اثرسنجی خط مشی عمومی
در خطمشیگذاری عمومی خطمشیگذاران برای حل یک مسئله با سؤال «چه کاری باید انجام دهیم» مواجه هستند. خطمشیگذاران در پاسخ به این سؤال اقداماتی را به صورت نظاممند طراحی میکنند که با تحقق آنها غایت مطلوب که همان حل مسئلهی عمومی است تحقق یابد. لکن به دلیل تعدد و پیچیدگی عوامل تأثیرگذار دخیل در اجرای یک خطمشی عمومی در عرصه کلان اجتماعی، همواره رویدادهای غیر منتظره، تبعات نامشخص و روابط علی درست فهم نشده میتواند منجر به واقعیتی بسیار متفاوت از واقعیت پیشبینی شده شود. لذا خطمشیگذاران عمومی همواره با یک عدم اطمینان نسبت به اثرات ناخواسته و پیشبینی نشده خطمشیهای عمومی مواجه هستند.
اثرات ناخواسته و پیشبینی نشدهی خط مشیها به دلیل پیچیدگی علل و عوامل
در خطمشیگذاری عمومی خطمشیگذاران برای حل یک مسئله با سؤال «چه کاری باید انجام دهیم» مواجه هستند. خطمشیگذاران در پاسخ به این سؤال اقداماتی را به صورت نظاممند طراحی میکنند که با تحقق آنها غایت مطلوب که همان حل مسئلهی عمومی است تحقق یابد. لکن به دلیل تعدد و پیچیدگی عوامل تاثیرگذار دخیل در اجرای یک خطمشی عمومی در عرصه کلان اجتماعی، همواره رویدادهای غیر منتظره، تبعات نامشخص و روابط علی درست فهم نشده میتواند منجر به واقعیتی بسیار متفاوت از واقعیت پیشبینی شده شود. لذا خطمشیگذاران عمومی همواره با یک عدم اطمینان نسبت به اثرات ناخواسته و پیشبینی نشده خطمشیهای عمومی مواجه هستند. اجرای یک خطمشی عمومی در یک حوزه خاص، گاه میتواند اثرات منفی ناخواسته دراز مدت در دیگر حوزههای عمومی به جایگذارد و باعث شود که خطمشی مربوطه با ملاحظه این اثرات یک خطمشی مضر تلقی شود.
تعریف اثرسنجی
به علت این عدم اطمینان قضاوت در مورد ارزشمندی یا منفعت خطمشی قبل و پس از اجرا حائز اهمیت است. اثر سنجی خطمشی عمومی ، حوزهای از مطالعات است که به مطالعه نظاممند اثر یک خطمشی عمومی بر جهان واقعی میپردازد. به تعبیر دیگر میتوان گفت: «اثر سنجی تعیین حدی که یکی از مجموعه فعالیتهای مستقیم انسانی بر حالت برخی از اشیاء یا پدیدهها اثر میگذارد و تعیین کوچکی و بزرگی آن اثرات به موازاتی که پدیدار میشوند است».
ضرورتهای اثرسنجی خط مشی عمومی
در بحث از ضرورت اثرسنجی خطمشی عمومی میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
درهمتنیدگی خطمشیهای عمومی
اثرات خطمشیگذاری عمومی در هر حوزه مشخص چارچوب متغیرهای آن حوزه خطمشیای را در مینوردد و همین امر باعث ارتباط و در هم تنیدگی خطمشیهای عمومی میشود. همین امر باعث میشود که مسئله در حوزههای مختلف خطمشی عمومی ماهیتی شبکهای داشته باشد. در نتیجه ضرورت دارد در خطمشیگذاری عمومی نسبت به سنجش اثرات مؤثر در شکلگیری یک مسئله عمومی اهتمام ورزیده شود.
طولانی بودن و تجمعی بودن اثرات
اثرات نوعاً دراز مدت و در یک بازه زمانی چند روزه تا چند ساله ممکن است پدیدار شوند. بسیاری از مسائل متأثر از انباشت تدریجی اثرات خطمشیهای عمومی در یک بازه زمانی طولانیمدت هستند و هر چه این انباشت اثر در بازه زمانی طولانیتری تحقق پیدا کند جنبه هنجاری آن نیز بیشتر میشود و در فرهنگ عمومی نهادینه میشود تا جایی که ادراکات عمومی نسبت به یک پدیده خاص متحول میشود. به همین دلیل است که ادعا میشود که هر چه شکلگیری یک مسئله عمومی بیشتر متأثر از اثرات طولانیمدت حوزههای مختلف خطمشیای باشد، حل آن مسئله نیز زمان برتر و پرمشقتتر خواهد بود. به عنوان مثال کم جمعیت بودن خانوادههای امروزی مسئلهای هست که در طی چند دهه و در اثر تغییر و تحولاتی که در حوزههای مختلف خطمشیای از قبیل نظام اشتغال، مسکن، آموزش، رسانه، مهاجرت و … (و در یک کلام رسوخ مدرنیته در خطمشیگذاری عمومی) رخ داده، پدید آمده است. گر چه در چند دهه قبلتر خانوادههای کم جمعیت یک ضد ارزش بود، لکن در جامعه امروزی ما نه تنها ضد ارزش نیست، بلکه در بسیاری از فرهنگها ارزش نیز تلقی میشود و خانوادههای کم جمعیت الگوی مطلوب خانواده تلقی میشوند. لذا به طور خلاصه در مقایسه بین خروجیهای بلاواسطه و اثرات میتوان گفت ، اثرات دیر پدید میآیند و دیر زایل میشوند. به همین دلیل ضرورت دارد به صورت پیشینی، آگاهانه و با رویکردی فعال به کنترل و هدایت اثرات درازمدت خطمشیهای عمومی اهتمام ورزیده شود که لازمه این امر اثرسنجی خطمشیهای عمومی است.
نامحسوس و ناخواسته بودن اثرات
اثرات درازمدت ممکن است نامحسوس و ناخواسته باشند. در این صورت خطمشیگذاران در فرایند تدوین، تصویب و اجرای خطمشی عمومی نسبت به اثرات درازمدت آن در فراتر از قلمرو متغیرهای اصلی خطمشی متنبه نیستند. لذا ضرورت دارد به صورت آگاهانه و با رویکردی فعال نسبت به اثرسنجی خطمشیهای عمومی اقدام شود. نامحسوس و ناخواسته بودن اثرات در حوزههایی مثال اقتصاد کمتر و در حوزههایی مثل خانواده بیشتر اتفاق میافتد
آسیبهای نگاه جزیرهای و کوتاهمدت و غفلت از نگاه بنیادی و بلندمدت
در نظام خطمشیگذاری که تأثیر و تاثر متقابل حوزه های خط مشی عمومی مورد توجه قرار نگیرد، بیشتر توجه خط مشی گذاران معطوف به خطمشیهایی میشود که در افق تحلیل کوتاه مدت زودبازدهتر و شکلدهندهتر هستند (مثل اشتغال، مسکن، امنیت، سلامت) و حوزههای اجتماعی دیگر که نوعاً حوزههای بنیادی و تمدنی هستند و در در افق تحلیل بلندمدت اثرگذاریشان درک میشود، نوعاً تا زمانی که دچار بحران نشوند مورد توجه قرار نمیگیرند. (مثل جمعیت، ازدواج، جنسیت، تعلیم و تربیت).
در کشور ما نیز غلبه نگاه جزیره ای به خط مشی عمومی و همچنین حاکمیت دولت های چهار یا هشت ساله، خط مشی عمومی را به سمت غفلت از اثرات نظام خط مشی بر حوزه های بنیادی اجتماعی سوق می دهد. لذا اثرسنجی خط مشی امروزه یک ضرورت برای نظام خط مشی گذاری ایرانی است که اهتمام عملی به آن می تواند تسهیل گری اثرگذار در شکل دهی حوزه های تمدنی خط مشی در افق تحلیل بلند مدت و شکل گیری تمدن ایرانی اسلامی باشد.