فرهنگ و مشارکت سیاسیمصاحبه و گفتگو

گزارش نشست «نقد و بررسی فصل 15 لایحه برنامه هفتم توسعه»

در راستای نقد و بررسی فصل 15 لایحه برنامه هفتم توسعه که به موضوع «ارتقای فرهنگ عمومی و رسانه» می‌پردازد، نشستی با حضور دکتر سید جواد حسینی؛ عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) و آقای سعید سالاری؛ مسئول هسته فرهنگ سیاسی و افکار عمومی اندیشکده رهیافت و تعدادی از دانشجویان و علاقه‌مندان در دانشگاه امام صادق (ع) برگزار شد.

به گزارش اندیشکده رهیافت، در راستای نقد و بررسی فصل 15 لایحه برنامه هفتم توسعه که به موضوع «ارتقای فرهنگ عمومی و رسانه» می‌پردازد، نشستی با حضور دکتر سید جواد حسینی؛ عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) و آقای سعید سالاری؛ مسئول هسته فرهنگ سیاسی و افکار عمومی اندیشکده رهیافت و تعدادی از دانشجویان و علاقه‌مندان در دانشگاه امام صادق (ع) برگزار شد.

در ابتدای این نشست آقای سالاری با بیان تاریخچه‌­ای مختصر از روند برنامه‌نویسی توسعه در ایران به بررسی مختصات و ادوار برنامه‌نویسی پرداخت. به عقیده این کارشناس، روند برنامه‌نویسی در ایران، روندی کمی، سنجه‌­محور و سنتی است که پس از ابلاغ الگوی اسلامی‌–‌ایرانی پیشرفت در دهه 1380، تلاش­‌هایی برای افزودن دو مؤلفه بومی‌–‌اسلامی و توجه به پیوست‌­های فرهنگی توسعه انجام شده است که متأسفانه هنوز با الگوی مطلوب آن فاصله دارد.

مسئول هسته فرهنگ سیاسی و افکار عمومی اندیشکده رهیافت افزود: «مهم‌­ترین انتقاد جدی به کلیت لایحه برنامه هفتم توسعه، نگاه کمی­‌گرا و سنتی آن و همچنین عدم اولویت و اهمیت فرهنگ عمومی و فرهنگ سیاسی است؛ به نحوی که از لحاظ حجمی نیز این فصل که به موضوع مهم فرهنگ عمومی و رسانه پرداخته است تنها 3 درصد از حجم کلی برنامه را شامل می‌­شود».

سالاری در ادامه با اشاره به سیاست‌­های کلی نظام قانون‌­گذاری کشور که در سال 1398 توسط رهبر انقلاب ابلاغ شد خاطرنشان کرد: «در سال 1398 رهبر انقلاب سیاست‌­های کلی نظام قانون­‌گذاری کشور را ابلاغ فرمودند که تمرکز آن بر رفع نواقص مجلس شورای اسلامی در قانون­گذاری غیر تخصصی  و قانون­گذای موازی است. متأسفانه در این لایحه به این سیاست­‌ها توجهی نشده است؛ به نحوی که در تاریخ 5 مهر 1402 هنگام بررسی لایحه در صحن علنی مجلس، یک سوم از نمایندگان مجلس حاضر نبودند».

پس از این آقای سالاری با توجه فصل 15 لایحه، نکاتی جزئی در مورد فرهنگ عمومی و رسانه بیان داشت که مهم­ترین آن­ها عبارت بود از:

  1. عدم شفافیت در الگوی حکمرانی و نقش مردم و نهادهای واسط در سیاست و فرهنگ؛ به نحوی که در بند الف ماده 75 این فصل به «رویکرد استقرار الگوی حکمرانی هوشمند، شبکه­‌ای، تعاملی، مردم­‌پایه و ارزشی-انقلابی» اشاره شده است؛ اما متأسفانه در ادامه تنها نهاد مجری برنامه­، نهادهای رسمی همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی و … معرفی شده­‌اند و نقش گروه‌­های مردم‌­نهاد (NGO)­ نادیده گرفته شده است.
  2. رویکرد کلی، مبهم و بدون توضیح در تدوین سنجه­‌های عملکردی؛ به عنوان مثال در سنجه‌­های عملکردی این فصل، مقرر شده است 100 عنوان فیلم سینمایی تا پایان این برنامه تولید شود؛ اما هدف از تولید این فیلم­‌ها، رویکرد آن­ها و جامعه مخاطب و دایره هدف آن مبهم رها شده است.
  3. عدم توجه به حوزه کتاب و فرهنگ کتاب­خوانی به عنوان یکی از شاخص‌­های مؤثر فرهنگ عمومی کشور
  4. درهم ریختگی مباحث و موضوعات و عدم اولویت‌بندی نوعی بندها؛ در این برنامه مشخص نیست نویسندگان با چه اولویت‌­گذاری به بیان مواد فصل پرداخته‌­اند. در مجموع در این لایحه توجهی به تفاوت میان سیاست، برنامه و راهبرد نشده است و در برخی موارد به جای بیان برنامه به برخی سیاست­‌های کلی اشاره شده است.
  5. عدم رویکرد کیفی در موضوعات فرهنگ عمومی؛ فرهنگ به عنوان یک مؤلفه اصلی و کلیدی در جامعه که بارها مورد تأکید و توجه رهبر انقلاب و دیگر صاحب‌نظران اسلامی قرار گرفته است، از مهم‌­ترین شاخص­‌ها و مؤلفه­‌های هویت ملت ایران است. نگاه دستوری، دولتی و کمی­‌گرا به فرهنگ، عواقب اجتماعی و سیاسی ناگواری را به همراه خواهد داشت.
  6. عدم توجه به بخش رسانه و محدود کردن آن به صدا و سیما؛ همانطور که از عنوان فصل مشخص می‌­شود، این فصل باید در مورد رسانه که یک موضوع مستقل، پراهمیت و تعیین­‌کننده در عصر ارتباطات و فضای مجازی است برنامه‌ریزی کند. اولاً رسانه با توجه به اهمیت آن باید در فصلی مجزا بررسی می­‌شد. در ثانی متأسفانه در محتوای این فصل، به جز صدا و سیما به دیگر کنشگران این عرصه توجه نشده است. پرداختن به شبکه­‌های مجازی، شبکه خانگی و و رسانه‌­های مجازی و غیر رسمی در اولویت این برنامه باید باشد.
  7. بند «ب» ماده 75 این فصل که در مورد پایش، رصد و سنجش مستمر شاخص­‌های فرهنگ عمومی سبک زندگی مردم است، حساسیت بالایی در میان نخبگان و افکار عمومی پیدا کرده است. اولاً باید گفت این بند از ماده 75، بسیار کلی و مبهم است و شاخص­‌های فرهنگ عمومی در آن مشخص نیست. روش سنجش و رصد آن نامشخص است و هدف از این سنجش نیز به طور دقیق بیان نشده است. این ابهام با توجه به موضوع آن، لاجرم حساسیت افکار عمومی و نخبگان را برانگیخته است. از طرفی محتوا و هدف این بند از لوازم حکمرانی شبکه­‌ای و تعاملی در عصر حاضر است که اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست؛ اما بیان ناقص، مبهم و کلی آن در برنامه هفتم توسعه توصیه نمی‌شود و پیشنهاد می‌­شود این بند از برنامه هفتم حذف گردد.

در ادامه دکتر سید جواد حسینی عضو هیأت علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع) به بیان نکاتی در مورد فصل 15 لایحه برنامه هفتم توسعه پرداخت. دکتر حسینی نیز با بیان تاریخچه‌­ای مختصر از برنامه‌نویسی توسعه در ایران خاطر نشان کرد پس از انقلاب اسلامی، رهبر معظم انقلاب (رئیس جمهور وقت) اولین برنامه توسعه را ارائه کرده است که نشان از اهمیت و اولویت آن در اندیشه رهبر انقلاب دارد.

دکتر حسینی در ادامه به مهم­‌ترین آسیب­‌ها و خلأهای برنامه هفتم توسعه اشاره کرد:

  1. عدم ادراک تفاوت میان سیاست و برنامه­‌ها؛ متأسفانه نخبگان برنامه‌­نویس در کشور ادراک درستی از ویژگی‌­ها و خصوصیت­‌های برنامه‌نویسی ندارند که در لایحه برنامه هفتم نیز این ضعف احساس می­‌شود؛ به نحوی که در بندهای مختلف فصل 15 آن نیز توجهی به تفاوت میان سیاست، برنامه و راهبرد نشده است.
  2. تورم برنامه­‌ها در کشور؛ متأسفانه در کشور ما یک شهوت برنامه‌نویسی و سند‌نویسی در میان نخبگان وجود دارد که در برهه‌­های مختلف برنامه‌­ها، قوانین و سیاست­‌های متورمی نگاشته می‌­شود که هم­پوشانی و موازی بودن آن­ها مورد توجه قرار نمی‌­گیرد.
  3. عنوان فصل 15 با محتوای آن تطابق ندارد. عنوان فصل 15 «ارتقای فرهنگ عمومی و رسانه» است. رسانه باید به عنوان موضوعی مجزا پرداخته می­‌شد و از لحاظ موضوعی با فرهنگ عمومی تفاوت دارد. این مسأله نشان‌دهنده عدم ادراک از حیطه فرهنگ عمومی و شناخت رسانه بین نخبگان نویسنده برنامه است.
  4. غلبه روح کمی‌گرایی در برنامه هفتم. متأسفانه در این برنامه، آسیب‌­های حوزه فرهنگ به درستی شناخته نشده است. به عنوان مثال ارتقا تولید کمی فیلم سینمایی بدون توجه به محتوا و نسبت آن با آرمان‌­های انقلاب اسلامی مصداق بارز روح کمی‌گرای این برنامه است که با موضوع فرهنگ عمومی تطابق ندارد.
  5. چابک‌سازی دولت به معنای فربه‌سازی آن نیست. در نظریات سیاسی میان چابک‌سازی دولت و فربه‌سازی آن تفاوت وجود دارد. چابک‌سازی دولت به معنای فربه‌سازی آن نیست و دولت اصلاً نمی‌­تواند در همه حوزه­‌ها ورود کند. متأسفانه در فصل 15 این برنامه همه وظایف به نهادهای دولتی سپرده شده است.
  6. پایش افکار عمومی وظیفه ذاتی حکمرانی است. در بند ب ماده 75 به پایش و رصد شاخص­‌های فرهنگ عمومی و افکار عمومی اشاره شده است. رصد افکار عمومی و شناخت آن از لوازم و وظایف اصلی حکمرانی است و بدیهی است. بیان آن در لایحه با توجه به لبه امنیتی که برای آن متصور است نیازی نیست و بهتر است این بند از لایحه به طور کلی حذف گردد.
  7. محوریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بیشتر بندهای فصل 15 هم خوب است و هم بد. از آن جهت خوب است که از تورم کنشگر و تصمیم­‌گیر جلوگیری می‌­کند؛ اما از آن جهتی که موضوع فرهنگ را به سمت فرهنگ دستوری پیش می­‌برد، مطلوب نیست و باید در این موضوع توازن وجود داشته باشد.

هسته فرهنگ سیاسی و افکار عمومی اندیشکده

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا