گزارش نشست «واکاوی علل عدم بهرهبرداری روستائیان از زمینهای بایر»
نشست «واکاوی علل عدم بهرهبرداری روستائیان از زمینهای بایر» با حضور دکتر عباس جهانبخش؛ عضو هیأت علمی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اصفهان و آقای سید حسین حسینی؛ پژوهشگر گروه اقتصاد اندیشکده رهیافت در دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد.
به گزارش اندیشکده رهیافت، نشست «واکاوی علل عدم بهرهبرداری روستائیان از زمینهای بایر» با حضور دکتر عباس جهانبخش؛ عضو هیأت علمی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اصفهان و آقای سید حسین حسینی؛ پژوهشگر گروه اقتصاد اندیشکده رهیافت در دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد.
در این نشست که با حضور جمعی از دانشجویان و پژوهشگران برگزار شد، ابتدا آقای حسینی به ارائه پژوهش انجام شده در این موضوع پرداخت و پس از آن دکتر جهانبخش نکاتشان را پیرامون تکمیل پژوهش بیان کردند.
حسینی در مقدمه عنوان داشت: «کشور ایران سرزمین پهناوری است که زمینهای حاصلخیز دارد. این در حالی است که بخشی از مردم به دلیل مشکل کمبود منابع و عدم دسترسی به آن، درآمد پایینی داشته و از مشکل فقر رنج میبرند. بررسی وضعیت زمین در کشور نشان میدهد که از حدود 165 میلیون هکتار وسعت کشور، حدود 31 درصد آن قابلیت کشاورزی دارد که از این مقدار تنها 11.2 دایر بوده و در جهت امور کشاورزی مورد استفاده قرار گرفته و 19.8 درصد مابقی بایر بوده و با وجود دارا بودن قابلیت کشاورزی، بیاستفاده رها شدهاند. این در حالی است که به امر احیاء و بهرهبرداری از زمینهای بایر در کشور، از جمله مناطق روستایی که ظرفیت و آمادگی بیشتری در این خصوص دارند، توجه چندانی نشده است. این کمتوجهی از یک طرف از سمت نهادهای سیاستگذار و از طرف دیگر از سمت روستائیان صورت گرفته است.»
حسینی در ادامه به الگوی مطلوب مسئله اشاره کرده و گفت: «گام اول مسئلهشناسی در حوزه کشاورزی، ترسیم الگویی است که مکتب اقتصاد اسلامی در حوزه کشاورزی آن را پذیرفته است. این الگو از زمانی شروع میشود که عوامل تولید کنار یکدیگر قرار گرفته و قرار است محصولی را تولید کنند و تا زمانی ادامه پیدا میکند که محصول تولید شده به فروش برسد و درآمد حاصل از آن بین عوامل تولید تقسیم گردد. اگرچه دولت در همه این مراحل حضور داشته ولی به عنوان یکی از مراحل این الگو مطرح نمیشود.»
حسینی در ادامه و بعد از توصیف وضعیت موجود مسئله راهکارهای خود را با دو فرض پذیرش و عدم پذیرش مالکیت خصوصی بر زمین ارائه داده و گفت: «متأسفانه در وضعیت کنونی، به دلیل عدم اجرای مصوبه و آییننامه احیای اراضی بایر، مالکیت خصوصی اهالی بر زمینهای بایر محترم شمرده شده و این باعث گشته است که افرادی هم که سرمایه، نیروی کار و انگیزه لازم برای احیای زمینهای بایر را داشته و قادر به احداث جاده یا رساندن آب به زمینهای بایر بودهاند، توسط مالکان زمین، از احیای آنها منع شوند.»
در ادامه دکتر جهانبخش در مقام ناقد به ذکر نکاتی پیرامون مسئله و پژوهش ارائه شده پرداختند.
ایشان گفتند: «مسئله باید از تفاوت الگوی مطلوب و وضع موجود متولد شود. اگر به این موضوع نگاه نکنیم نمیتوانیم متوجه جهتداری موضوعات اجتماعی شویم و جهت تمدنی را در آن اشراب کنیم. چون بیشتر تفاوت بین تمدنها از تفاوت در تعریف الگوی مطلوبها ناشی میشود نه وضع موجودها.»
دکتر جهانبخش در ادامه افزودند: «در ترسیم وضعیت مطلوب، فقط نباید مطلوبهای مستقیم مربوط به کشاورزی را ببینیم، بلکه باید نسبت کشاورزی با محور دین که همان جریان ولایت الهی است و مشخصاً شامل سه سؤال است دیده شود. آن سه سؤال عبارتاند از: «رانه انگیزشی اصلی چه صفتی باشد؟»، «نظم طبیعی در جامعه را چه چیزی ایجاد کند؟ قدرت حاکمه، رقابت یا کرامت و محبت» و اینکه «مقدورات جامعه را در اختیار چه کسی قرار میدهیم؟ چه طبقهای باید ولی جامعه باشند و به مقام ولایت و سرپرستی در جامعه برسند؟» بر مبنای نسبتی که هر موضوع با این سه سؤال پیدا میکند شما میتوانید خلاقیت کنید و همه سؤالاتی که به نظر غیر مکتبی میرسد را در راستای ابعاد الگوی مکتبی قرار میدهید و اینگونه به یک وضع مکتبی کاملی دست پیدا میکنید.»
در ادامه ایشان بیان کردند که «نمیتوان امور را در دو دسته فرهنگی و مکتبی قرار داد و گفت دستهای از امور فنیاند و دستهای دیگر مکتبی. این ماییم که به عنوان متخصص فن تصرفی در نحوه پاسخدهی به نیاز فنی میکنیم که در راستای مطلوب فرهنگی ما قرار بگیرد.»
در انتها ایشان با بیان تجربه داچههای روسیه و این نکته که همین الان که هیچ حمایتی نمیکنیم بهرهوری اراضی زراعی خرد از اراضی زراعی بزرگ بیشتر است، به بحث خود پایان دادند.
هسته منابع طبیعی و انرژی اندیشکده