خطر کمپانی هند شرقی در استعمار پلتفرمی
شرایط امروز درباره فضای مجازی خیلی به شروع تصرف هندوستان توسط کمپانی هند شرقی انگلیسی شباهت دارد. پس از پیروزی انگلستان در نبرد آرمادا در سال 1588 میلادی و به هزیمت رفتن ناوگان دریایی اسپانیا، خیلی از متسعمرات اسپانیا از جمله ایالت متحده آمریکای امروزی به دست انگلیسیها افتاد. انگلیسیها با درآمد و اعتبار کسب کرده از شکست اسپانیا و تصرف مستعمرات آن، به فکر حرکت به سمت شرق و دستاندازی به مستعمرات پرتغالیها افتادند. عزمشان در این مسیر هنگامی جزمتر شد که توانستند کشتی عظیم پرتغالی به نام مادر خدا (Madre de Deus) را تسخیر و به غنیمت بگیرند.
شرایط امروز درباره فضای مجازی خیلی به شروع تصرف هندوستان توسط کمپانی هند شرقی انگلیسی شباهت دارد. پس از پیروزی انگلستان در نبرد آرمادا در سال 1588 میلادی و به هزیمت رفتن ناوگان دریایی اسپانیا، خیلی از متسعمرات اسپانیا از جمله ایالت متحده آمریکای امروزی به دست انگلیسی ها افتاد. انگلیسی ها با درآمد و اعتبار کسب کرده از شکست اسپانیا و تصرف مستعمرات آن، به فکر حرکت به سمت شرق و دستاندازی به مستعمرات پرتغالی ها افتادند[1]. عزمشان در این مسیر هنگامی جزم تر شد که توانستند کشتی عظیم پرتغالی به نام مادر خدا (Madre de Deus) را تسخیر و به غنیمت بگیرند.
کمپانی هند شرقی، اصلیترین گنشگر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در هندوستان
کمپانی هند شرقی با کنار زدن رقبای پرتغالی خود در هندوستان، تقریبا به قدرت بلامنازع اقتصادی این کشور شناخته شد؛ اما فعالیتهای خود را محدود به امور اقتصادی نکرد و در امور سیاسی و حاکمیتی هندوستان نیز دخالت میکرد و به دلیل قدرت اقتصادی بالای این کمپانی، تشکیل تدریجی قوای نظامی و حمایت از سوی دربار انگلستان، معمولاً نظراتش در حوزه حاکمیت هندوستان نیز به کرسی مینشست. این کمپانی به تدریج تبدیل به اصلیترین کنشگر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در کل هندوستان شد.
استعمار با تسخیر اذهان
امروزه فضای مجازی این فرصت را برای غرب فراهم کرده که بار دیگر کشورهای آسیایی را در استعمار و سلطه خود قرار بدهند؛ منتها این بار بدون جنگ آرمادا و تسخیر فیزیکی متصرفات کشورها؛ بلکه با تسخیر اذهان ملتها از طریق حکمرانی شرکتی پلتفرمی(سکویی).
نفوذ از طریق سلطه پلتفرمی
اگر کشورهای آسیایی مانند هند قرن 17 و 18 میلادی متوجه نفوذ خاموش و تدریجی کشورهای غربی از طریق سلطه پلتفرمی در بین مردمان خود نباشند و برنامه ای برای این فضا نداشته باشند به تدریج به قدری قدرت و نفوذ کمپانی های جدید که در قالب شرکتهای پلتفرمی بزرگ ظهور کرده اند، زیاد خواهد شد که جلوی ظهور شخصیتهایی مانند گاندی را هم خواهند گرفت تا بخواهد انقلابی علیه این سیستم بکند.
تفاوت استعمار فیزیکی با سلطه پلتفرمی
تفاوت مهمی که بین استعمار فیزیکی و سرزمینی انگلستان در هند و استعمار پلتفرمی در دوران ما وجود دارد این است که در اولی حضور فیزیکی خارجیها برای مردم و حکمرانان حساسیت ایجاد میکرد. لذا برخی مواقع اعتراضاتی هم علیه استعمارگران اتفاق میافتاد. ولی در دومی چون جنس استعمار، استعمار نرم در قالب خدمات است، جز شامههای تیز رصدکنندگان فرهنگی یک کشور را تحریک نمیکند. لذا مردم عادی با فراغ بال و کمال میل از این استعمار جدید استقبال میکنند. از طرفی دیگر هم استعمار نوع اول جدای سود زیادی که برای استعمارگران داشت، هزینههای زیادی از نظر اقتصادی و جایگاهی در عرصه بینالمللی برایشان ایجاد میکرد؛ برای مثال هزینه نیروهای تأمین امنیت برای این کمپانیها، رفت و آمد کشتیهای آنها و … نگهداری از این مستعمرات را مشکل کرده بود؛ در حالی که در استعمار نوع دوم این هزینهها کمتر میشد یا در بعضی موارد به کلی از بین میرفت[2].
جلوههای سلطه پلتفرمی
هم اکنون برخی از کشورهای آسیایی کاملاً تحت تأثیر این استعمار پلتفرمی هستند؛ برای مثال الآن در هندوستان ممکن نیست فردی در انتخاباتی موفق بشود مگر اینکه پلتفرم فیسبوک این اجازه را به او بدهد!
فیلترینگ، صرفاً راهحلی مقطعی و نه درمان کامل
فیلترینگ راه خوبی برای مدیریت فضای مجازی است ولی صرفاً راه خوبی است … . مقصد نیست؛ چرا؟ به این دلیل که به تدریج قدرت این شرکتها به جایی میرسد که فیلتر کردن آنها غیرممکن میشود[3]. فیلترینگ راه حل کوتاه مدت خوبی است ولی درمان کامل خوبی نیست.
اگر انقلاب اسلامی به عنوان پرچمدار مبارزه با غرب و استعمار، غفلت کند؛ استعمار نوین پلتفرمی تمام دوستان و همسایگان ما را فرا خواهد گرفت. اینجاست که دیگر صدور ارزشها و اهداف انقلاب اسلامی در حد آرمان باقی خواهد ماند و به صورت عملی محقق نخواهد شد.
قوی شدن برای نجات خود و دوستان از سلطه پلتفرمی؛ تنها راه حل
به نظر میرسد تنها راه عملی کردن این آرمان، کمک کردن به کشورهای دیگر برای جلوگیری از افتادن در دام استعمار نوین پلتفرمی کشورهای غربی است. چرا که لازمه انتقال ارزشهای انقلاب اسلامی به ملتهای منطقه و جهان به این است که جلوی استعمار نوین کشورهای دوست و همسایه را بگیرد تا بتواند کلمه حق خود را با استفاده از این فضای جدید به آنها انتقال دهد.
البته نقطه شروع برای تحقق این هدف، شروع از خود است؛ جمهوری اسلامی باید ابتدا خود را از این دام رها کند تا بتواند الگویی برای دیگر کشورها باشد. نقطه قوت جمهوری اسلامی نسبت به کشورهای دیگر آسیایی برای پرچمدار شدن در این فضا، حتی کشورهایی مثل چین که از نظر شاخص های تکنولوژیک، جمعیت و اقتصاد برتری محسوسی بر کشور ما دارد؛ این است که ما علاوه بر توان تکنولوژیک و اقتصادی، توان ایدئولوژیک مقابله با سلطه پلتفرمی غربی را هم داریم. پس اگر جمهوری اسلامی ایران، قصد صدور انقلاب اسلامی خود را به کشورهای دیگر دارد تنها راه پیش رویش این است که ابتدا خود را در این عرصه قوی کند تا مورد سلطه پلتفرمی غرب قرار نگیرد و بعد بتواند الگوی مقابله خود را به دیگر کشورها نیز صادر کند.
[1] در اواخر قرن 15 که دو کشور اسپانیا و پرتغال به عنوان ابرقدرتهای استعمار کشورهای دیگر محسوب میشدند؛ پاپ برای جلوگیری از درگیری بین این دو قدرت در پی پیمان تردسییاس، جهان را به دو قسمت تقسیم کرد به این ترتیب که شرق جهان متعلق به پرتغال و غرب آن متعلق به اسپانیا باشد.
[2] برای مثال میتوان به اقبال مردمی برای تامین الزامات ساختاری و امنیتی پلتفرمهای خارجی(اینستاگرام و…) برای حضور بهتر و باکیفیت تر در ایران اشاره کرد!
[3] استارلینک را میتوان طلیعه این موضوع دانست.
هسته رسانه و فضای مجازی اندیشکده