اسلایدریادداشتها

اقتصاد سیاسی، جامعه خطر و ایران

از بدو تولد مدرنیسم و صنعتی‌شدن یکی از نقدهای اساسی به این تحول فکری و اجتماعی همواره حول محور نابرابری و عدالت چرخیده است.

محمدجواد یزدانی پژوهشگر حوزه در یادداشتی برای اندیشکده رهیافت نوشت:

 

از بدو تولد مدرنیسم و صنعتی‌شدن یکی از نقدهای اساسی به این تحول فکری و اجتماعی همواره حول محور نابرابری و عدالت چرخیده است. در آغاز و به ویژه از قرن هجدهم به بعد با ظهور مارکس، تمرکز بر توزیع نابرابر ثروت در فرایند تولید و انباشت سرمایه قرار گرفت اما امروزه همگام با پیشروی مدرنیسم مصائب آن نیز متنوع‌تر و عمیق‌تر شده است. دیگر نابرابری در ثروت تنها دغدغه نیست، بلکه نابرابری در توزیع خطرات نیز به مسئله‌ای مرکزی تبدیل شده است.

نکته‌ای که در آغاز می‌باید متذکر شوم آنست که درک و تحلیل وضعیت امروز ایران جز از طریق بازبینی نقادانه مسیری که در سده اخیر پیموده شده، میسر نیست. در این رابطه به باور نگارنده، نوسازی و مدرنیسمی که در ایران پایه ریزی گردید و در طول زمان با فراز و نشیب‌‌های مختلف به مسیر خود ادامه داد، چیزی نبوده جز گرته‌برداری‌های ناشیانه از الگوهای توسعه در غرب. هر چند در این مورد می‌توان مناقشه نمود و جای بحث مفصلی وجود دارد اما در این یادداشت، گزاره فوق‌الذکر مفروض پنداشته شده تا بتوان بحثی نو از شرایط کنونی اجتماع در ایران مبتنی بر مفهوم «جامعه خطر» طرح نمود.

اولریش بِک جامعه‌شناس مشهور آلمانی نخستین متفکری بود که در سال 1986 مفهوم جامعه خطر (Risk Sosiety) را تئوری‌پردازی نمود[i]. او با تیزبینی توانست دریابد که در جوامع مدرن پیشرفته، تولید ثروت دیگر هدف اصلی اجتماعی نخواهد بود، بلکه توزیع و مدیریت خطرات (مانند آلودگی، تغییرات آب و هوایی، خطرات هسته‌ای) به مسئله مرکزی تبدیل خواهد شد.

شاید در سه یا چهار دهه قبل حرف‌های اولریش بک برای کمتر کسی ملموس بود اما وضعیت کنونی جهان و حتی ایران به نحوی است که شواهد پرشماری می‌توان یافت که مسئله نابرابری در جوامع مدرن بسیار حادتر از گذشته شده و صرفا پیرامون ثروت نمی‌توان از نابرابری صحبت کرد. جامعه خطر، با تولید ثروت، در عین حال به تولید خطراتی می‌پردازد که توزیع آن عادلانه نیست و به‌شدت تحت تأثیر ساختارهای اقتصادی-اجتماعی قرار دارد. برای ملموس شدن مفهوم جامعه خطر، می‌توان به چند مثال واقعی در سطح جهانی و داخلی اشاره نمود:

الف) خطرات هسته‌ای و امکان کنترل آسیب‌پذیری (جهانی)

در شرایطی که روز به روز تنش‌های بین‌المللی بین کشورها در مناطق مختلف جهان فزونی پیدا می‌کند و حتی ترامپ به صراحت دستور راه‌اندازی نیروگاه‌های اتمی را صادر می‌کند[ii]، سازندگان پناه‌گاه‌های اتمی گران‌قیمت تولیدات خود را افزایش داده‌اند و توانسته‌اند مشتریان جدیدی را در بین ثروتمندان برای محصولات خود جذب نمایند[iii]. در حالی که خطرات هسته‌ای همه را تهدید می‌کند اما گروهی از ابرثروتمندان جهانی حداقل این فرصت را دارند که آسیب‌پذیری خود را کنترل نمایند.

ب) تغییرات اقلیمی و نابرابری جغرافیایی (جهانی)

تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی به عنوان محصول موفقیت صنعتی‌سازی قلمداد می‌شود که نتایج آن همچون انتشار گازهای گلخانه‌ای، طی سال‌ها نادیده گرفته شده است. در حالی که کشورهای صنعتی و توسعه‌یافته (مانند ایالات متحده و دیگر کشورهای صنعتی) متخلفان اصلی زیست محیطی هستند و بیشترین گازهای گلخانه‌ای را تولید می‌کنند[iv]، اما عواقب ویرانگر این پدیده (مثل کاهش منابع، آب آشامیدنی و زمین) به طور فزاینده‌ای بر روی بی‌ثبات‌ترین مناطق جهان مانند آفریقا و خاورمیانه تأثیر جبران‌ناپذیرتری می‌گذارد[v].

ج) تبعیض در توزیع خدمات و مخاطرات (ایران)

  1. در روزهای گرم بهار و آغاز تابستان ۱۴۰۴، موضوع قطعی برق به یکی از بحث‌برانگیزترین مسائل روز در ایران تبدیل شد. از کلان‌شهرهایی مانند تهران و اصفهان گرفته تا روستاهای دورافتاده‌ی سیستان و بلوچستان، بسیاری از مردم از بی‌برنامگی در قطعی برق گلایه داشتند. در این میان، تبعیض در قطعی برق تاب‌آوری مردم را کمتر می‌کرد. درجدول خاموشی های مناطق تهران، در حالی که سهم خاموشی جنوب تهران 32 درصد بود، سهم خاموشی شمال تهران، فقط 1 درصد را نشان می‌داد[vi].
  2. در شهر تهران، در آلوده‌ترین روزهای سال، کیفیت هوای مناطق جنوبی‌تر شهر نسبت به مناطق شمالی (و مرفه‌تر) به هیچ وجه قابل مقایسه نیست. مردمی که در این مناطق زندگی می‌کنند نه تنها در نزدیکی مراکز آلاینده هستند بلکه عموماً توانایی مالی کافی برای مقابله با پیامدهای بلایای طبیعی را هم ندارند.

 

مثال‌ها و مصادیقی نظیر آن چه ذکر شد بی‌شمار است و جمع‌آوری سایر موارد را به خوانندگان محترم واگذار می‌کنیم.

کلام پایانی

در حالی که تقسیم‌بندی طبقاتی سنتی (مانند مارکسیستی) بر اساس توزیع ثروت و کالا شکل می‌گرفت، در «جامعه خطر» که در عصر مدرنیته متأخر شکل گرفته، یک نوع جدید از طبقه‌بندی بر اساس توزیع خطرات محیطی و زیست‌محیطی پدید آمده است. در این طبقه‌بندی این واقعیت مشخص می‌شود که آسیب‌پذیری در برابر خطرات محیطی اغلب به طور نابرابر توزیع می‌شود؛ هرچند خطرات اکولوژیک در نهایت تمام طبقات را تهدید می‌کند، اما گروه‌های فقیرتر و کم‌توان‌تر، معمولاً بیشتر از ثروتمندان در معرض این خطرات قرار می‌گیرند. به تعبیر موجز و کلیدی اولریش بِک: « ثروت از بالا جمع می‌شود، اما خطر از پایین می‌ریزد».

جوامع امروزی از جمله ایران را نباید «پسامدرن» نامید؛ بلکه مرحله دوم و رادیکال‌تر  «مدرنیته» هستند که تحت عنوان «مدرنیته بازتابی» شناخته می‌شوند. بازتابی بودن به این معناست که فرآیندهای مدرن‌سازی (علم، فناوری، اقتصاد) به نقطه‌ای رسیده‌اند که شروع به تهدید و زیر سوال بردن خودشان کرده‌اند. یعنی موفقیت‌های جامعه صنعتی (تولید انبوه، رشد علمی) به طور ناخواسته خطراتی (آلودگی، تغییرات آب و هوایی) تولید کرده‌اند که موجودیت همان جامعه را تهدید می‌کند. در این مرحله، نهادها (مانند علم، سیاست و اقتصاد) مجبورند به صورت انتقادی به عواقب ناخواسته و مخرب خود نگاه کنند و خود را مورد بازبینی قرار دهند.

 

منابع

[i] Beck, Ulrich. (1992). Risk Society: Towards a New Modernity. translated by Mark Ritter. London: SAGE Publications.

[ii] “Trump signs executive orders to spur US ‘nuclear energy renaissance”. (2025). The Guardian. https://www.theguardian.com/us-news/2025/may/23/trump-executive-orders-nuclear-energy .

[iii] Mendoza, Martha. (2024). “Nuclear bunker sales increase, despite expert warnings they aren’t going to provide protection”. The Associated Press. https://apnews.com/article/nuclear-bunkers-war-atomic-bombs-0356fa5b34067c138c64b9143f73c308 .

[iv] گزارش‌های CGD نشان می‌دهد که کشورهای توسعه‌یافته (Developed Countries) مسئول ۷۹٪ از انتشارات تجمعی کربن از سال ۱۸۵۰ تا ۲۰۱۱ بوده‌اند. این امر مستقیماً ناشی از تمرکز صنعت و ثروت در این کشورها است. نگاه کنید به گزارش تحلیلی و آماری زیر:

https://www.cgdev.org/blog/climate-and-development-three-charts-update

 

[v] طبق گزارش بانک جهانی در آفریقا و خاورمیانه با وجود سهم تنها ۳ تا ۴ درصدی در انتشارات جهانی کربن، شدیدترین تأثیرات از جمله سه برابر شدن خشکسالی‌ها در جنوب صحرای آفریقا (Sub-Saharan Africa) بین دهه‌های ۱۹۷۰ تا ۲۰۱۰ مشاهده شده است. نگاه کنید به صفحه 49 از گزارش بیست‌وچهارم Africa’s Pulse, October 2021 Edition. بازیابی از نشانی:

https://openknowledge.worldbank.org/entities/publication/2293a0d4-8d89-566e-9628-e5cbd62c658d

 

[vi] “جدول عجیب سهم خاموشی های مناطق تهران”. (1404). خبرگزاری شرق. https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-1006367

 

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا