ضوابط و بایستههای تحلیل سیاسی مردم مبتنی بر بیانات مقام معظم رهبری
مقدمه
اندیشکده رهیافت؛ موضوع تحلیل سیاسی را میتوان یکی از مهمترین موضوعات در عرصة بررسیهای جامعهشناسی سیاسی دانست. مردم هر جامعهای بهعنوان کنشگران اصلی تحلیل سیاسی نقش مهمی در پیشبرد اهداف سیاسی و اجتماعی کشور و همچنین مشارکت سیاسی و حضور فعال در صحنههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دارند. لذا به نظر میرسد بررسی و مطالعة موردی آسیبشناسی تحلیل سیاسی در میان کنشگران مردمی امری لازم و مهم باشد.
درک رویدادها و پدیدههای سیاسی پیرامون، برای افراد در یک جامعه مهم و ضروری است. افراد با اغراض گوناگون بهدنبال این درک از رخدادهای سیاسی پیرامون خود هستند. اصلیترین دغدغه، دغدغة فهم پدیدهها و بالتبع، کنشگری صحیح و مناسب است. فرد بهعنوان جزئی از یک جامعه، بهدنبال درک مسائل موجود در آن است. او سعی میکند که این مسائل را با قوای فکری و ادراکی خود موشکافی کند و به فهم مسئله و کنش مناسب در قبال آن پدیده برسد.
تحلیل سیاسی و تحلیل مسائل سیاسی یکی از فعالیتهای خودآگاه یا ناخودآگاه فرد در حیات سیاسیاش محسوب میشود. گاهی فرد به یک موضوع سیاسی واکنش نشان داده و یا خود کنشگر فعال در زمینة سیاست است. عمل تحلیل با اینکه یک فرآیند ذهنی، یا حاصل استنباط ذهنی فرد است، اما ممکن است افراد بدون ایراد تحلیل خود، منطبق با آن به کنش اجتماعی بپردازند؛ یعنی شخص در مقام ارائة تحلیل خود نیست و تنها استنتاجی که از فرآیند ذهنی در قبال یک موضوع سیاسی دارد را بدون ابراز آن، به کنشگری میپردازد. تمامی افراد در زمینة تحلیل، فعال مطلق نیستند. شاید فرد مستقیماً به نتیجة تحلیل خود عمل کند و یا احتمال دارد برخلاف آن واکنش نشان دهد. افراد سعی دارند یا خود به تحلیل سیاسی دست یابند و یا از تحلیل دیگران بهره یافته و کنش سیاسی مطلوبی را انجام دهند.
حوزة مشارکت سیاسی یکی از فرآوردههای تحلیل سیاسی محسوب میشود. افراد جامعه در هر سطحی از موقعیت شغلی معمولاً در انتخابات، مشارکت حداقلی دارند و همچنین با پیدایش مفهوم شهروندی، تعیین حقوق شهروندی چه بهصورت حقوق سیاسی و حق مشارکت در مسائل سیاسی بهعنوان حکومتشونده و چه در مقام نخبگان حکومت، بهعنوان یک سیاستگذار، مشارکت فعالی دارند. به میزانی که فرد درگیر مسائل سیاسی میشود به همان میزان درگیر تحلیل سیاسی نیز میشود. لذا مشارکت سیاسی هر دو جنبة علّی و معلولی را نسبت به تحلیل سیاسی دارد.
تعاریف متعددی پیرامون تحلیل سیاسی بیان شده است که در ادامه به یکی از مهمترین آنها اشاره میشود و جوانب آن بررسی خواهد گردید:
«مفهوم تحلیل در تحلیل سیاسی غالباً به همراه تجزیه بهکار برده میشود و علت آن ارتباطی است که بین این دو وجود دارد. تجزیه عبارت است از جداکردن، جزءجزء نمودن و تحلیل بهمعنای ترکیب و کشفِ روابط بین اجزا بهطوری که کلیت یک شیء و یا یک پدیده را شناسایی کند. به همین دلیل عدهای گفتهاند تحلیل خودبهخود تجزیه را به همراه دارد؛ زیرا که هیچ شناختی بدون آگاهی از اجزاء و ارتباط آنها با یکدیگر در یک ترکیب کلی، ارزش علمی ندارد. به این ترتیب تجزیهوتحلیل سیاسی یعنی تجزیة پدیده به اجزاء گوناگون و تشکیلدهندة پدیدة موردبررسی و شناخت هر یک از اجزاء و شناخت ارتباط اجزاء با یکدیگر و شناسایی کلیت پدیدة موردبررسی است»[1].
این تعریف، تعریف از واژة «تحلیل» است و به قسم دوم یعنی «سیاسی» نمیپردازد. اصطلاح تحلیل سیاسی شامل دو نوع برداشت از آن است؛ یک برداشت تحلیل پدیدههای سیاسی مربوط به مسائلی که بدون هیچگونه واسطهای با سیاست گره خورده است. در زبان فارسی «یای» نسبت، نشاندهندة وجه انتساب است؛ یعنی سیاست+ی بهمعنای آنچه مربوط به سیاست است، مانند: موضوعات علوم سیاسی، تاریخ سیاسی، جغرافیای سیاسی و موارد مشابه از این قبیل. با این بیان وجه تمایز تحلیل سیاسی، با تحلیل اقتصادی و تحلیل اجتماعی در موضوع آن هست و موضوع تحلیل سیاسی، سیاست میباشد.[2]
ضرورت و اهمیت تحلیل سیاسی
ذهنیتها، باورها، افکار و تحلیل سیاسی مردم بهعنوان یکی از موضوعات جدی در نظام سیاسی اسلام، لازم است موردتوجه قرار گیرد. اگرچه تحلیل سیاسی را نمیتوان تنها عامل مؤثر در تصمیمگیری و کنش سیاسی مردم قلمداد کرد؛ اما شاید بتوان آن را در زمرة مهمترین عوامل به حساب آورد. جایگاه و اهمیت این موضوع زمانی روشنتر میشود که مردم در لحظات حساس تاریخی قرار میگیرند و لازم است تصمیمات لازم را در مواجهه با امر سیاسی و حکومت اتخاذ نمایند.
بهعنوان نمونه میتوان سخن مقام معظم رهبری را پیرامون دوران حکومت امیرالمؤمنینعلیهالسلام بهعنوان شاهد تاریخی این مدعا بیان نمود. مقام معظم رهبری در یکی از بیانات خود میفرمایند: «من یکوقت در دوران زندگی تقریباً پنجسالة حکومت امیرالمؤمنینعلیهالسلام و آنچه که پیش آمد، مطالعات وسیعی داشتم. آنچه من توانستم بهعنوان جمعبندی به دست بیاورم، این است که تحلیل سیاسی ضعیف بود. البته در درجة بعد، عوامل دیگری هم بود؛ اما مهمترین مسأله این بود والّا خیلی از مردم هنوز مؤمن بودند؛ اما مؤمنانه در پای هودج امالمؤمنین در مقابل علیعلیهالسلام جنگیدند و کشته شدند! بنابراین تحلیل غلط بود»[3].
ضوابط و بایستههای تحلیل سیاسی
مقصود از ضوابط در این بخش بایدها و نبایدهای یک تحلیل سیاسی جهت تضمین صحت و درستی آن است که استخراج آنها با تکیه بر اندیشه و بیانات مقام معظم رهبری صورت پذیرفته است. البته باید توجه کرد که در اینجا بهصورت مختصر به آن پرداخته خواهد شد. بهصورت کلی میتوان موارد زیر را بهعنوان ضوابط تحلیل سیاسی مطرح نمود.
1. توجه توأمان به آرمانها و واقعیتها
از جمله ویژگیهای یک تحلیل سیاسی صحیح توجه توأمان به واقعیتها و آرمانها است. در توجه به مسائل سیاسی کشور و تحلیل آنها لازم است دو ویژگی مهم آرمانگرایی و واقعبینی در نظر گرفته شود. بدین معنا که آرمانها بهعنوان اهدافی که از بستر واقعیتها به آنها دستیافته میشود مدنظر قرار گیرند. از جمله آسیبهایی که میتوان با توجه به این ضابطه مطرح نمود، تحلیلهای سیاسی محافظهکارانه و انتزاعی است. مقصود از تحلیل سیاسی محافظهکارانه نوعی از تحلیل سیاسی است که صرفاً وضعیت موجود و واقعیات را در نظر میگیرد و در چارچوب آن به تحلیل میپردازد. تحلیل سیاسی انتزاعی نیز نوعی تحلیل سیاسی است که واقعیات را نادیده میگیرد و در بررسی موضوعات و مسائل سیاسی، آرمانگرایانه و بدونتوجه به بسترها و واقعیتهای موجود به تحلیل میپردازد.
2. عدم اعتماد به دشمنان نظام اسلامی
دشمنان نظام اسلامی بهعنوان افرادی که در جایگاههای گوناگون همواره درصدد ضربهزدن به نظام اسلامی هستند سعی در ارائة تحلیلهای غلط و جهتدهی مردم در مسیر خواستههای خود دارند. به همین جهت نیز نباید به آنها در هیچ سطحی اعتماد نمود. البته این کار با توجه به آنها بهمنظور اطلاع و آگاهی از برخی وقایع منافات ندارد؛ اما مبنا قراردادن تحلیلهای آنها و اعتماد کامل به این تحلیلها بههیچوجه قابلقبول نیست، بلکه باید این تحلیلها با موازین و ملاکهای دیگر سنجیده شوند و موردبررسی قرار گیرند. این ضابطه زمانی اهمیت بیشتری مییابد که دشمن برنامهای جدی جهت نفوذ در باورها و افکار عمومی مردم داشته باشد و مردم نیز با اعتماد به دشمن نفوذ وی را اثربخش کنند.
3. توجه به دیدگاههای ولیفقیه بهعنوان یکی از آگاهترین افراد امت
ولیفقیه علاوه بر جایگاهی که در نظارت بر امت دارد، جزئی از امت است و معمولاً از آگاهترین افراد امت محسوب میشود. به همین جهت نیز میتواند در شرایط سیاسی مختلف و با توجه به حضور و نقش خود در میان امت نیز اعمالنظر نماید. مردم نیز میتوانند از آگاهی او در زمینههای مختلف استفاده نموده و در تفکرات و تحلیلهای خود مخصوصاً در زمینة سیاسی بهرهمند شوند.
4. توجه به شرایط و اقتضائات تاریخی
توجه به شرایط تاریخی و تشخیص عمل صحیح و دارای اولویت از جمله ضوابط مهم تحلیل سیاسی است که مقدمهای برای کنش سیاسی نیز محسوب میشود. این ضابطه را میتوان از ماجرای عاشورا نیز استخراج نمود. یکی از درسهایی که میتوان از امام حسینعلیهالسلام گرفت این است که ایشان در یک فصل بسیار حساس تاریخ اسلام وظیفة اصلی را از وظایف فرعی تشخیص دادند و مطابق با آن عمل نمودند.
5. بصیرت سیاسی
از جمله نکات مهم و کلیدی در تحلیل سیاسی داشتن بصیرت سیاسی است. بصیرت را میتوان بهمعنای فهم و تشخیص درست دانست که مخصوصاً در برهههایی خاص بسیار مهم و کلیدی میشود. بهعنوان نمونه میتوان عاشورا را مثال زد. در ماجرای عاشورا بیبصیرتها فریب خوردند و بدون اینکه خود بدانند در جبهة باطل قرار گرفتند. همچنان که در جبهة ابن زیاد، کسانی بودند که از فُسّاق و فُجّار نبودند؛ اما از بیبصیرتها بودند.
پینوشت:
- منصوری، جواد. تحلیل و شناخت سیاسی، مشهد؛ انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1370
- بهشتیپور، حسن. آموزش گام به گام روشهای تحلیل سیاسی، تهران: سروش، چاپ اول، 1393
- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از فرماندهان سپاه مورخ 27/06/1370