مسئله تخصصی شدن بانکها (۲): ضعف در انحلال پذیری، ضعف در کارآمدی
در یادداشت قبل دو مورد از معضلات نظام بانکی جامع و غیرتخصصی ایران بررسی گردید. اولین مورد مسئله بنگاه داری بانکها بیان شد. بنگاه داری تنظیم نشده و کنترل نشده ای که بانکها را وارد رقابت با بخش خصوصی میکند، باعث حذف کارآفرینان از اقتصاد کشور شده و قدرت انحصاری عظیمی را برای بانکها به ارمغان می آورد. این نوع از بنگاه داری که میتوان آن را سوء بنگاه داری خواند، برای هیچ بانکی مجاز نبوده و مانع توسعه پایدار تلقی میشود.
مقدمه
در یادداشت قبل دو مورد از معضلات نظام بانکی جامع و غیرتخصصی ایران بررسی گردید. اولین مورد مسئله بنگاه داری بانکها بیان شد. بنگاه داری تنظیم نشده و کنترل نشده ای که بانکها را وارد رقابت با بخش خصوصی میکند، باعث حذف کارآفرینان از اقتصاد کشور شده و قدرت انحصاری عظیمی را برای بانکها به ارمغان می آورد. این نوع از بنگاه داری که میتوان آن را سوء بنگاه داری خواند، برای هیچ بانکی مجاز نبوده و مانع توسعه پایدار تلقی می شود.
در نظام بانکی ایران، بانکهای تجاری دچار سوء بنگاه داری هستند که خطر آن به مراتب از بنگاهداری بانکهای توسعه ای – تخصصی بیشتر است. دست باز بانکهای تجاری ایران در فعالیت گسترده در بازارهای سرمایه، بدهی و پول به طور همزمان، آنها را به بانکهای جامعی تبدیل کرده است که با تشخیص خود و در خلأ نظارتی بانک مرکزی وارد هرگونه فعالیت پرسودی (سوای درنظرگرفتن ریسکها) میشوند. این معضل میتواند موجب انباشت ریسکهای پنهان در نظام بانکی ما باشد.
معضل دیگر نیز ضعف نظارتی در مصرف اعتبارات بیان شد که منجر به افزایش ریسکهای بانکی، عدم توازن بهرهمندی بخشهای اقتصادی از تسهیلات و تأمین مالی ترجیحی بنگاههای ناکارآمد وابسته بانک میشود. مسئله تأمین مالی ترجیحی یا وام دهی ارتباطی (Connected Loan) در زمانی که بانکهای تجاری شبکه های پیچیده و چند لایه از بنگاه های تحت تملکشان ساختهاند اهمیت بیشتری مییابد. حرکت به سمت تخصصی شدن نظام بانکی، توان نظارتی حاکمیت را در این مورد بالا برده و ضمن جلوگیری از تخلفات و انحراف منابع، نهاد پولی را قادر به اجرای طرح جامع هدایت اعتبار مینماید.
مروری بر ادبیات
در ادبیات اقتصاد متعارف از اصطلاح بانکداری جامع (Universal Banking) برای بانکهایی استفاده میشود که طیف گستردهای از خدمات مالی اعم از بانکداری تجاری و سرمایه گذاری را در یک شرکت واحد ارائه میدهند. در حال حاضر برخی از این بانکها تمام خدمات مالی مورد نیاز مشتریان، مانند خدمات سنتی بانکداری، خدمات مرتبط با بازار اوراق بهادار و خدمات بیمه را در کنار هم ارائه میدهند. این سطح از گسترش فعالیتها در کنار مزایایی که داشته و موجب اهمیت هر چه بیشتر نقش بانکها در جامعه شده، ریسکهایی را نیز به همراه داشته و باعث شده است هر گونه اخلالی در عملکرد این نهادهای مالی مهم، دارای تبعات و عواقب گسترده در سطح کل جامعه باشد.
در مقابل بانکداری جامع، بانکداری تفکیک شده یا بانکداری مجزا (Separated Banking) مطرح میشود. اصلی ترین ویژگی بانکداری مجزا آن است که بانکداری تجاری را به طور کامل از بانکداری سرمایه گذاری جدا میکند. در واقع در یک نظام بانکداری مجزا به بانکهای تجاری اجازه فعالیتهای سرمایه گذاری داده نمیشود.
در ادبیات رایج مسئولان اقتصادی و نیز برخی کارشناسان، هنگامی که از تخصصی شدن بانکها صحبت میشود، اهداف متعددی مد نظر قرار دارد. از جمله این اهداف حرکت نظام بانکی کشور به سمت بانکداری مجزا میباشد. اهداف دیگری نیز میتوان در این مورد تصور نمود که به طور مختصر در ذیل اشاره میشود:
- تمرکز هر بانک بر بخشی از صنعت و زنجیره ارزش خاص؛ هدف از تأسیس بانک هایی همچون کشاورزی، مسکن، صنعت و معدن و… در کشور ما همین مورد بوده است.
- تفکیک عقود مورد استفاده در هر دسته از بانکها؛ اولاً بدین جهت که فعالیت های بانکهای جامع مشخصتر گردیده و انحراف منابع کاهش یابد. ثانیاً بدین جهت که امکان حمایت بانک مرکزی از عقود مشارکتی که اکنون سهم اندکی از تسهیلات بانکی را دارد، فراهم شود.
- تفکیک منابع؛ بدین منظور که اطمینان حاصل شود که انواع سپرده های مردم در جای خود مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین هدف از این تفکیک میتواند افزایش ارتباط اقتصاد واقعی با اقتصاد اسمی باشد. یعنی توقع میرود در چنین نظام بانکی عمده سپرده های سرمایه گذاری از طریق عملیات بانکداری سرمایه گذاری به بخش واقعی برسد.
فارغ از این بحث که منظور از تخصصی شدن چه میتواند باشد، در این یادداشت قصد داریم تا ابعاد دیگری از وضعیت فعلی نظام بانکی کشور که متشکل از بانک های جامع با حداقل نظارت و تنظیمگری است را بررسی نماییم.
مسئله انحلال ناپذیری
یکی از مهمترین نگرانی هایی که در ارتباط با بانکداری جامع مطرح میگردد موضوع ورشکستگی این بانکها و نحوۀ پیشگیری و مواجهه با آن است؛ چرا که بانک های جامع اغلب بانک های بزرگی هستند که دارای روابط گسترده و پیچیده با بخشهای مختلف اقتصاد میباشند، به نحوی که هر گونه اخلالی در عملکرد آنها میتواند آثار و تبعات بسیار گسترده و غیر قابل پیشبینی داشته باشد. اصطلاح انحلال پذیری (Resolvability) را میتوان در مقابل اصطلاح ورشکستگی برای بانکها قرار داد. با وجود آن که این مفاهیم هر دو دلالت بر ناتوانی مالی دارند اما میان آنها تفاوت هایی وجود دارد. ورشکستگی متضمن پروسه ای میباشد که تحت نظارت دادگاه صورت گرفته و برای حمایت از حقوق شکلی و ماهوی تمامی طلبکاران و بدون توجه به منافع عمومی انجام میشود. وضعیت ورشکستگی معاملة مطالبات مالی را که شریان حیاتی یک مؤسسه مالی را تشکیل میدهد به ناگاه متوقف میسازد و موجب میشود اموال بانک با قیمتهای نازل منتقل گردد.
در مقابل، انحلال یک پروسه اداری میباشد که مقصود از آن حمایت از نیاز طلبکاران کوتاه مدت، به ویژه سپرده گذاران، به نقدینگی و نیز مدیریت اموال مؤسسه در حال سقوط میباشد؛ به نحوی که موجب حفظ ارزش اموال و همچنین ارزش فرانشیز مؤسسه گردد. یکی از اهداف اصلی پروسه انحلال، جلوگیری از ناآرامی سیستمی در بخش مالی است که این مطلوب به عنوان نفع عمومی ممکن است با هدف خصوصی حمایت از رفتار برابر میان طلبکاران و رعایت ترتیب پرداخت مطالبات ممتاز منطبق نباشد. منظور از انحلالپذیری خاتمه دادن به تمام عملیات بانکی نیست، بلکه هدف جداسازی و حفظ فعالیتهای اصلی بانکداری در مقابل سایر فعالیتها میباشد. در واقع رژیمهای انحلال به دنبال ادامه فعالیت بانکی در عین حفظ ثبات بازار مالی می باشند.
بنابراین بانکی انحلال پذیر خواهد بود که به هنگام شناسایی زیان و یا ریسک بالا ناشی از فعالیتهای غیر از عملیات اصلی بتواند به راحتی و در مدت زمان کوتاه، ضمن حفظ حداکثری حقوق مربوط به سپرده گذاران و طلبکاران در اولویت، با بخش غیربانکی و داراییهای غیرضروری قطع ارتباط و مالکیت نماید. پیچیدگی ساختار بانکهای جامع مانع از آن میگردد که دولت در صورت نیاز به انحلال بانک بتواند به راحتی بخشهایی را که عملکرد آنها برای ثبات بازار مالی اساسی میباشد از سایر بخشها تفکیک نماید.
به طور کلی در حالت بانکداری جامع با توجه به گستردگی بالای فعالیتها، ریسک عدم انحلالپذیری بالاتر میرود. چنانچه مقررات گذاری و تنظیم گری فعالیتهای فرعی بانکها با دقت و قوت بالا صورت پذیرد و همچنین ساختار حاکمیت شرکتی مناسب و مستقل در بانک و زیرمجموعه ها حاکم باشد، شبکه بانکی دچار پیچیدگی کمتری شده و انحلال پذیری بهبود مییابد.
در حال حاضر با ضعف نظارت و تنظیم گری از سوی نهادهای مسئول، میزان استقلال پایین مجموعههای فرعی بانکها، ارتباطات پیچیده میان شرکتها با یکدیگر و با بانکها و همچنین شفافیت پایین نظام بانکی، انحلال پذیری در نظام بانکداری جامع ایران وضعیت بحرانی دارد.
انحلال پذیری خصوصاً بعد از بحران ۲۰۰۸ از شاخصهای مهم کارآمدی نظام بانکی محسوب میشود. میتوان چنین ادعا کرد که رویکرد تفکیکی به نظام بانکی میتواند موجب بهبود انحلالپذیری و ارتقای کارآمدی آن شود.
هسته نظام بانکی اندیشکده