روایتی مدیریتی از جنگ تحمیلی 12 روزه
در جنگ ۱۲ روزه اخیر، ایران تنها نبرد نظامی را تجربه نکرد؛ بلکه یک آزمون بزرگ مدیریتی را نیز پشت سر گذاشت.

محمد جان نثاری، دانشجوی دکتری مدیریت استراتژیک دانشگاه تهران در یادداشتی برای اندیشکدهی رهیافت نوشت:
در جنگ ۱۲ روزه اخیر، ایران تنها نبرد نظامی را تجربه نکرد؛ بلکه یک آزمون بزرگ مدیریتی را نیز پشت سر گذاشت. چگونه میتوان در شرایط فشار نظامی و رسانهای شدید، بحران را مدیریت کرد، به سرعت آموخت و پیش رفت، مردم را آرام نگه داشت، سرمایه اجتماعی را حفظ کرد و تصویر قدرتمندی ساخت؟ اینها موضوعاتی است که در روایت فتح از منظر مدیریتی بیان میگردد. در این یادداشت، پنج مولفه کلیدی مدیریت (مدیریت بحران، یادگیری سازمانی، مدیریت منابع انسانی، مدیریت سرمایه اجتماعی و تصویر ملی) در جنگ 12 روزه بررسی میشوند.
1. مدیریت بحران
وقتی ناگهان اتفاق بزرگی میافتد (حمله نظامی، حمله سایبری یا اتفاق ناگهانی دیگر)، باید ساختاری باشد که سریع واکنش بدهد، آسیب را کم کند و زندگی روزمره مردم ادامه یابد.
واکنش سریع: پس از حدود 12 ساعت و با اولین پیام فرمانده کل قوا، سامانههای دفاعی فعال شدند و پاسخ مناسب داده شد.
جریان یافتن زندگی مردم: گرچه حمله نظامی_امنیتی رخ داد، کمبود عمده در کالاهای اساسی یا خدمات پایه دیده نشد. نظم در تأمین نان، سوخت یا انرژی به هم نخورد و زندگی مردم دستخوش اختلال نشد.
هماهنگی بین دستگاهها: ستادهای مشترک مدیریت بحران در استانها و دستگاهها سریع تشکیل شد تا همه بخشها (امنیتی، خدماتی، حملونقلی، تأمین کالا) هماهنگ عمل کنند و مشکلی پیش نیاید.
اگر در جنگ یا هر بحران دیگری مردم احساس کنند زندگیشان نابود شده یا خدمات اصلی قطع شده، ناامیدی بالا میرود و مدیریت بحران شکست میخورد. ایران با واکنش سریع، حفظ جریان معیشت و خدمات پایه، نشان داد میتواند در شرایط سخت، ثبات نسبی را نگه دارد.
۲. یادگیری سازمانی
یک سازمان یا نهاد وقتی وارد چالش میشود، باید سریع بفهمد چه کارش درست بوده و چه کارش نیاز به اصلاح دارد، سپس خودش را بهبود دهد. همچنین گاهی لازم است، اطلاعات را برای دشمن مبهم کند تا او نتواند خوب برنامهریزی کند.
اصلاح سریع عملکرد نظامی: همانطور که مستحضرید موشکها در روز اول جنگ اثربخشی حدود 10 درصد داشتند (بنابر اخبار از 100 موشک تقریبا حدود 10). به محض اینکه بازخورد میدانی رسید، دقت و اثربخشی در روزهای بعد بهتر و بهتر شد تا جایی که اثربخشی 100 درصدی روایت شد.
ایجاد ابهام علیه دشمن: ایران از تجربه دشمن آموخت که چگونه با انتشار انتخابی خبرها یا تأخیر در اعلام برخی اطلاعات، فضای مبهمی ایجاد کند تا تصمیمگیران دشمن در سایه ابهام دچار سردرگمی شوند. دشمن صهیونیستی از انتشار تصاویر و فیلمهای مرتبط با خود جلوگیری کرد تا از این طریق، ابهام و جنگ روانی ایجاد کند. این تاکتیک در جنگ روانی بسیار حائز اهمیت است. در مقابل ایران نیز در رسانه رسمی خود تلاش کرد تا از این تاکتیک استفاده کند.
وقتی سریع یاد بگیری و تغییر بدهی، شانس موفقیت در مواجهه با اتفاقات جدید بیشتر میشود. همچنین با ایجاد ابهام، دشمن فرصت تحلیل دقیق را از دست میدهد.
۳. مدیریت منابع انسانی
منابع انسانی یعنی همان افرادی که کار میکنند (فرماندهها، سربازان، پرسنل فنی). در شرایط سخت باید برای جایگزینی فرماندهان برنامه داشت و آنها را آماده نگه داشت.
انتخاب و جانشینپروری: اگر یک فرمانده ارشد در میدان حذف شود، باید فرد شایسته و آموزشدیده دیگری وجود داشته باشد که به سرعت مسئولیت را بر عهده بگیرد. در سطوح بالای فرماندهی، افراد جایگزین از پیش تعیین و آموزشدیده بودند و خلأ رهبری ایجاد نشد. این نقطه مزیت نیروهای مسلح ایران است که نیروهای زیادی در این عرصه تربیت کرده است. برای مثال پس از ترور سردار شهید امیر علی حاجی زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، سردار سید مجید موسوی افتخاری جایگزین شد. این در حالی است که پدر موشکی ایران، سردار شهید حسن تهرانی مقدم، در وصف سردار سید مجید موسوی چنین فرمودند: «بنده نوکری (سید) مجید موسوی را بکنم، خداروشکر میکنم»
تربیت نیروهای تخصصی: در جنگهای امروزی، نبرد سایبری و جنگ رسانهای اهمیت زیادی دارد؛ تیمهای فنی و سایبری درمقابله با حملات هکری و عملیات رسانهای دشمن نقش داشتند و سریع عمل کردند. جنگی که رخ داد نشان داد که جمهوری اسلامی ایران در مسیر تربیت نیروی تخصصی عملکرد خوبی را ایفا کرده است. قطعا در این مسیر نقطه ضعفهایی وجود داشته است و امکان نفوذ سایبری و … همچنان وجود دارد؛ بنابراین باید فرآیند تربیت نیرو به شکل تخصصیتر دنبال شود.
۴. مدیریت سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی به معنای وجود پیوند و اعتماد میان افراد جامعه و همچنین میان مردم و نهادهای حاکمیتی است. این سرمایه، وقتی تقویت شود، مانند سپری عمل میکند که جامعه را در برابر فشارهای بیرونی و داخلی محافظت مینماید. در جریان جنگ ۱۲ روزه، تبلور این سرمایه را میتوان در دو بُعد اصلی مشاهده کرد:
پیوندهای درونمردمی: تقویت همبستگی اجتماعی
در شرایط بحرانی، یکی از نشانههای پایداری سرمایه اجتماعی، همبستگی ملی است. در این جنگ، مردم بهصورت خودجوش از نیروهای مسلح حمایت کردند، با آگاهی، شایعات را متوقف ساختند و اجازه ندادند فضای ناامیدی و تفرقه گسترش یابد. این همراهی، نه به دستور دولت، بلکه ناشی از اعتماد متقابل و حس مسئولیت جمعی بود. همچنین افکار عمومی توانست میان منابع رسانهای رسمی و رسانههای برانداز تمایز قائل شود. تجربه این روزها باعث شد جامعه درک بهتری از نیات دشمنان پنهان، نظیر چهرههایی مانند آقای نصیری، پیدا کند و در برابر روایتهای تفرقهافکن، واکنش سنجیدهای نشان دهد.
پیوند مردم با نهادها: اعتماد و عقلانیت متقابل
سرمایه اجتماعی زمانی تقویت میشود که مردم رفتار نهادها را عقلانی و قابل اعتماد ببینند. نقطه آغاز این سرمایهسازی در جنگ اخیر، همان جایی بود که حاکمیت ایران با حفظ منطق و عقلانیت وارد روند مذاکرات شد. اما در طرف مقابل، آمریکا و اسرائیل مسیر گفتوگو را به مسیر تجاوز تغییر دادند. برای فرهنگ ایرانی، هماهنگی گفتار و رفتار اهمیت زیادی دارد. وقتی آمریکا از مذاکره سخن میگوید اما عملاً به دشمنی و فشار ادامه میدهد، نباید انتظار داشته باشد اعتماد مردم ایران را جلب کند. در این شرایط، نهادهای رسمی کشور با ارائه اطلاعات شفاف و واکنشهای بهموقع، توانستند در برابر عملیات روانی دشمن بایستند و سرمایه اعتماد عمومی را حفظ کنند.
5. تصویر ملی
تصویر ملی یعنی تصویری که مردم داخل کشور و مخاطبان بینالمللی از نهادها و کل مجموعه کشور در ذهن دارند. عملکرد خوب در بحران، این تصویر را مثبت میکند. برخی از مولفههایی که تصویر ملی ایران را تقویت کرد، بدین شرح است:
نمایش پاسخگویی و مقاومت: وقتی مردم دیدند سامانهها فعال شد، تداوم خدمات حفظ شد و واکنش نظامی منسجم بود، تصویر نیروهای مسلح بهعنوان نهادی پاسخگو و مقاوم شکل گرفت. همچنین در محافل خارجی هم تحلیلهایی حاکی از قوت ایران منتشر شد.
برجسته شدن شکست رسانههای معاند: هر بار رسانههای بیگانه سعی کردند ضعفها را بزرگ کنند ولی واکنش سریع و اقدامهای میدانی واقعی، باعث شد اعتبار آنها کم شود. شکست اعتبار رسانههای معاند، تصویری مقتدر از ایران تداعی میکند.
همخوانی پیام و عمل: وقتی چیزی گفته شد (برای مثال وعده تأمین کالا یا پایداری دفاعی) و در میدان هم همان اتفاق افتاد، باورپذیری بالا رفت. هماهنگی میان گزارش رسمی و واقعیت میدانی، پایه تصویر قوی است.
تصویر قوی به معنای توان بازدارندگی نرم و رسانهای نیز هست؛ مخاطبان داخلی حس امنیت و اعتماد بیشتری میگیرند و مخاطبان خارجی پیامی از ثبات و قدرت ایران دریافت میکنند.
پیشنهادات
ناظر به مدیریت بحران و یادگیری سازمانی: فرماندهان نیروهای مسلح و مدیران عالی دولتی سناریوهای مختلفی از جنگ نظامی، سایبری و اقتصادی در نظر بگیرند و برای هر کدام از سناریوها، تدابیری برای مدیریت بحران در نظر بگیرند. در این راستا موارد زیر پیشنهاد میشود:
- ذخائر استراتژیک (سوخت، دارو، مواد غذایی) مدیریت و مسیرهای لجستیکی متنوع، تقویت شود.
- مستندسازی دقیق سطوح تصمیمگیری در شرایط اضطراری، طوری که اگر ستاد مرکزی مختل شد، سطوح استانی بتوانند بیدرنگ عمل کنند.
- در موقعیتهای شبیهسازیشدهای تمرین کنند با پیش فرضهایی نظیر: اطلاعات گمراهکننده دشمن و تصمیمگیری در فضای ابهام.
ناظر به مدیریت منابع انسانی:
- جانشینپروری در همه سطوح؛ برنامههای ارزیابی و توسعه مهارت برای مدیران میانی و میدانی، نه فقط ردههای عالی؛ ایجاد «بانک استعدادها» برای تخصصهای متنوع نظامی، سایبری و لجستیک. در این راستا دورههای کوتاهمدت آموزشی و مانورهای آزمایشی کمک خواهد کرد.
ناظر به مدیریت سرمایه اجتماعی:
- آموزش سواد رسانهای: تولید و پخش ویدئو و اینفوگرافیک ساده درباره تشخیص اخبار معتبر و مقابله با شایعه.
- شبکههای داوطلبانه محلی: سازماندهی گروههای جهادی محلی برای توزیع اقلام ضروری، حمایت روانی هممحلیها و اطلاعرسانی درست.
- پایش دورهای اعتماد عمومی: انجام پیمایش ملی درباره اعتماد به نهادها و انتشار خلاصه نتایج؛ اصلاح سریع سیاستها براساس بازخورد مردم.
- ایجاد کمپینهای جمعآوری کمک برای آسیبدیدگان، حمایت از خانواده نیروها، انتشار روایتهای مثبت از همکاری مردم و نهادها در بحران.
ناظر به تصویر ملی:
- تیم روایتسازی حرفهای چندزبانه: مستند روایت فتح با زبانهای مختلف
- پایش و پاسخ رسانهای سریع: پایش رسانههای خارجی و شبکههای اجتماعی برای شناسایی روایت کذب یا بزرگنمایی مشکلات؛ پاسخ مستند و هماهنگ با تحلیل میدانی.
- اشتراک روایت فتح در سطح علمی: انتشار مقالات، برگزاری وبینار و کنفرانس برای روایت فتح به مخاطب بینالمللی.
جمع بندی
این جنگ ۱۲ روزه، نمادی از تلفیق هوشمندانه ساختارهای مدیریتی و اراده ملی بود: از واکنش سریع و مستحکم تا یادگیری سریع و ابهامافزایی هوشمندانه، از جانفشانی و جانشینپروری در منابع انسانی تا همبستگی جامعه و شکلگیری سرمایه اجتماعی بهمثابه سپری مستحکم و از تثبیت تصویر ملی بر پایه هماهنگی پیام و عمل تا روایتسازی حرفهای. اجرای پیشنهادهایی نظیر تمرینهای سناریومحور و جانشین پروری در تمام سطوح مدیریتی، تقویت سواد رسانهای و روایتسازی چندزبانه، میتواند این تجربه را به الگویی بومی و پایدار بدل کند. این یادداشت، نقطه شروعی است برای توسعه مداوم ظرفیتهای مدیریت کلان و تابآوری ملی در مواجهه با چالش آینده. به امید پیروی نهایی جبهه حق بر باطل
وَأَظْهِرْ كَلِمَةَ الْحَقِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْيَا، وَأَدْحِضْ كَلِمَةَ الْبَاطِلِ وَاجْعَلْهَا السُّفْلى إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
کلمه حق را نمایان و آن را برتر کن و کلمه باطل را بیاعتبار و آن را پست قرار ده، تو بر هر کاری توانایی (زیارت امین الله)