فرهنگ و مشارکت سیاسی

چرا رأی‌سازی تبدیل به کنش اصلی سیاسی شد؟

در میان بحبوحه انتخاباتی در سراسر کشورها، نبض‌گیری جامعه و ارائه روند افکار سنجی برای جریا‌ن‌ها و نماینده‌های کاندید این جریان‌های فکری-سیاسی مورد توجه مراکز نظرسنجی و رسانه‌های جریان اصلی بوده است.

اندیشکده رهیافت؛

در میان بحبوحه انتخاباتی در سراسر کشورها، نبض‌گیری جامعه و ارائه روند افکار سنجی برای جریا‌ن‌ها و نماینده‌های کاندید این جریان‌های فکری-سیاسی مورد توجه مراکز نظرسنجی و رسانه‌های جریان اصلی بوده است. اما در انتخابات کنونی آنچه که برای جامعه به ویژه جامعه سیاسی و مدنی بیشتر مورد پرسش است این است که چرا برخلاف رویه سابق، این روند افکار سنجی از یک روند اصولی و منطقی، خارج از چارچوب‌های علمی، مخاطب شناسی درست، برش‌های زمانی معتبر، سنجه‌های معقول به صورت عجولانه صورت می‌پذیرد و در واقع، کنش سیاسی (Act) جایگزین پنهان امر واقعی و حقیقت (Fact) سیاسی شده است.

  • اصل و قانون نانوشته‌ای چون روزنامه‌نگاری تحقیقی در کشور در حوزه رسانه‌گری رسانه‌ها محلی از اعراب ندارد!

به میزان 3 سال فاصله از انتخابات سال 1400، با اینکه تفاوت آنچنانی در رسانه‌گری داخلی صورت نداشته است اما روند نظرسنجی‌ها و ارائه افکار واقعی جامعه دچار سوگیری‌های فاحشی شده است. این در حالی است که مخاطب به سرعت بدان آگاه شده و اعتبار رسانه‌گری به خصوص در وضعیتی که ساخت ارتباطات سیاسی در جامعه ایرانی دچار ضعف و پی‌ریزی کج و معوج بوده، تحلیل رفته و دیگر اعتمادی به صحنه خبردهی و رسانش سیاسی حقیقی وجود نداشته است.

  • جامعه مخاطبان فقط به تأیید راضی می‌شوند!

جالب توجه است که منابع نظرسنجی تنها در فضای مجازی با قابلیت طرح مجازی نظرسنجی به این امر مهم اقدام می‌کنند. حال آنکه مراکز نظرسنجی با سبقه قابل قبول و معتبر وجود داشته‌اند. از این میان نیز برخی اصول حرفه‌ای خبرنگاری و رسانه‌ای خود را فدای جهت‌گیری سیاسی کرده و اصل و اعتبار چندین‌ساله را به باد می‌دهند. به عنوان مثال آنچه که علنی بیان می‌شود؛ آن است که دولت سیزدهم پشتیبان کسی است که نظرسنجی‌های موسسات آن نیز نتایج قابل قبول آن را ارائه می‌دهد.

  • جامعه شناسی تحلیل موضوع انتخابات، نشانگر آن است که کنش تحلیلی و صورت‌بندی موضوع سیاسی چون انتخاب رییس‌جمهور، از دایره کشف حقیقت و گفتگوی سیاسی به دایره ابطال‌پذیری و تصریح و تعجیل در وصول نتیجه تغییر کرده است. این به نوعی است که کنش در یک نظرسنجی باید به شما بگوید طرفدار چه کسی است یا به رد و بطلان یک شخص اقدام نماید.
  • یکی از علل خطرناک این امر، تهی شدن کنشگر سیاسی از داشتن ایده و نظر سیاسی است که در جامعه ایرانی این امر بحران واگرایی اجتماعی از ساحت سیاست و سیاست‌ورزی را نشان می‌دهد. در صورت اعتبار این موضوع در جامعه، کنشگر در مقام تصمیم‌گیری و ابراز کنشی چون شرکت در انتخابات و ارائه ایده سیاسی خود، کنش‌گری تابع و مقلد است نه جستجوگر و عرضه‌کننده ایده و نظر.
  • از طرفی ترس ناهمگن بودن یا عدم همراهی رأی و نظر کنشگر با اکثریت در یک نظرسنجی، تله مارپیچ سکوت را برای کنشگر ایجاد کرده و رسانه نظرسنج و افکارسنج، به خوبی بدان تمسک می‌جوید.
  • متأسفانه در این دوره انتخابات رویکرد حاکم، گفتگوهای سیاسی انتخاباتی را از یک گفتگوی داغ و بین طرفداری به گفتگوی «دیگران چه می‌گویند» بدل کرده است!
  • از طرفی گزینه‌های کاندید شده، دارای شناخت اجتماعی ناکافی در جامعه بوده و این امر تصمیم‌گیری را به دست طراحان نظرسنجی‌ها می‌سپارد. این باعث خواهد شد که رسانه طرفدار یک کاندید انتخاباتی، در فضایی از حاله ابهام و سوال انگیز مخاطبان، سوگیری سیاسی خود را در ذهن آنان، جایابی کند.
  • و در آخر یکی از اصلی‌ترین کنش‌های سیاسی در انتخابات کنونی، نقش نظرسنجی‌ بر اجماع و کناره‌گیری یکی از کاندید جبهه انقلاب بوده است. این عامل خود یکی دیگر از اهمیت و محوریت نظرسنجی در میان هواداران دو گزینه اجماع‌ساز بوده است که هر طرف از هواداران، قائل به اعتبار نظرسنجی که کاندید مد نظرشان را جلوتر از دیگر گزینه اجماع‌ساز نشان دهد هستند.

هسته فرهنگ و مشارکت سیاسی اندیشکده

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا