گسترش روابط بی پروای زن و مرد در فضای اجتماع و تأثیر آن بر روی روابط عاطفی زوجین
یکی از مسائل مهم در ارتباط با روابط عاطفی زوجین روابط اجتماعی آنان است. بسیاری از افراد در سطح اجتماع و در برخوردهای جنسیتی ممکن است خواسته یا ناخواسته رفتارهایی از خود بروز دهند که سبب شود روابط عاطفی خویش را با همسر خود خدشهدار نمایند.
از این رو در پژوهش حاضر سعی بر این بود که در ابتدا روابط بی پروای زن و مرد در فضای اجتماع بررسی شود و مورد تبیین قرار گیرد. سپس تأثیر این روابط بر روی روابط عاطفی زوجها بررسی شود. برای دستیابی به این هدف در تحقیق، روش ژرفکاوی مورد استفاده قرار گرفت. در این روش ابتدا الگوی مطلوبی از مسئله ارائه میشود. سپس در مرحلهی بعد تحت عنوان توصیف اولیه به یافتههای پژوهشگران و کارشناسان مراجعه میگردد و بررسیهای آنان مورد دقت قرار میگیرد. در مرحلهی بعد پژوهشگر وارد فضای دلالی میشود و با گلوگاههای مسئله از نزدیک مواجه میشود و آنها را تبیین میکند که به این مرحله توصیف عمیق گفته میشود. در مرحلهی پایانی هم به ارائهی راهکارهایی در راستای ارتفاع مسئله پرداخته میشود.
در این پژوهش نیز ابتدا الگوی مطلوبی از روابط زن و مرد در فضای اجتماع ارائه شد. در این قسمت سه نکتهی محوری مورد بررسی قرار گرفت: ضرورت ارتباط، مبنای ارتباط و شرایط ارتباط. در هر یک از این موارد نظرات مورد اجماع میان اندیشمندان اسلامی مطرح شد و الگوی واضح و روشن در این زمینه ارائه گشت.
در مرحلهی توصیف اولیه پژوهشگر با بررسی 41 پژوهش (مقاله یا پایان نامه) و مصاحبه با 3 کارشناس و متخصص به ارائهی 4 کنش مسئلهساز پرداخت. کنشهای مسئلهساز عبارت بودند از: 1- نگاه غیر مجاز مردان به زنان؛ 2- ارتباط کلامی غیرضروری میان زن و مرد؛ 3- عدم رعایت پوشش مناسب توسط زنان در مقابل مردان و 4- برقراری تماس فیزیکی میان زنان و مردان. سپس برای هر کدام از میان اطلاعات گردآوری شده علل و پیامدهای مختص با هر کنش مسئلهساز ذکر شد.
در مرحلهی توصیف عمیق و تبیین با بررسی میدانی پژوهشگر از 10 منطقهی جغرافیایی در شهر اصفهان، اعم از محیطهای اداری و تجاری، با 21 نفر (10 زن و 11 مرد) مصاحبه عمیق انجام شد. نتیجهی این بررسیها محقق را به این نکته رساند که 4 کنش مسئلهساز در توصیف اولیه در فضای دلالی نیز مشهود هستند و در ادامه علل آن به سه دسته تقسیم شدند: علل درونی معرفتی (7 مورد)، علل درونی غیرمعرفتی (4 مورد) و علل بیرونی مشهود (18 مورد).
در نهایت در قسمت تجویز به ارائهی دو دسته راهکار پرداخته شد که دستهای شامل راهکارهایی در حوزهی تقنین و قانونگذاری بودند و دستهای دیگر شامل راهکارهایی در حوزهی ارشاد و فرهنگسازی در زمینهی کاهش روابط بیپروای زن و مرد در فضای اجتماع بوده است.
نتیجهگیری نهایی در این پژوهش بدین صورت بود که اولاً روابط اجتماعی دو جنس زن و مرد، فاصلهی معناداری تا الگوی مطلوب اسلامی دارند؛ در ثانی بسیاری از متغیرهای مؤثر در این زمینه به صورت کلان در سطح اجتماع مشهود هستند. برای همین نیاز است زمینههای مناسب جایگزین زمینههای مشکلساز و مشکلزا در روابط زن و مرد شوند و در این راستا تغییر وضعیت موجود، مستلزم توجه به راهکارهای اشاره شده در این زمینه است.