از براندازی فوری تا براندازی تدریجی
حدود یکسال از آغاز ناآرامیهای پاییز 1401 میگذرد و تحلیلهای مختلفی از وضعیت کنونی ارائه میشود. به نظر میرسد در حال حاضر و باتوجه به شواهد موجود میتوان عملکرد یکسال گذشته جمهوری اسلامی و اپوزوسیون خارجنشین را مورد تحلیل قرار داد که کدام یک در رسیدن به اهداف خود موفقتر بودهاند. در این یادداشت کوتاه قصد داریم به مهمترین تحولاتی که در طول یکسال گذشته رقم خورده است بپردازیم.
پاییز 1401
پس از شکلگیری هسته اولیه اعتراضات نسبت به عملکرد گشت ارشاد توان اطلاعاتی، سایبری و میدانی گروههای معاند با محوریت سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در جهت سوءاستفاده از نارضایتی ایجادشده فعال شد. تحلیل طرف غربی از وضعیت جامعه ایرانی این بود که به لحاظ ذهنی آمادگی انقلاب را دارد. بر این اساس تمام تلاش آنها معطوف به تبدیل این ذهنیت به وضعیتی عملی بود و در همین راستا تلاش کردند انگاره براندازی سریع مانند براندازی یکهفته را مطرح کنند. با بازنشر این ایده دو نتیجه را دنبال میکردند: اول اینکه نیروهای وفادار به نظام را دچار تردید و تضعیف کنند و دوم اینکه به کنشگران خیابانی و جوانانِ فریبخورده انگیزه و امید دهند.
یکی از اقداماتی که برای نخستین بار صورت میگرفت معرفی رهبران جدید اپوزیسیون و ایجاد ساختاری برای مقابله با جمهوری اسلامی و دوره گذار پس از آن بود. بر این اساس تلاش شده بود با دربرگیرندگی بالایی تمام گروهها و شخصیتهای برجسته موجود را ذیل یک ساختار به نام شورای همبستگی جمع کنند. هرچند این شورا عمر چندانی نداشت اما در همان ایام هزینههای سنگینی برای آنها صورت گرفته و کارتهای بزرگی برای اعتباردهی به آنها بازی شده بود. حضور افرادی مانند اسماعیلیون در همایش ناتو و دیدار وی با ترودو در کنار حضور بنیادی در جلسه شورای امنیت و دیدار پهلوی با نخستوزیر رژیم صهیونیستی از جمله مهمترین اقداماتی بود که برای اعتباردهی به این گروه و شخصیتهای آن صورت گرفت.
در کنار این اقدامات، تلاشهای گسترده بینالمللی نیز برای منزوی کردن جمهوری اسلامی صورت گرفته بود. قطع مذاکرات با آمریکا، تهدید به اخراج سفرای جمهوری اسلامی از اروپا، تهدید به قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست تحریم اتحادیه اروپا، برگزاری تجمعات اعتراضی در نقاط مختلف اروپا و استفاده از شخصیتهای اثرگذار بینالمللی با پرداخت هزینههای هنگفت جهت تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی جهانی و ایجاد اجماع علیه جمهوری اسلامی مهمترین اقداماتی بود که در کنار بمباران سنگین رسانهای از سوی اینترنشنال، بیبیسی فارسی، منوتو و صدای آمریکا صورت گرفت.
باتوجه به محدودیتهای نگارش این یادداشت صرفا به نقاط کلیدی تلاشهای دشمنان اشاره شد و اقدامات دیگری مانند ایجاد هستههای مقاومت محلهای از سوی فرقه رجوی و خرابکاریهای دیگری که با برنامهریزی قبلی صورت گرفته بود مورد بررسی تحلیلی قرار نمیگیرند.
نکته حائز اهمیت در تمام این اقدامات و تلاشها، توجه به مهم است که دشمن از «تمام» توان و استعداد میدانی، سایبری، بینالمللی، اطلاعاتی و انسانی خود برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی استفاده کرده است که نشان دهد جمهوری اسلامی اقتداری ندارد و به صورت کلی رفتنی است و میتوان طی چند هفته فروپاشی کامل آن را جشن گرفت. این در حالیست که جمهوری اسلامی با سعهصدر بالایی در حدود سه ماه با این جریانات مواجه شد و به همین دلیل توان و استعداد اصلی امنیتی و انتظامی خود را به کار نگرفت. با این حال و در این مدت با توجه به اینکه تمام امکانات و شبکهسازیهای صورت گرفته در ایران وارد میدان شدند، ضربات سهمگینی بر این شبکهها که به صورت مویرگی در کشور فعال شده بودند، وارد شد.
پاییز 1402
حدود یکسال از مجموعه اقدامات مرتبط با براندازی با آن هزینه سنگین میگذرد و در آستانه پاییز 1402 هستیم. بررسی وضعیت عناصر اصلی مذکور در سطور بالا جالب توجه است.
علیرغم هزینه سنگینی که برای اپوزوسیون خارجنشین و شورای مذکور صورت گرفت، امروز آن ساختار به صورت کامل منحل شده و شخصیتهای اصلی آن از پایینترین میزان اثرگذاری و اهمیت برخوردار هستند. شورای همبستگی از ابتدای شکلگیری خود نشانههایی برای انحلال، عدم انسجام و عدم کارایی داشت و این موضوع رفته رفته با افزایش اختلاف میان اعضای آن به صورت آشکارتری بروز و ظهور کرد.
علاوه بر این تکتک این شخصیتها از سوی گروههای حمایتکننده خارجی تبدیل به مهرههایی سوخته شدند. این افراد که بیش از همه پروژهبگیران طماعی بودند که با سرویسهای بیگانه همکاری داشتند، به تدریج مورد طرد همان گروهها قرار گرفتند. از سوی دیگر برخی شخصیتهای اپوزوسیون خارجنشین که تاکنون بروز و ظهور جدی نداشتند، در رسانههای رسمی خارجی دعوت میشوند و آنها نیز این افراد را مورد حمله قرار میدهند. باید توجه داشت این حملات نه از سر دلسوزی با ملت ایران بلکه به دلیل عدم کارایی و بدنامی این افراد است. به بیان صریحتر میتوان چنین بیان داشت که صحبتهای اخیر افرادی نظیر حسین باستانی و مسعود بهنود در جهت سوزاندن مهرههایی نظیر رضا پهلوی صرفا برای حفظ انگاره امید به براندازی در اذهان بخشی از ایرانیان است.
پروژه منزوی کردن جمهوری اسلامی و تهدیدات مرتبط با اخراج سفرا از اروپا نیز امروز با دیپلماسی هوشمندانه دولت جمهوری اسلامی با شکستی آشکار مواجه شده است. بهبود روابط و کاهش تنش با عربستان سعودی و بهتبع آن با دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس، عضویت دائمی ایران در سازمان شانگهای، عضویت ایران در بریکس و موفقیت جمهوری اسلامی ایران در وصول مطالبات خود از کشورهای اروپایی تنها بخشی از موفقیتهای بینالمللی جمهوری اسلامی است.
از سوی دیگر همکاری با کشورهای غربی برای دستگیری لیدرهای اعتراضی در اروپا و موفقیت در مذاکرات با ایالات متحده در موضوع تبادل زندانیان و آزاد شدن 6 میلیارد یورو از کره جنوبی به مقصد قطر در آستانه پاییز 1401 گروههای معاند و لابیهای تندروی رژیم صهیونیستی را دچار عصبانیت کرده است.
اقدام مهم دیگری که از سوی جمهوری اسلامی در ابتدای تابستان صورت گرفته بود، ضربه مهلکی است که به فرقه رجوی در آلبانی وارد شد. دیپلماسی فعال و هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران توانست در اواسط تابستان و در حالی که سازمان منافقین در حال ساماندهی هستههای میدانی و سایبری خود برای ایجاد ناامنی در داخل ایران بود، با همکاری دولت آلبانی هزینههای سنگینی را به این فرقه وارد کند.
به تازگی نیز دولت جمهوری اسلامی با همکاری نیروی زمینی سپاه و دستگاههای امنیتی و باز هم با دیپلماسی فعال و هوشمندانه با کشور عراق، تروریستهای کرد را که در سال گذشته سعی در ایجاد ناامنی در مرزها و برخی شهرها داشتند را کنترل و دفع کند.
این موارد تنها سرفصلها و محورهای کلی مرتبط با عوامل خارجی ایجاد ناامنی در کشور است که در تمام آنها وضعیت جمهوری اسلامی ایران به مراتب نسبت به سال گذشته بهبود یافته است و عناصر مذکور در وضعیت بدتری قرار دارند.
راهبرد پاییز 1402
باتوجه به هزینه سنگینی که برای تمامِ توان و استعداد عوامل خارجی اغتشاشات در درون کشور صورت گرفته بود، شکست تمام آن پروژهها لایهای از ناامیدی را برای برخی طرفداران داخلِ کشور ایجاد کرده است. پس از وقوع این شکست و موفقیتهای جمهوری اسلامی افرادی مانند حسین باستانی که از افراد اثرگذار و مؤثر بر دستگاهها و سرویسهای بیگانه است به ارائه تحلیلی در خصوص شرایط کنونی پرداخت.
باستانی با علم به وضعیت ناامیدی نسبت به وعده براندازی فوری در داخل و خارج کشور سعی داشت تمام مهرهها و اقدامات صورت گرفته طی یک سال گذشته را بسوزاند و با نفی امکان «سرنگونی آسان» و طرح ایده براندازی تدریجی، اصل ایده امکان براندازی را در اذهان بخشی از جامعه ایرانی زنده نگاه دارد. این فرد اخیرا نیز در مصاحبهای با بیبیسی فارسی که خود سردبیر اسبق آن بوده است، با تشریح انقلابهای دیگر در کشورهای مختلف تلاش میکند همین راهبرد را ادامه دهد. در واقع تلاش میکند امید به سرنگونی جمهوری اسلامی را در دل معترضین داخلی زنده نگاه دارد و از سوی دیگر به مانند پاییز 1402 درِ باغِ سبز به آنها نشان نمیدهد و با امید کاذب، آنها را از اصل حرکت اعتراضی خود سرد نمینماید؛ مقولهای که خود آن را عارضه «ناامیدی پس از امید» معرفی میکند و تکرار بیش از حد آن را منجر به یأس کلی جامعه از تغییر میداند. این جنس تعبیرات بوضوح حاکی از شکست پروژه عریض و طویل و پرهزینهای است که یکسال به صورت مستمر استمرار یافت و تمام توان و استعداد معاندین جمهوری اسلامی در این راه صرف شد.
به نظر میرسد تحلیل کنونی طرفهای مقابل از شرایط کشور به این نحو است که انگاره امکان براندازی بسیار آسیب دیده و از سوی دیگر اپوزوسیون خارجنشین توانایی جلب اعتماد بخشهای فعالِ معترض داخلی را ندارد. در همین راستا تلاش برای حفظ اصل انگاره براندازی ولو به صورت تدریجی با راهبرد نافرمانی مدنی به صورت گسترده تجویز میشود تا تشکیلات یا فرد قابل اعتمادی به عنوان اپوزوسیون جمهوری اسلامی برای مبارزه و دوران گذار پس از آن معرفی شود.
رسانه بیبیسی فارسی که نسبت به دیگر رسانههای فارسیزبان معاند از هوشمندی بیشتری برخوردار است نیز در چند هفته اخیر خبرها و واقعیتهایی را در خصوص دروغگویی دیگر رسانههای فارسیزبان منتشر کرده است که اتفاقا مورد استقبال و استناد رسانههای ایرانیِ داخلی در جهت نشان دادن امپراتوری دروغ رسانههای خارجی است. این در حالی است که بیبیسی فارسی به مانند قبل در حال بازسازی برند خود پس از افتضاحات و اقدامات غیرحرفهای است در سال گذشته و در همین ایام انجام داده بود. در همین راستا تلاش میکند با اتخاذ موضع بیطرفی حیثیت و مرجعیت از دست رفته خود میان طرفدارانش را بازسازی نماید؛ لذا نباید نسبت به واقعیتهایی که علیه برخی شخصیتهای اپوزوسیون یا شبکههای همکفو خود بیان میکند، خوشبین بود.
همانطور که در سطور قبل به عدم همراهی مردم در داخل کشور برای تداوم اعتراضات خیابانی اشاره شد لازم است اقداماتی که معاندین با محوریت موساد و بازوی منافقین و گروههای تجزیهطلب درصدد آن هستند نیز بیان گردد. در همین راستا گروههای مذکور با وارد کردن حجم گسترده سلاحهای گرم و تجهیزات مرتبط با ساخت بمب تلاش در ایجاد ناامنی در داخل کشور داشتند که با هوشمندی نیروهای امنیتی و انتظامی تاکنون بخش عمدهای از این اقدامات کشف و خنثی گشتهاند. برنامهریزی برای انجام چنین اقداماتی که همگی از خارجِ مرزهای ایران صورت گرفته است، شاهدی محکم بر این مدعاست که اقدامات گسترده یکسال اخیر آنها با شکستهای مفتضحانهای روبرو شده است و تلاش میکنند با انجام اقدامات کورِ تروریستی ضریب امنیتی کشور را کاهش دهند.
هسته مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی اندیشکده