موانع ساختاری خدمات مشاوره در مدارس
در این دسته از موانع خدمات راهنمایی و مشاوره، با توجه به تحقیقات انجام شده، میتوان به موانعی چون عدم اعتماد و عدم مشارکت در جامعه، فقر فرهنگی و عقاید سنتی، کم اطلاعی و حتی عدم شناخت افراد از برنامه راهنمایی و مشاوره و همکاری اندک با مشاوران، عدم اعلام نتایج مثبت کار مشاورین از طریق منطقه و مدرسه، عدم تبیین جایگاه خدمات راهنمایی و مشاوره به عنوان مربی در تربیت دانشآموزان در برابر مدرسه، والدین، دانش آموزان و...؛ عدم توجه به بُعد تربیتی مدارس به اندازه بُعد آموزشی و در نتیجه عدم توجه به جایگاه مشاوران مدارس و...اشاره کرد.
بطور کل جایگاه مشاور مدرسه به عنوان یک مربی در میان این گروه ها به خوبی تبیین نشده است که در نتیجه آن، منجر به بی اهمیتی و یا غفلت نسبت به جایگاه برجسته این گروه از افراد در تربیت دانش آموزان میشود، پس با تبیین وظایف و نقش مشاوران مدارس و تعیین جایگاه آنان در تربیت دانش آموزان، میتوان تا حد زیادی از تأثیر این مانع بر تربیت مطلوب دانش آموزان از سوی مشاوران مدارس کاست.
موانع ساختاری (اداری)
این دسته از موانع خدمات راهنمایی و مشاوره مدارس مربوط به نگاه سازمانی و اداری از سطح کلان که همان وزارت آموزش و پرورش میباشد تا سطوح جزئیتری چون مدرسه را شامل میشود. برای فهم بهتر این دسته از موانع، میتوان آن را در دو گروه موانع مالی و غیرمالی تقسیمبندی نمود. هرچند که در هردو گروه، نگاه حاکمیتی و مسئولین عالی رتبه و قوانین این حوزه، نقش اساسی در ایجاد این موانع و یا رفع آن را دارند. دو گروه موانع مالی و غیرمالی به شرح ذیل میباشد:
الف) موانع غیرمالی: در این دسته میتوان به موانعی چون جا نیفتادن اهمیت و ضرورت برنامه راهنمایی و مشاوره در مدارس در میان برنامه ریزان و مجریان سطح کلاس سازمانی مدیریت و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش، رایج نبودن نگاه نظام مند و تعاملی در رابطه با راهنماییان و مشاوران، با سایر برنامه های وزارت آموزش و پرورش، مشکلات و ضعف های ناشی از ساختار و تشکیلات برنامه راهنمایی و مشاوره همچون نداشتن برنامه و جایگاه اصولی، مشکلات و موانع استخدامی، عدم اجرای برنامه در دوره راهنمایی و ابتدایی، عدم ارتباط نزدیک مدیر و مشاور، عدم آگاهی مدیران مدارس از شرح وظایف و مسئولیت های مشاوران، کمبود نیروی انسانی متخصص در امر راهنمایی و مشاوره با توجه به تعداد دانش آموزان مدارس و… اشاره کرد. در این دسته از موانع و مشکلات، عمدتاً یا نگاه حاکمیتی در سطح کلان نسبت به خدمات راهنمایی و مشاوره دارای نقص و اشکال است که منجر میشود تا در قانونگذاری و برنامه ریزی دروس، تخصیص ساعت های خاص به مشاوره و حتی تخصیص تعداد مشاور مطلوب به یک مدرسه چنانکه در بخش اهمیت خدمات راهنمایی و مشاوره در مدرسه گفته شد که چندان مطلوب نیست، و موارد دیگری که باعث میشود آنچه که درخور و شایسته جایگاه مشاور مدرسه به عنوان یک مربی میباشد، صورت نگیرد. از طرفی نگاه مدیر مدرسه به مشاور به شدت مهم میباشد. چرا که مدیر در مدرسه، به مانند نقش پدر در خانواده را دارد. مدیر با توجه به اختیارات و قدرت شاخصی که در یک مدرسه دارد، میتواند با برنامه ریزی صحیح برای مشاور و همچنین همکاری مطلوب با او و برنامه هایش، تأثیر مطلوب وی را در تربیت دانش آموزان افزایش دهد.
ب) موانع مالی: با نگاه غلط و یا ناقص مسئولین عالی رتبه در سطح وزارت آموزش و پرورش نسبت به خدمات راهنمایی و مشاوره در مدارس و یا جایگاه مشاور مدرسه به عنوان یک مربی، در مسائلی مانند تخصیص بودجه، تخصیص امکانات و تجهیزات و… آنچه که شایسته این جایگاه میباشد، صورت نگیرد. این نگاه در سطوح پایینتر به مانند مدرسه و شخص مدیر مدرسه نیز وجود دارد. مدیر مدرسه در برخی موارد به دلیل اجبار به تبعیت از قانون و بودجه تعیین شده از مراتب بالاتر و در مواردی به دلیل عدم شناخت جایگاه و اهمیت خدمات راهنمایی و مشاوره، همکاری مطلوبی در این زمینه با مشاوران مدارس ندارد. از جمله مشکلات در این بخش میتوان به مواردی چون مشکلات و ضعف های ناشی از ناکافی بودن امکانات و تجهیزات، وسایل ابزارهای استاندارد، دسترسی به اطلاعات، مشکلات اداری و مالی مشاوران و… اشاره کرد. در زمینه امکانات و تجهیزات مشاوره میتوان به اتاق مناسب، میز مناسب، فضای درخور مشاوره و حتی در برخی موارد مالی میتوان به تهیه بودجه مناسب برای اجرای طرح و برنامه های مشاوره اشاره کرد. در این دسته از موانع، نیاز است تا نگاه کلان نسبت به جایگاه و خدمات مشاوره و اهمیت آن اصلاح شده و در قانونگذاری از جمله تخصیص بودجه و امکانات به این بخش، تغییر اساسی و جدی صورت بگیرد.