت و رعایت ایمنی، تنها شیوه‌ای است که می‌تواند هم بهره‌وری واقعی و هم کرامت انسانی کارگران معدن را تضمین کند.

والعاقبه اللمتقین

 

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا