ضرورت توجه به خود
خود یکی از مفاهیم مهم و مورد توجه در علوم مختلف رفتاری و اجتماعی است. همچنین در آموزههای دینی نیز تأکید بسیاری شده بر اینکه انسان بر خود توجه داشته باشد

ایمان زاغیان پژوهشگر حوزهی خدمات سلامت روان در یادداشتی برای اندیشکده رهیافت نوشت:
مقدمه
خود یکی از مفاهیم مهم و مورد توجه در علوم مختلف رفتاری و اجتماعی است. همچنین در آموزههای دینی نیز تأکید بسیاری شده بر اینکه انسان بر خود توجه داشته باشد[1] تا در این صورت به فراموشنمودن خداوند دچار نشود.[2] همچنین کسی که خود را شناخته، میتواند راه رسیدن به شناخت خداوند را برای خود هموار کند. ازاینرو باید توجه نمود که خود مهمترین موضوعی است که بهعنوان شاهراه میتواند هر فرد را به نتیجۀ درست برساند. از سویی دیگر انسان در صورت بهکارگیری قوای ادراکی و تحریکی خود بهصورت خردمندانه میتواند سعادتمند شود و در این میان نیرویی که میتواند بین قوای ادراکی و تحریکی ارتباط برقرار کند، «نیروی مدرکۀ توجه» است (اخوت و قاسمی، 1389: 279). در این مقاله سعی میشود ضرورت توجه -بهعنوان قوۀ ادراکی پایهای و مبنایی- در ارتباط با «خود» محل بحث قرار گیرد.
خود چیست؟
خود در روانشناسی تعاریف مختلفی دارد و ابعاد و جهات مختلفی برای آن درنظر گرفته شده است؛ بهطوری که گفته میشود حدود 300 نوع خود وجود دارد. اما مطابق با تعریف لوک بدار و همکاران (1393: 28) سه بُعد دارد: من کیستم؟ (بُعد شناختی)، چگونه خودم را ارزیابی میکنم (بُعد هیجانی) و چگونه عمل میکنم (بُعد رفتاری).
در این میان خودآگاهی یکی از مفاهیم پایهای و کلی مرتبط با خود است. خودآگاهی همانطور که از نامش پیداست، یعنی اینکه فرد دربرابر برخی جنبههای مربوط به خود، آگاهی پیدا کند (بدار و همکاران، 1393: 49). خودآگاهی به دو دستۀ خودآگاهی خصوصی و عمومی تقسیم میشود: خودآگاهی خصوصی مربوط به ابعاد خصوصی هر فرد است؛ مانند احساسات، باورها، عواطف و اخلاق. خودآگاهی عمومی که به آن مردمی نیز میگویند، بهمعنای آگاهی از تصویری است که به دیگران ارائه میدهیم.
در ادامه به ضرورت بحث «خودآگاهی» در اسلام و روانشناسی پرداخته میشود؛ اما پیش از آن به برخی اقسام خود نیز اشاره میشود (هیوستون و همکاران، 1399: 205):
برخی اقسام خود
دانش خود: چیزهایی که دیگران راجع به ما میگویند و واکنشهایشان دربارۀ ما و نیز مقایسههایی که بین خودمان و دیگران انجام میدهیم، این امکان را فراهم میکند که اطلاعات زیادی راجعبه خود خویش بهدست آوریم.
خود منسجم: خاطرات مربوط به شرح حال و روایتهای خود به شکلگیری حسی منسجم و پیوسته از خود کمک میکند.
خودپنداشت: بازنمایی شناختی دانش خود است و متشکل از ویژگیهایی است که به وسیلۀ آنها خود را توصیف میکنیم.
حرمت خود: مؤلفۀ ارزشیابیکنندۀ دانش خود است و متشکل از ویژگیهایی است که با آنها خود را دربرگیرندۀ خودهای واقعی، آرمانی و الزامی میدانیم و به دو شکل آشکار و ضمنی ظاهر میشود.
خودافزایی: میل به ارتقای جنبۀ مثبت خود و محافظت از آن در برابر اطلاعات منفی.
تأیید خود: میل به تأیید دیدگاههایی است که بهطور راسخ دربارۀ خود داریم.
ضرورت خودآگاهی از منظر دین اسلام
در اسلام به اصل شناخت تأکید و توصیه شده است. در این میان در آموزههای دینی تمایزی لطیف و ظریف میان شناخت و دانایی وجود دارد. درواقع بسیاری از اوقات است که انسان داناییهای مختلفی دارد؛ اما این داناییها مفید نیستند و انسان را به شناخت خود، جهان خلقت و خداوند رهنمون نمیگرداند. بنابراین نکتۀ مهم در توجه انسان به خود این است که اصولاً دانشی که حقیقتاً خویشتن او را برایش معرفی کند، میتوان بر آن شناخت اطلاق نمود (مطهری، 1394: 17).
از طرفی دیگر سقوط انسان در جهان غرب بهخاطر فراموشی او از خود است (مطهری، 1392: 104)؛ چراکه به فراموشی خداوند منجر میشود.[3] درحقیقت آن خودی که تأکید شده که شناخته شود «روح الهی» است. انسان با شناختن چنین خودی است که احساس شرافت، کرامت و تعالی میکند و خویشتن را از تندادن به پستیها و زشتیها میرهاند (همان: 86).
- شناخت خود بهعنوان مقدمۀ شناخت خدا
در اسلام خودآگاهی بهعنوان مقدمهای برای شناخت خداوند معرفی شده است. خودآگاهی به فرد کمک میکند تا جایگاه خویش را در جهان هستی درک کند و به عظمت خداوند پی ببرد. در این راستا گفته میشود انسان مسئولیت سنگینی برعهده دارد و باید خود را چنان باور کند که وجود خود را جز به بهای رضایت خداوند و لقای او صرف نکند (مطهری: 1392: 38).
- مسئولیتپذیری و پاسخگویی در قبال اعمال
از جمله استعدادهای بینظیر انسان نسبتبه سایر مخلوقات خداوند توانایی پذیرش تکلیف و مسئولیت است که این بهواسطۀ داشتن پنج ویژگی است: بلوغ، عقل، قدرت، آزادی و آگاهی (مطهری، 1392: 94-98). اسلام بر مسئولیتپذیری انسان در قبال رفتارش تأکید میکند. خودآگاهی به فرد کمک میکند تا رفتارهای خود را ارزیابی کند و درجهت بهبود آنها تلاش نماید. قرآن کریم تأکید میکند که انسانها توجه کنند برای آیندۀ خود چه توشهای اندوختهاند.[4]
ضرورت خودآگاهی از منظر روانشناسی
- رشد فردی
خودآگاهی شرط لازم برای رشد فردی و بهبود کیفیت زندگی است.
- ارتباط با دیگران
خودآگاهی به فرد کمک میکند تا روابط سالمتر و مؤثرتری با دیگران داشته باشد؛ چه در حوزۀ خانواده، چه در حوزۀ جامعه یا محیط شغلی.
- مسئولیتپذیری
خودآگاهی به فرد کمک میکند تا از رنجهای ناشی از ناآگاهی (مانند تعارضات درونی، اضطراب و افسردگی) رهایی یابد و به رضایت درونی برسد (بدار و همکاران، 1393: 50).
- شکلگیری و انسجام هویت
هویت امری اجتماعی است که فرد در سنین نوجوانی برای خود آن را مطرح میکند. هویت درحقیقت پاسخی است به سؤال من کیستم؟ یعنی به چه گروههایی از انسانها تعلق دارم. هویت بروزی اجتماعی از خود است به شکلی که فرد با استفاده از خود مرزهایی را میان خود و دیگران ترسیم میکند. در این صورت با برخی افراد مجموعهای از اشتراکات را خواهد داشت و با برخی دیگر افتراقاتی را درنظر میگیرد (فیسک و تیلور، 1400: 378).
نکته این است که این افتراقات و اشتراکات ناشی از تعلقاتی است که افراد به گروههای مختلف دارند. گروههای مختلف شامل شغلی، تحصیلی، جنسی، مذهبی، نژادی و جغرافیایی میشود.
جمعبندی
خودآگاهی از نظر دین اسلام و روانشناسی ابزاری قدرتمند برای رشد فردی، بهبود روابط و دستیابی به زندگی معنادار و رضایتبخش تلقی میشود. در اسلام، خودآگاهی راهی برای شناخت خدا و آمادگی برای زندگی اخروی است؛ درحالی که در روانشناسی، خودآگاهی عاملی کلیدی برای سلامت روان، مدیریت هیجانات و رشد شخصیت شناخته میشود. هر دو دیدگاه بر این موضوع توافق دارند که خودآگاهی پایهای اساسی برای تحول فردی و اجتماعی است.
منابع
اخوت، احمدرضا و قاسمی، مریم (1389). تدبر: چیستی، چرایی و چگونگی. قم: کتاب فردا
بدار، لوک؛ دزیل، ژوزه و لامارش، لوک (1393). روانشناسی اجتماعی. ترجمۀ حمزه گنجی. تهران: نشر ساوالان
فیسک، سوزان و تیلور، شلی (1400). شناخت اجتماعی: از مغز تا فرهنگ. ترجمۀ حسین زارع و همکاران. تهران: آییژ
مطهری، مرتضی (1394). معرفتشناسی. تهران: انتشارات بینش مطهر
مطهری، مرتضی (1392). انسانشناسی. تهران: انتشارات بینش مطهر
هیوستون، مایلز؛ اشتروبه، ولفگانگ و یوناس، کلاوس (1399). مقدمهای بر روانشناسی اجتماعی (جواد اژهای و جهانبخش صادقی). تهران: انتشارات سمت
[1] مائده/ 105 (يَأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ عَلَيكُم أَنفُسَكُم)
[2] حشر/19 (وَ لا تَکُونُوا کالّذینَ نَسوا الله فَانساهُم انفُسَهُم)
[3] حشر/19 (وَ لا تَکُونوُا کالذینَ نَسوا الله فَانساهُم اَنفُسَهُم)
[4] حشر/18 (وَلتنظر نَفسٌ ما قَدَّمت لِغد)