چالشهای همگرایی اسلامی در سودان
نخست فرضیههایی درمورد ماهیت درگیریها در سوردان مطرح شده است. برخی معتقدند تحرکات نظامی مربوط به گروههای تجزیهطلب است که قصد تجزیه سودان را دارند. دو گروه قصد تسخیر کاخ ریاست جمهوری و رادیو و تلویزیون را دارند. این فرضیه تا حد زیادی مشروط به استقرار حکومت مرکزی است؛ حال آنکه در حال حاضر حکومت مرکزی در سودان سقوط کرده است. عدهای از تحلیلگران معتقدند کشورهای غربی به دنبال تخریب چهره روسیه در آفریقا هستند؛ لذا این درگیریها را به مداخلات روسیه نسبت میدهند. تا کنون هیچ عامل یا گروه حامی خاصی که به صورت رسمی از دو گروه درگیر در سودان حمایت کند اعلام نشده است.
بیش از 70 روز از شرایط درگیری و جنگ داخلی در سودان میگذرد. درگیریها در خارطوم پایتخت و منطقه دارفور در غرب سودان جریان دارد. در سودان دو بخش ارتش با یکدیگر درگیر شدهاند. عبدالفتاح البرهان رئیس ارتش و گروه مقابل نیروهای واکنش سریع به فرماندهی محمد حمدان دقلو معروف به «حمیدتی» دو گروه درگیر در سودان هستند.
نخست فرضیههایی درمورد ماهیت درگیریها در سوردان مطرح شده است. برخی معتقدند تحرکات نظامی مربوط به گروههای تجزیهطلب است که قصد تجزیه سودان را دارند. دو گروه قصد تسخیر کاخ ریاست جمهوری و رادیو و تلویزیون را دارند. این فرضیه تا حد زیادی مشروط به استقرار حکومت مرکزی است؛ حال آنکه در حال حاضر حکومت مرکزی در سودان سقوط کرده است. عدهای از تحلیلگران معتقدند کشورهای غربی به دنبال تخریب چهره روسیه در آفریقا هستند؛ لذا این درگیریها را به مداخلات روسیه نسبت میدهند. تاکنون هیچ عامل یا گروه حامی خاصی که به صورت رسمی از دو گروه درگیر در سودان حمایت کند اعلام نشده است.
درگیری نظامی در سودان در تاریخ سیاسی آفریقا منحصربهفرد است. هر چند در لیبی مشابه این درگیریها برای فتح طرابلس در حومه پایتخت توسط ژنرال حفتر رخ داد. اما در حال حاضر این درگیریها به پایتخت کشیده شده و دو گروه درگیر، بیرحمانه تأسیسات شهری را هدف قرار دادند، علیه یکدیگر جنگندههای نظامی استفاده میکنند، آب و برق شهری قطع شده و مایحتاج عمومی غارت شده و مورد حمله قرار گرفته است. به تعبیر دیگر دو گروه هیچ منطقی برای اقدام نظامی ندارد و صرفاً یکدیگر را به تروریسم متهم میکنند. وفاداری نیروهای تحت امر البرهان و حمیدتی به سرکردههای خود در تخریب اموال عمومی در پایتخت نیز جای تعجب دارد. بدون شک مردم سودان بزرگترین قربانی این بیمنطقی نظامی هستند.
مردم سودان نسبت به هر دو گروه بدبین هستند. این بدبینی به دلایلی شکل گرفته است: نخست هر دو نفر یعنی عبدالفتاح البرهان و حمیدتی در حکومت عمرالبشیر حضور و هر دو در ماجرای کودتای سال 2019 علیه البشیر دست داشته و متهم به همکاری با او هستند. لذا مردم از آن دو متنفرند. البرهان و حمیدتی به مردم قول داده بودند پس از سقوط عمرالبشیر حکومت را به غیر نظامیان واگذار کنند اما خلاف وعده خود، کشور را دچار یک جنگ داخلی کردند.
دلیل دوم بدبینی مردم سودان این است که نیروهای نظامی را در اختیار عربستان قرار دادهاند تا علیه یمن به کار ببرند. دلیل سوم سرسپردگی سرکردگان هر دو گروه به عناصر و دول خارجی مانند آمریکا، عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی است. دلیل چهارم بدبینی مردم سودان اتهام همکاری با اسرائیل در قضیه عادیسازی روابط سودان با رژیم صهیونیستی است.
رجال سیاسی سودان تاکنون در درگیریها دخالت نکرده و به مردم نیز اجازه دخالت نمیدهند. حتی در روز عید فطر که تصور میشد با حضور میدانی مردم درگیریهای نظامی پایان یابد، مردم در خیابانهای پایتخت سودان حضور پیدا نکردند. اکنون سؤال اینجاست در صورت پیروزی و تسلط بر گروه مقابل، چطور میخواهند مردم را با خود همراه کنند؟ با وجود ابهام در آینده همگرایی اسلامی در سودان، وضعیت این کشور در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی قابل بررسی است.
سطح داخلی
در سطح داخلی سودان، اکثریت مردم این کشور، سنیمذهب و معتقد به مذهب مالکی هستند. اما نکته اصلی گرایش ضدوهابی و ارادت ایشان نسبت به اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. این مسئله باعث شده شورای نظامی انتقالی سودان که وظیفه انتقال قدرت از طریق برگزاری انتخابات در سودان را داشت، خلاف تعهد و وظیفه خود، کشور را دچار جنگ داخلی نماید. مردم سودان قبل از درگیری نظامی و جنگ داخلی در این کشور خواستار حکومت دموکراتیک، غیرنظامی و برگزاری انتخابات بودند؛ اما اکنون سطح خواستههای ایشان به تأمین حداقل معیشت و آب و غذا تقلیل یافته است. در واقع پیشبینی قدرتهای جهانی و منطقهای این بود که اگر قدرت در سودان از طریق یک فرایند دموکراتیک و برگزاری انتخابات آزاد به دست مردم بیفتد، این کشور از اتحاد راهبردی با اسرائیل خارج شده و در زمره طرفداران محور مقاومت قرار خواهد گرفت. همچنین شواهد نشان میدهد این احتمال وجود دارد که مردم کشورهای همسایه به ویژه مصریها متأثر از قدرت گرفتن حکومت اسلامگرا در سودان به سوی آن متمایل شده و بیداری اسلامی جدیدی در منطقه به وقوع بپیوندد. لذا سودان درگیر جنگ داخلی شد تا عضو محور مقاومت نشود. این درگیریها واگذاری حکومت به غیرنظامیان را که البرهان و حمیدتی شعار میدادند به تعویق انداخت تا آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی زمان بیشتری داشته باشند تا چهره سیاسی جدیدی برای رأس قدرت در سودان پیدا کنند. این چهره در درجه اول نباید دنبالهرو ایران به ویژه سیاست همگرایی اسلامی باشد.
اگرچه البرهان و حمیدتی قدرت خود در سودان را با پشتگرمی به عربستان سعودی با مشارکت امارات آغاز کردند، تحریمهای آمریکا را از سودان دور کردند و بالأخره با توافق با اسرائیل به این جمعبندی رسیدند که دیگر ماندگاریشان تضمین شده است، اما هر دو در شرایط اخیر و تحت شرایط توافق ایران با سعودی و تعمیق روابط ایران با امارات احساس کردند کلاهی گشاد و از جنس سوء تحلیل سرشان رفته و به اصطلاح بین زمین و هوا رها شدهاند. البرهان و حمیدتی متوجه تغییرات پیش رو شده و هر دو تلاش میکنند تا قبل از هر کاری، ماندگاریشان را ضمانت ببخشند.
سطح منطقهای
در سطح منطقهای در حال حاضر مذاکرات صلح در عربستان در جریان است و در بازههای زمانی مختلف، فرمان آتشبس صادر میشود؛ اما دو گروه به فرمان آتشبس پایبند نیستند. اسرائیل چون هر دو طرف درگیری را حامی خود میداند، راضی به جنگ داخلی نیست. اما در جمعبندی نهایی گزینه جنگ داخلی را نسبت به برقراری دموکراسی در سودان ترجیح میدهد. در همین راستا به نظر میرسد سیاستهای اعلامی آمریکا و عربستان سعودی در مورد جنگ سودان با سیاستهای اعمالی آنها مغایرت دارد. به تعبیر دیگر آنها در ظاهر شعار مخالفت با جنگ داخلی سر دادهاند، اما در واقع موافق آن هستند.
محمد بن سلمان برای تحقق پادشاهی خود بر عربستان و رهبری جهان عرب و جهان اسلام حاضر است هر امتیازی بدهد و این اقدامات از او یک چهره بسیار خطرناک ساخته است. همزمان بن سلمان به دنبال چهرهسازی مثبت از خود است و میخواهد تصور گاو شیرده بودن خود را از طریق تنوعبخشی به تعاملات بینالمللی خود و ارتباطگیری با اتحادیه اروپا، چین، ایران و سپس با اسرائیل از افکار بینالمللی پاک کند. در همین راستا به تدریج زمینهسازی برای ارتباط با اسرائیل را به صورت غیرمستقیم فراهم میکند. اسرائیل هم به رابطه با عربستان بسیار نیاز دارد؛ چراکه رهبری جهان عرب به دست عربستان است و برقراری ارتباط دیپلماتیک عربستان و اسرائیل تا حد زیادی مسئله منازعه اسرائیل با کشورهای عربی را حل و فصل خواهد کرد. لذا وضعیت سیاسی فعلی سودان و چالشهای این کشور در زمینه همگرایی اسلامی را تا حد زیادی باید ناشی از سیاستهای منطقهای عربستان دانست.
متأسفانه جمهوری اسلامی در 10 سال گذشته به دلیل ضعف دستگاه دیپلماسی در رعایت توازن در تعاملات بینالمللی، نفوذ سیاسی خود جهت برقراری همگرایی اسلامی در منطقه و قاره آفریقا را تا حد زیادی از دست داده است. پس از آنکه روابط سیاسی ایران و سودان تحت فشارهای عربستان سعودی و متأثر از تبلیغات ایرانهراسی میان کشورهای عربی، به سردی گرایید و در سال 2015 روابط دیپلماتیک میان دو کشور قطع شد، نفوذ و اثرگذاری ایران بر مسائل قاره آفریقا تا حد زیادی کاهش یافت. با وجود اینکه عمرالبشیر پیش از قطع رابطه سودان با ایران، پیرو اندیشه اخوانی، طرفدار آرمان فلسطین و ضدصهیونیسم بود، اما با ایده «هر نفر یک رأی» که از طرف ایران با هدف تثبیت شرایط سیاسی در سودان ارائه شده بود مخالفت کرد.
سودان در زمان عمر البشیر روابط خود با ایران را قطع کرد. عمر البشیر متأثر از روابط با سعودی دچار فساد شد. او دوست ایران و حماس و فلسطین بود؛ اما سیاست خود نسبت به ایران و محور مقاومت را تغییر داد. او حدود ۶ میلیارد دلار کمک مالی از سعودی دریافت کرد تا اوضاع اقتصادی کشور را بهبود بخشد اما موفق به این کار نشد. در نهایت با کودتای ارتش از قدرت در سودان کنار رفت و کشورش به آشوب کشیده شد.
پیشنهاد میشود جمهوری اسلامی با استفاده از نفوذ سیاسی خود در منطقه و با ارائه پیشنهاد رسمی به سازمان همکاری اسلامی، این سازمان و کشورهای عضو آن را متوجه بحران سیاسی در سودان نماید. همچنین ارسال کمکهای بشردوستانه به سودان نیز میتواند حسن نیت جمهوری اسلامی و تمایل کشورمان برای حل و فصل بحران سودان را ابراز نماید. چراکه تحت تأثیر تبلیغات ایرانهراسی در منطقه، دیدگاه بسیاری از مردم منطقه نسبت به ایران مخدوش شده است.
اتحادیه آفریقا نیز تاکنون تلاش جدی نسبت به حل و فصل بحران سودان انجام نداده است. مقر این اتحادیه در اتیوپی است. در حال حاضر اتیوپی با اقدام به ساخت سد بر روی رود نیل، اختلافات زیادی با همسایگان خود از جمله سودان ایجاد نموده و همین مسئله نیز مانع شده تا این کشور اقدام مثبتی در راستای برقراری آتشبس و صلح در سودان نماید.
سطح بینالمللی
پیچیدگی تحولات امروز نتیجه گذار دنیا از یک پیچ تاریخی است که در همه مناطق دنیا اثرگذار است. این تحولات منجر به تغییر محاسبات قبلی کشورها شده است. به عنوان مثال آمریکا محاسبات خود را تغییر داده و عربستان با ایران و سوریه وارد فرآیند صلح میشود. اما در واقع نقشههای دیگری در سر میپرورانند.
در حال حاضر مسئله جنگ اوکراین بر تمامی تحولات در جهان اثرگذار است. برخی تحلیلگران در ورای درگیریها در اوکراین، احتمال بروز جنگ جهانی را میدهند. در این شرایط قدرتهای جهانی در حال یارگیری هستند. دنیا در حال حاضر نگران بحران انرژی فراگیر در آینده است. لذا تلاش میکنند که کشورهای منطقه غرب آسیا را که تأمینکننده اصلی انرژی جهان هستند را با خود همراه نمایند. سودان و منابع نفت و انرژی آن نیز از این قضیه مستثنی نیست. همچنین تجربه نشان داده است به دلیل نفوذ بالای اسلامگرایی در کشورهای منطقه و شمال آفریقا، برگزاری انتخابات آزاد مبتنی بر اصول دموکراتیک، منافع کشورهای غربی را تأمین نکرده، بلکه باعث قدرت گرفتن اسلامگرایان خواهد شد. سودان هم در همین نقشه به آشوب کشیده شده تا دست مردم اسلامگرا از حکومت این کشور کوتاه بماند.
همچنین از دیرباز، تضعیف ارتش کشورهای اسلامی از طرحهای جدی کشورهای غربی جهت ایجاد ناامنی در این کشورها بوده است. متأسفانه در حال حاضر این نقشه در سودان عملیاتی شده و دو قسمت از ارتش به سرکردگی دو ژنرال به جان یکدیگر افتاده و روند انتقال قدرت سیاسی در سودان را با بنبست مواجه کردهاند.
هسته جهان اسلام و همگرایی اسلامی اندیشکده