فرهنگ و مشارکت سیاسییادداشتها

تشخیص بحران؛ تحلیل وضعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران

ناآرامی‌ها و تلاطمات پاییز 1401 موجی از تحلیل‌ها را به‌همراه داشت و صاحب‌نظران مختلف از جنبه‌های تخصصی خود سعی در توصیف و تبیین چیستی و چرایی بروز این پدیده داشتند و به‌تبع آن راهکارهایی را نیز پیشنهاد دادند. باتوجه به متنوع بودن رویکردها، خروجی این تحلیل‌ها نیز متکثر و حتی در مواردی به صورت متضاد بیان می‌شد. در این شرایط دولت (state) به عنوان تنها نهاد دارای اقتدار می‌بایست از میان این موارد برخی را نسبت به دیگری ترجیح و به عنوان مبنای کنشگری خود مورد استفاده قرار دهد. در این نگاشت کوتاه قصد داریم این لایه مهم از عملکرد حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را پس از پاییز 1401 مورد بررسی قرار دهیم.

اندیشکده رهیافت؛

اشاره

ناآرامی‌ها و تلاطمات پاییز 1401 موجی از تحلیل‌ها را به‌همراه داشت و صاحب‌نظران مختلف از جنبه‌های تخصصی خود سعی در توصیف و تبیین چیستی و چرایی بروز این پدیده داشتند و به‌تبع آن راهکارهایی را نیز پیشنهاد دادند. باتوجه به متنوع بودن رویکردها، خروجی این تحلیل‌ها نیز متکثر و حتی در مواردی به صورت متضاد بیان می‌شد. در این شرایط دولت (state) به عنوان تنها نهاد دارای اقتدار می‌بایست از میان این موارد برخی را نسبت به دیگری ترجیح و به عنوان مبنای کنشگری خود مورد استفاده قرار دهد. در این نگاشت کوتاه قصد داریم این لایه مهم از عملکرد حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را پس از پاییز 1401 مورد بررسی قرار دهیم.

تشخیص بحران؛ از هابز تا لاک

توماس اسپریگنز یکی از صاحب‌نظران مهم در علوم سیاسی در کتاب معروف خود تحت عنوان «فهم نظریه‌های سیاسی» فرایند تولید نظریه سیاسی را توضیح می‌دهد. به صورت خلاصه اسپرینگنز معتقد است نظریه‌ها در خلأ ساخته نمی‌شوند و محصول زمانه خویش‌اند. وی یک گام فراتر می‌گذارد و بیان می‌کند که نظریه‌های سیاسی از دل بحران‌های اجتماعی متولد می‌شوند. در واقع او بروز بحران را منجر به شکل‌گیری احساس نیاز نسبت به نظریه جدید می‌بیند که به عنوان چارچوب کلی بتواند پدیده اجتماعی را به نحوی تحلیل کند که تمام ابعاد آن را دربربگیرد و به ارائه راهکار ایجابی منجر شود. در واقع اسپریگنز معتقد است نظریه پاسخ و راهکاری برای مواجهه با بحران ایجاد شده است.

اسپریگنز در گام بعدی اندیشمندان شاخص علوم سیاسی را بر اساس مدل خود بررسی می‌کند. نکته مهمی که در این بررسی برای یادداشت موجود حائز اهمیت است، تفاوت هابز و لاک در نظریه‌پردازی است. هرچند لاک حدود 42 از هابز کوچک‌تر و برخی پدیده‌ها مانند جنگ‌های صلیبی یا پادشاهی چارلز را ندیده بود اما با این حال هر دو محصول یک زمینه تاریخی هستند و آن نابسامانی‌های اجتماعی و سیاسی است که در قرن 17 انگلستان بوقوع پیوست. هرچند هر دو یک در دل یک بحران قرار داشتند با این حال هابز به لویاتان مقتدر و تثبیت حاکمیت اقتدارگرایانه تمامیت‌خواه توصیه می‌کند و لاک با ارائه دیدگاه تساهل، سعی می‌کند آزادی شهروندان را تضمین کند و قدرت حاکمیت را تقیید نماید و به همین دلیل به پدر لیبرالیسم کلاسیک شناخته می‌شود.

مبدأ تفاوت فاحش و متضاد میان نظریه هابز و لاک از دیدگاه اسپریگنز «تشخیصِ بحران» است. به این معنا که هابز ریشه اصلی وضعیت انگلستان را در «بحران آمریت» می‌دید و معتقد بود باید بر توان حاکمیت برای تأدیب مردم افزود و لاک اعتقاد داشت «بحران مشروعیت» دلیل شکل‌گیری بحران است و بدین ترتیب لازم است قدرت حاکمیت به نحوی مقید شود که آزادی شهروندان تضمین شود. تجربه تاریخی نشان داد تجویز لاک برای انگلستان به مانند آب روی آتش عمل کرد و تلاطم را از جامعه انگلستان دور کرد.

رویکردهای تحلیلی موجود

عمده تحلیل‌های مطرح شده پیرامون حوادث سال گذشته را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد[1]: یکی از قوی‌ترین و مستندترین رویکردهای تحلیلی در خصوص ناآرامی‌های پاییز 1401 رنگ‌وبوی امنیتی دارند و بروز این پدیده‌ی پربسامدِ حدود سه ماهه را از منظر «نقش عوامل خارجی» در بروز آن مورد بررسی قرار می‌دهد. بر این اساس «آشوب»‌های پاییز 1401 محصول یک «پروژه» پیچیده‌ی رسانه‌ای، شناختی، میدانی و بین‌المللی چندوجهی با همکاری نهادهای امنیتی چندین کشور بوده که با محوریت دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی (موساد) طراحی و اجرا شده است. از سوی دیگر برخی تحلیل‌گران بروز «اعتراضات» سال گذشته را محصول یک «پروسه» طبیعی فرهنگی-اجتماعی می‌دانند که در طول چندین سال شکل گرفته و منجر به ایجاد شکاف عمیق میان مردم و حاکمیت گشته است. بر این اساس مشکلات اقتصادی در طول سال‌های گذشته منجر به ایجاد نارضایتی‌های انباشته شده و حاکمیت علاوه بر اینکه توان حل آن را ندارد، در جنبه‌های دیگر اجتماعی نیز با درک غلط از جامعه ایرانی دست به اقداماتی زده که نارضایتی را تشدید کرده است.

بررسی ادعاها و مستندات مختلفی که دو طرف بیان می‌دارند نگارنده این سطور را به این جمع‌بندی رسانده که برای تحلیل دقیق‌تر ناآرامی‌های پاییز 1401 لازم است راهی میان دو دسته موجود طی کرد؛ به بیان ساده‌تر همانطور که برخی از تحلیل‌گران هر دو دسته نیز اشاره کرده‌اند ناآرامی‌های مذکور پروژه‌ای بود که بر روی پروسه اجتماعی جامعه ایران سوار شد[2]. بدین ترتیب نباید اجازه دهیم فهم ما از این پدیده به صورت سوگیرانه و دِفُرمه شکل بگیرد. ادعای نگارنده چنین است که قدر متقین از حوادث سال گذشته، نتایج نظرسنجی‌ها و تجربه زیسته ما نشان می‌دهد تکثر اجتماعی در جامعه ایرانی به دلایل مختلف به حدی بالا رفته که حاکمیت نمی‌تواند با نگاه سنتی معطوف به دهه 60 شمسی در ایرانِ امروز حکمرانی داشته باشد و حوادث سال گذشته هرچند با عاملیت مستقیم عوامل خارجی صورت پذیرفته است با این حال نمی‌توان نارضایتی مردم نسبت به رفتار حاکمیت را منکر شد.

در یک سالی که گذشت …

یکی از نقص‌های مهم تحلیل برخی از صاحب‌نظران نسبت به وضعیت سیاسی ایران، یک‌دست دیدن کامل حاکمیت و حتی تعمیم سخنان یک واعظ مشهور به سیاست جمهوری اسلامی است. اینگونه تحلیل‌ها گاهی با سوگیری خاص و گاهی هم از سر نادانی صورت می‌گیرد اما به هر حال باید توجه داشت در حاکمیت نگاه‌های مختلفی وجود دارند و یک‌دست دیدن کامل حاکمیت خطایی فاحش است.

در یک‌سال گذشته هرچند شاهد اقدامات مثبتی هم بودیم با این حال به نظر می‌رسد برخی اقدامات از سوی برخی نهادها ناشی از بحرانِ «تشخیصِ بحران» است. به صورت خاص اقداماتی که شورای نگهبان و صداوسیما انجام می‌دهند در همین چارچوب است و این راهبرد به هیچ عنوان به حل بحران کنونی جامعه ایرانی کمک نمی‌کند.

در وضعیت کنونی نظام سیاسی باید تا حد ممکن هاضمه خود را برای دربرگیرندگی نسبت به تکثر اجتماعی موجود افزایش دهد و از راهکارهای دیگری که به فروبستگی سیاسی و برون‌افتادگی رسانه‌ای می‌شود، اجتناب شود؛ چراکه هرچند شاید در کوتاه‌مدت اثراتی داشته باشد با این حال در میان‌مدت و بلندمدت به تضعیف نظام و فرسایش سرمایه اجتماعی آن منجر می‌شود.

[1]. بدیهی است این نگاشت ادعای دسته‌بندی جامع میان تمام تحلیل‌های موجود را ندارد و همان‌طور که بیان شد تلاش می‌کند میان «عمده» تحلیل‌های بیان شده دسته‌بندی نماید. طبیعی است بخشی از تحلیل‌های مطرح‌شده در چارچوب این دسته‌بندی نگنجند.

[2]. برخی تحلیل‌گران معتقدند حتی همان پروسه اجتماعی نیز نتیجه یک پروژه بلندمدت فرهنگی-اجتماعی است که با محوریت سبک زندگی و تغییر نگرش‌های ایرانیان (علی‌الخصوص زنان و جوانان) نسبت به باورها و ارزش‌های دینی تعریف شده است.

هسته مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی اندیشکده

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا