یادداشتها

تاثیرات «دهه هشتادی ها» بر دهه هشتادی ها

چندی است که نماهنگ حدودا چهار دقیقه‌ای «دهه هشتادی‌ها»، تولیدی موسسه فرهنگی «ماوا»، در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شود و نقدهای مثبت و منفی بسیاری از زوایای گوناگون فرهنگی و اجتماعی از سوی نخبگان و دغدغه مندان فرهنگی نسبت به این محصول رسانه‌ای بیان می‌گردد. این نوشتار در صدد آن است تا نکاتی علمی را از زاویه «تاثیرگذاری» بر مخاطب در خصوص این نماهنگ ذکر کند.

تغییرات فرهنگی، از جمله اهداف رسانه

یکی از اهداف اولیه‌ای که هر محصول رسانه‌ای اعم از فیلم، عکس، کتاب، موسیقی و… دنبال می‌کند ایجاد تغییرات فرهنگی در مخاطب متناسب با هدف تولیدکننده­ی آن است. مقصود از تغییرات فرهنگی به صورت اجمالی، هر گونه تغییر در شناخت، احساسات، ارزش‌ها و به تبع رفتار مخاطبان است. این تغییرات می‌تواند در جهت آن چه که تولید کننده پیش بینی کرده بوده باشد و یا در جهتی غیر آن.

اگر موسسه ماوا را موسسه‌ای انقلابی با سابقه انقلابی بدانیم که یکی از اهداف مهم آن تغییر فرهنگی مخاطب خود به سمت نظام نگرشی و ارزشی انقلاب اسلامی است و همچنین اگر مخاطب خاص این نماهنگ را نیز قشر نوجوان و دهه هشتادی‌های ایرانی بدانیم، باید بررسی کنیم که تغییر فرهنگی ایجاد شده توسط این نماهنگ در این دسته از مخاطبان، به چه نحو بوده است؟ بررسی نحوه و میزان تغییر فرهنگی دهه هشتادی‌ها بر اثر نماهنگ «دهه هشتادی ها» می‌تواند معیاری جهت ارزیابی تلاش‌های تیم تولیدکننده آن باشد.

لزوم پیمایش‌های معناکاوانه برای سنجش تاثیرات فرهنگی محصولات رسانه‌ای

اولین نکته مهمی که باید در خصوص تاثیرات فرهنگی محصولات رسانه‌ای به آن تذکر داد این است که در نظریات جدید ارتباطات، اصالت با مخاطب است. یکی از معانی این اصالت آن است که مخاطب همواره آن معنایی را از پیام صید می‌کند که متناسب با فضای فکری و فرهنگی خودش باشد نه معنایی که لزوما مد نظر منبع پیام بوده است. بنابراین، اگر حقیقتا می‌خواهیم پی ببریم که آیا این نماهنگ در نزدیک کردن مخاطبان نوجوان به امام حسین علیه السلام و سایر ارزش‌های انقلابی موفق بوده است یا نه، بهترین راه، پیمایشی معناکاوانه از برداشتهای گوناگون نوجوانان از محتوای این نماهنگ است. بنابراین در وهله اول، نقدهای کارشناسی و تحلیل‌های  نخبگانی نسبت به تاثیرات این نماهنگ از سوی اقشاری غیر از خود مخاطبان اصلی این نماهنگ، همگی مردود است.

تقابل دو فرایند روانشناختی

دومین نکته‌ای که در این خصوص باید به آن ملتفت بود این است که همواره قواعدی روانشاسانه وجود دارد که تا حدی می‌تواند بیانگر فرایندهای تغییرات فرهنگی – رسانه‌ای باشد. تولیدکنندگان حرفه‌ای رسانه نیز معمولا از این قواعد آگاهی داشته و آن‌ها را برای ایجاد تغییرات فرهنگی مطلوب در مخاطب به کار می‌گیرند.

آن چه در این نماهنگ مشاهده می‌شود، تلاقی و تقابل دو فرایند روانشناختی – رسانه‌ای است که به نوعی هر کدام تغییرات فرهنگی متفاوت و بلکه متناقضی را در مخاطبان نوجوان ایجاد می‌کند. اولین فرایند، فرایند «شرطی سازی کلاسیک» و دومین فرایند، فرایند «استانداردسازی» است.

شرطی سازی کلاسیک بیان می‌کند که اگر دو محرک در شرایط خاصی از جمله «تکرار زیاد» و یا «شدت زیاد محرک» به همراه هم عرضه شوند، یادآوری و توجه بعدی به محرک اول، یادآوری و توجه به محرک دوم را به همراه خواهد داشت. به عبارت دیگر، اگر اعمال و پدیده‌های خنثی را ، تحت شرایط خاصی، در کنار عناصری که بار احساسی مثبت یا منفی دارند قرار دهیم، بار احساسی مثبت یا منفی آن عنصر، به آن عمل یا پدیده ی خنثی نیز منتقل می‌شود. به عنوان مثال، اگر کودکی هنگامی که اولین بار سگی را می‌بیند، به وسیله پارس کردن‌های سگ بترسد، هر گاه که از دور و نزدیک مجددا سگی را ببیند، یاد خاطره تلخ خود از آن سگ می‌افتد. لذا تصویر سگ همواره تجلی گر ترس و وحشت برای وی خواهد بود.

این فرایند در بسیاری از محصولات رسانه‌ای به کار برده می‌شود تا احساس و معنای خاصی را به نشانه یا رفتار مشخصی سرایت دهند. در این نماهنگ نیز ما مشاهده می‌کنیم که نوجوانانی که اهل گیم‌نت، اینستاگرام، کنسرت، موسیقی، گردن بند و سایر عناصر فرهنگی غرب متجدد هستند، همگی عاشق امام حسین علیه السلام هستند و پیشکسوتان اقامه عزای حسینی همچون محمدحسین پویانفر و عبدالرضا هلالی نیز آن‌ها را تایید و با ایشان همراهی می‌کنند. این صحنه، این تصور و تلقین را برای مخاطب به وجود می‌آورد که نسل جدید ما هرچند که اهل خیلی از مظاهر تجدد هستند ولی همچنان پیوند عمیقی با باورهای مذهبی دارند. همچنین نشان می‌دهد که مداحان سنتی ما همچون پویانفر و هلالی با نسل جوان جنب و جوش دارند و در کنار ایشان هستند و خود را از آن‌ها جدا نمی کنند. به علاوه استفاده از عناصر تجدد غربی، برای نوجوانی که خود اهل عناصر فرهنگی غربی است، اولا نوعی جاذبه برای او ایجاد می‌کند و باعث می‌شود که وی به عنوان یک مخاطب پای پیام مد نظر ما بنشیند و به آن گوش دهد و ثانیا، ارزش‌های دینی و مذهبی ذکر شده در نماهنگ را کمتر دور از خود تصور کرده و آن‌ها را ذیل فرهنگ خود بازتعریف می‌کند.

در کنار این تاثیر مثبت فرهنگی، در فرایند دیگر روانشناختی، ما شاهد نوعی استانداردسازی غلط هستیم که می‌تواند برای بخشی از مخاطبان تغییرات منفی فرهنگی را رقم بزند. در توضیح فرایند استانداردسازی گفته شده است : «وقتی به مخاطب از طریق تصویر، چیزهای مکرری به عنوان استاندارد و روتین جامعه نشان داده می‌شود، نوعی استاندارد سازی در ذهنش شکل می‌گیرد. به طوری که او می‌گوید اگر مطابق عکسها رفتار نکند از جامعه جا مانده است.» در این نماهنگ نیز ما مشاهده می‌کنیم که نوعی استانداردسازی در خصوص دهه هشتادی‌ها در حال شکل گیری است که بیان می‌کند گویی حالت استاندارد و نورم دهه هشتادی‌های  کشور همین نوجوانی هستند که اهل گیم‌نت و فضای مجازی و موسیقی اند. گویی همین تیپ نوجوانان شده‌اند نماینده و معیار شناسایی دهه هشتادی ها. طبیعتا این چنین استانداردسازی بر روی نوجوانی که این چنین زیست نمی کند نوعی حس «عقب ماندگی» و «جدا بودن از اصالت و طبیعت خود» را برای وی متجلی می‌کند و ممکن است در ادامه تلاش کند تا خود را شبیه همین کسانی دربیاورد که در این نماهنگ به عنوان جامعه نمونه دهه هشتادی‌ها معرفی شده اند.

جمع بندی

در مقام جمع بندی، باید بیان شود که تولیدکنندگان محتواهای رسانه‌ای همواره باید به فرایندهای پیدا و پنهان روانشناختی که خواسته یا ناخواسته تبعات محصول فرهنگی ایشان را سامان دهی می‌کند توجه داشته باشند و فقط به صرف اینکه خود را در مقام مخاطب تصور کنند و از روی ذوق هنری محصولی را تولید کنند تکیه ننمایند. در همین نمونه‌ای که بررسی گردید، هر چند شاید تولیدکنندگان این نماهنگ به قانون شرطی شدن کلاسیک توجه داشته اند اما به نظر می‌رسد ایشان نسبت به قانون استانداردسازی و تبعات آن کم توجه بوده اند. هرچند همانطور که در اول بحث ذکر شد، آن چه که ملاک اصلی ما در خصوص تصمیم‌گیری پیرامون موفقیت یا عدم موفقیت تغییر فرهنگی مد نظر در دایره مخاطبان می‌باشد، همان پیمایش معناکاوانه از مخاطبان است.

منابع

  • اصنافی، سید محمدرضا. (1399). اینستاگرام و موج سواری روی کمبودها: اینستاگرام نیاز به تحسین را در افراد پاسخ می دهد. خبرگزاری فارس. بازیابی از www.farsnews.ir
  • ‏بارون‌، ‏‫رابرت ا ‬‬، برن، دان اروین، برنسکم، ‏‫نایلا آر ‬، و کریمی‌، یوسف‌. (1388). روانشناسی‌ اجتماعی‌. تهران‌: روان. ‏کریمی، یوسف. (1395). روانشناسی اجتماعی: نظریه ها، مفاهیم و کاربردها. (ویرایش ویرایش سوم). تهران: نشر ارسباران.
گرد آورنده
موسوی جزایری
مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا