فرهنگ و مشارکت سیاسییادداشتها

 بررسی عوامل ضعف تحلیل سیاسی در بین آحاد مردم

اندیشکده رهیافت؛ مردم به عنوان مهم­ترین رکن یک جامعه، نقش اساسی در ثبات و پیشرفت نظام سیاسی دارند. تحلیل سیاسی مردم و رویکرد فکری و در نهایت عملی آن­‌ها نسبت به پدیده­‌ها و جریانات سیاسی کشور از مهم­ترین مؤلفه­‌های فرهنگ سیاسی یک جامعه است. در این زمینه ابتدا بایستی علل آسیب­‌ها و چالش­‌ها معلوم گردد تا پس از آن و با توجه به این علل، مسائل موجود در این زمینه استخراج گردد.

قوم­‌گرایی و تحلیل سیاسی

یکی از مهم­ترین  و پرتکرارترین علل در آسیب­­‌شناسی تحلیل سیاسی در ایران را می­‌توان تحلیل سیاسی قوم­گرایانه دانست. جامعه ایران از اقوام گوناگونی تشکیل شده است که هر کدام از آن­ها با توجه به شرایط جغرافیایی، فرهنگی و معیشتی، ساختار و سازوکار اجتماعی مشخص خود را دارند. لذا در بررسی مسأله تحلیل سیاسی قوم­گرا، نمی­توان راهکاری ثابت و یکسان برای تمام اقوام و افراد جامعه ایران ذکر کرد. البته صرف مسأله­‌بودن این موضوع در بررسی تمام اقوام و افراد جامعه ایران ثابت است؛ اما نمی‌­توان در این زمینه راهکاری معین و یکسان برای حل این مسأله در  تمامی اقوام ارائه کرد. لذا در این­جا ابتدا مسأله شرح و توصیف می­‌گردد و پس از آن به علل و پیامدهای احتمالی مسأله پرداخته می­شود و در نهایت راهکاری کلی و نه جزئی و مصداقی بیان می­‌گردد.

همانطور که گفته شد مسأله قوم­گرایی در تحلیل سیاسی را می­‌توان جز اولین و مهم­ترین مسائل در بررسی­ آسیب­‌های تحلیل سیاسی قلمداد کرد. برخی از نویسندگان و پژوهشگران در این زمینه با نتایج آماری به دست آمده از مصاحبه­‌های مردمی، مشخص می­‌کنند تعداد زیادی از مصاحبه­‌شوندگان در تحلیل سیاسی خود و رأی دادن در انتخابات مجلس تابع گرایشات قومی و قبیله­‌ای خود هستند. این افراد ملاک اصلی در تحلیل سیاسی خود را توجه به روابط خویشاوندی، نژادی و قومی می­‌دانند و با این نوع از تحلیل در انتخابات به کاندیدای مطلوب خود رأی می­‌دهند.

لذا بر این اساس مشخص می­‌شود در زمینه تحلیلی سیاسی مسأله مهمی به­نام قوم­گرایی وجود دارد که برخی از افراد جامعه طبق این ملاک وقایع و پدیده­های سیاسی را تحلیل و مطابق آن تصمیم­‌گیری می­کنند.

نهادهای رسمی و تحلیل سیاسی

یکی دیگر از علل مهم و تأثیرگذار که باعث تحلیل سیاسی ضعیف می­‌شود گروه­های اجتماعی و سیاسی و وابستگی عاطفی، سیاسی و اجتماعی به این گروه‌­هاست. البته مراد از این مسأله نفی تحزب و وجود نظام حزبی در عرصه سیاست داخلی نیست، بلکه وابستگی و تبعیت محض افراد جامعه از برخی گروه­‌های سیاسی و اجتماعی است که بدون تفکر صورت می­‌گیرد مد نظر است. روی دیگر این مسأله نیز عدم تأثیرپذیری مردم ایران از گروه­‌های رسمی است که متکفل اصلی تربیت سیاسی افراد جامعه است. به عنوان مثال مدرسه و نظام آموزشی یکی از منابع و مراجع اصلی جامعه­‌پذیری و تربیت سیاسی افراد جامعه است.

طبق تحقیق میدانی که در این زمینه صورت گرفته است حدود 84.5 درصد از جامعه آماری پژوهش تحلیل سیاسی خود را در مدرسه آموزش نمی‌­بینند. این امر ممکن است دو علت اصلی داشته باشد؛ اول عدم آموزش تربیت سیاسی در مدارس و دوم، عدم فراگیری آموزش­‌های تحلیلی و پرورش تحلیل سیاسی در مدارس توسط دانش‌­آموزان و دبیران است. لذا متناسب با این علت چند زیر مسأله می­توان استخراج کرد؛ اول، عدم آموزش و تلاش مدارس ایران برای تربیت سیاسی و فرهنگ سیاسی است. دوم، عدم اهتمام دانش‌­آموزان و معلمان برای تربیت‌­پذیری سیاسی در نهاد مدرسه است. مسأله سوم نیز پذیرش مرجعیتی نهادهایی غیر از نهادهای رسمی و حکومتی برای فرهنگ‌­سازی و تربیت­‌پذیری سیاسی افراد جامعه است.

روحیه بی­‌دغدغه و تحلیل سیاسی

روحیه بی دغدغه و بی­تفاوت نسبت به اوضاع و تحولات سیاسی و اجتماعی کشور نیز از جمله پدیده‌­های آسیب­‌زا و چالش برانگیزی است که باید در حوزه تحلیل سیاسی به آن پرداخت. این بی­‌دغدغه بودن اثرات و نتایج زیان­باری در عرصه سیاسی و اجتماعی برجای می­‌گذارد. وجود روحیه بی دغدغه در افراد یک جامعه باعث می­‌شود تا عزم و تلاشی برای کسب اطلاعات، اخبار و آمار سیاسی وجود نداشته باشد که این پدیده منجر به تحلیل­‌های سیاسی تبعی، تحلیل­‌های سیاسی غلط و ناصحیح می­شود که آثار عمیق آن بر تربیت سیاسی به عنوان یکی از عوامل مهم در شکل­‌گیری تحلیل سیاسی مردم قابل مشاهده خواهد بود.

جهت­‌گیری سیاسی و اجتماعی خانواده و تحلیل سیاسی

یکی دیگر از علل مهم و اثرگذاری که تأثیرات عمیق آن در موضوع بررسی آسیب­‌های تحلیل سیاسی مردم ایران قابل توجه است، نهاد خانواده می‌­باشد. خانواده به عنوان اولین و مهم­ترین نهاد تربیتی و آموزشی هر فرد نقشی کلیدی در تربیت سیاسی فرزندان و به تبع نحوه تحلیل آن­ها از وقایع و پدیده‌­های سیاسی دارد. ﻣﺎﻛﺲ ﻫﻮرﻛﻬﺎﻳﻤﺮ از ﭘﺎﻳﻪ ﮔﺬاران ﻣﻜﺘﺐ ﻓﺮاﻧﻜﻔﻮرت در ﻣﻮرد ﺧﺎﻧﻮاده و ﻧﻘﺶ آن معتقد است از ﻣﻴﺎن ﺗﻤﺎم ﻧﻬﺎدﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻛﻪ ﻓﺮد را ﺑﺮاي ﻗﺒﻮل اﻗﺘﺪار و اﺳﺘﺒﺪاد در ﺳﻄﺢ ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎده ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﺧﺎﻧﻮاده اﻗﺘﺪار ﮔﺮا ﻣﻘﺎم اول را دارد. ﺑﻪﺑﺎور وي وﺟﻮد اﻗﺘﺪار در ﺧﺎﻧﻮاده ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﻛﻮدك اﻃﺎﻋﺖ و در ﺳﺮﻓﺮود آوردن ﺑﺮاﺑﺮ ﻓﺮد ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪ، ﺧﺼﻮﻣﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺿﻌﻔﺎ، اﻓﺮاد ﺗﺤﺖ ﺳﺘﻢ و ﮔﺮوه‌­هاي ﺧﺎﺻﻲ را ﻓﺮا ﻣﻲﮔﻴﺮد.

لذا بر این مبنا خانواده اولین نهادی است که می­تواند روند تربیت سیاسی و به تبع آن تحلیل سیاسی را در فرزندان خود به بهترین وجه انجام دهد. البته همین نهاد خانواده اگر به مسئولیت بزرگ خود منتبه و متوجه نباشد، رفته رفته جامعه با یک سری چالش‌­ها و آسیب­‌های ناظر به تحلیل سیاسی روبرو خواهد شد.

فعالیت سیاسی و اجتماعی والدین یک خانواده یکی از موارد اصلی تربیت سیاسی و اجتماعی فرزندان در جامعه خواهد بود که یکی از موارد مؤثر در تحلیل سیاسی افراد است. طبق تحقیقی میدانی که در این زمینه صورت گرفته است حدود 56.3 درصد از افراد جامعه آماری تحقیق دارای خانواده­ای با فعالیت سیاسی متوسط داشته‌­اند، 31.4 درصد از آنان در خانواده­ای با فعالیت سیاسی بالا تربیت شده­‌اند و 12.1 درصد از شرکت­‌کنندگان نیز در خانواده­‌ای با فعالیت سیاسی کم تربیت شده‌­اند.

 

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا