مروری کوتاه بر تحولات جمعیتی
تحلیل روند و سیاستهای جمعیتی در کشور حکایت از آن دارد که توجه به ایجاد تغییرات جمعیتی از حدود دههی 40 از سوی نهادهای حکومتی و سیاستگذار ایجاد شد. این سیاستها در جهت تنظیم جمعیت متناسب با امکانات و ظرفیتهای موجود در کشور اتخاذ شدند. اما این در حالی بود که پس از انقلاب و در دههی 60 کشور شاهد نرخ رشد و نرخ باروری کل بالا و چشمگیری بوده است.
نرخ باروری
نرخ باروری کل کشور در سال 1365 معادل 1/7 و نرخ رشد جمعیت معادل 9/3 درصد بوده است. با این حال، طی سرشماری در دهههای بعد، این روند کاهنده و نگرانکننده شده است؛ بهگونهای که نرخ باروری کل کشور به 96/2 در سال 1375 ،9/1 در سال 1385 ،87/1 در سال 1390 کاهش یافته و در سال ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت (سال 1393) نرخ باروری کل 03/2 ثبت شده و در سالهای پس از ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت (1394 تا 1398) به ترتیب 09/2، 11/2 ،1/2 ،2 و در سال 1398 به 8/1 تنزل یافته است. نرخ رشد جمعیت نیز در سال 1375 معادل 9/1 درصد، سال 1385 معادل 6/1 درصد، سال 1390 معادل 3/1 درصد و سال 1395 معادل 24/1 درصد شده که نشاندهندهی روندی کاهنده در نرخ رشد جمعیت است. این افت شاخصهای جمعیت بسیار نگرانکننده بوده و هشداری جدی برای سالهای آینده محسوب میشود. از این جهت، طبق اصل 110 قانون اساسی که رهبری مسئولیت تعیین و ابلاغ سیاستهای کلی نظام را عهدهدار هستند، ایشان در اردیبهشت 1393 سیاستهای کلی جمعیت را، بهعنوان یکی از مهمترین سیاستهای کلی نظام، در قالب 14 بند ابلاغ کردند. در این سیاستهای کلی، از یکسو بر پویایی، بالندگی و جوانی جمعیت کنونی کشور بهعنوان فرصت و امتیاز تأکید و تصریح شده که عامل جمعیت دارای نقش ایجابی در پیشرفت کشور است. از سوی دیگر بر جبران کاهش نرخ رشد جمعیت و نرخ باروری سالهای گذشته تأکید شده است .
اندیشه فرزند کمتر زندگی بهتر
اندیشهی فرزند کمتر زندگی بهتر در پی اجرای الگوهای توسعهی غربی از اواخر دههی شصت به بعد با اقدامات دولتی به طور جدی به کانون خانوادههای ایرانی راه یافت که به طرح و ادعای تومای مالتوس – کشیش و اقتصاددان انگلیسی – در سال 1798 تکیه داشت. وی معتقد است جمعیت جهان روزی به مرز انفجار خواهد رسید و از حد منابع غذایی زمین پیشی خواهد گرفت. به حساب مالتوس جمعیت جهان که در سال 1950، 5/2 میلیارد تن بود در سال 2000 از 6 میلیارد خواهد گذشت. مالتوس عقیده داشت منابع غذایی جهان محدود و میزان آن در حد ثابتی است و انسانها باید خود را با آن سازگار کنند. به دنبال این پیشبینی، شعار فرزند کمتر زندگی بهتر مورد توجه قرار گرفت. این شعار ابتدا با برنامهی تنظیم خانواده در سال 1340 به عنوان نخستین برنامهی کنترل جمعیت در ایران از سوی دولت وقت به سطح رسانهها و جامعه راه یافت و آموزش آن به صورت جدی در سطح دانشگاهها آغاز شد. سپس با انجام سرشماری در دههی 60 مشخص گردید روند افزایش جمعیت منجر به انفجار جمعیت خواهد شد. به دنبال هشدار کارشناسان، سیاست کنترل موالید باز هم مطمح نظر قرار گرفت و دولت در سال 1368 برنامهای با عنوان تنظیم خانواده ابلاغ نمود که بر اساس آن وزارتهای بهداشت، آموزش عالی و آموزش و پرورش و همچنین صدا و سیما مسئولیت اجرای سیاستهای گوناگونی را جهت به منظور فرهنگسازی برای کنترل جمعیت به عهده گرفتند و در سال 1369 شورایی به نام شورای تحدید موالید در وزارت بهداشت ایجاد شد و یک سال بعد ادارهی کل تنظیم خانواده و جمعیت در این وزارتخانه تشکیل گردید و در نهایت در سال 1372 قانون تنظیم خانواده به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید که در آن سیاستهای تشویقی و تنبیهی برای کنترل جمعیت پیشبینی شد. با اجرای سیاست تنظیم خانواده و ترویج شعار فرزند کمتر زندگی بهتر، نرخ رشد انفجارآمیز جمعیت ایران به طور قابل ملاحظهای کاهش یافت و این روند در سرشماری 1375 کاملاً مشهود بود. همچنین در آغاز دههی 90 و با مشخص شدن نتایج عمومی سرشماری نشان داد که روند کاهش جمعیت از پیشبینیها هم بیشتر بوده به گونهای که رشد جمعیت ایران طی یک دورهی پنج ساله به 3/1 درصد کاهش یافت. این بزرگترین میزان کاهش باروری بود که تا به حال به ثبت رسیده بود.
زندگی بدون فرزند نتیجهی اندیشهی فرزند کمتر، زندگی بهتر
هر چند در ابتدا هدف از طرح شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر ایجاد یک سیاست برای کنترل جمعیت و افزایش رفاه اجتماعی مردم بود ولی رفتهرفته تکفرزندی و کمفرزندی محبوبیت پیدا کرد؛ بدین روی، شعار داده شده با سیاستهای تنظیم خانواده در کنار آموزشهای پنهان و آشکار، از عوامل مهمی بود که موجب کاهش تمایل زوجهای جوان به داشتن فرزند شد، بهگونهای که امروزه برخی از خانوادههای ایرانی معتقدند: فرزندآوری زندگی ما را به خطر میاندازد. در نتیجه با افتخار میگویند ما زندگی بدون فرزند را انتخاب کردهایم.