حصارهای معنایی در شبکه های اجتماعی
در جریان اغتشاشات و التهابات خیابانی اخیر، یکی از پدیدههایی که در درگیریهای مجازی نظر انسان را به خود جلب میکرد، ناآگاهی بسیار شدید طرفین دعوا، از اطلاعات و شواهدی بود که جبههی رقیب آن را بیان کرده و بر آن تأکید میورزید؛ به نظر میرسید که افراد جامعه هر کدام در یک «حصار معنایی» گرفتار شده که در آن صرفاً آن دسته از معانی تولید و مصرف میگردید که موافق با پیشفرضهایشان بوده است.
اندیشکده رهیافت؛ در جریان اغتشاشات و التهابات خیابانی اخیر، یکی از پدیدههایی که در درگیریهای مجازی نظر انسان را به خود جلب میکرد، ناآگاهی بسیار شدید طرفین دعوا، از اطلاعات و شواهدی بود که جبههی رقیب آن را بیان کرده و بر آن تأکید میورزید؛ به نظر میرسید که افراد جامعه هر کدام در یک «حصار معنایی» گرفتار شده که در آن صرفاً آن دسته از معانی تولید و مصرف میگردید که موافق با پیشفرضهایشان بوده است. به عنوان مثال، مشاهده میگردید که علیرغم پاسخهای دقیق و مناسبی که رسانههای داخلی و صفحات مجازی وابسته به جبهه انقلاب به دروغها و شایعات رسانهها و صفحات مجازی بیگانه میدادند، اما همچنان بسیاری از افراد بر صحیح دانستن همان شایعات و دروغها اصرار میورزیدند. از سوی دیگر، در جبههی فرهنگی انقلاب، گاهی اوقات بسیاری از اظهارنظرهای پیش پا افتاده و قابل مناقشهای بیان میگردید که به راحتی با اطلاعات ضد انقلاب زیرآبش زده میشد.
در این یادداشت، به اجمال پدیدهی حصار معنایی را شرح داده، علل و تبعات منفی آن را بیان نموده و در نهایت، در خصوص نحوه مواجههی صحیح با این پدیده، پیشنهاداتی بیان خواهد گردید.
حباب فیلتر و اتاق پژواک؛ بارزترین مصادیق حصار معنایی
اتاقهای پژواک[1] و حباب فیلتر[2] دو اصطلاحی هستند که به حصار معنایی در شبکههای اجتماعی اشاره می کنند. اتاق پژواک را اولین بار سانستین[3] مطرح کرد. اتاق پژواک بدین معناست که کاربران خود را با افراد همفکر و اطلاعاتی احاطه میکنند که مناقشه برانگیز نیستند و تنها با رویدادهایی که در اتاقهای پژواک مطرح میشود ارتباط برقرار میکنند. در این اتاقها صداهای موافق تقویت و صداهای مخالف خاموش میشود و کاربران فقط، تکرار نگرش خاصی را میشنوند. حباب فیلتر نیز که نخستین بار توسط الی پاریزر[4]، فعال اینترنتی، مطرح شد، در حقیقت نوعی انزوای فکری است و زمانی رخ میدهد که تارنماها یا بسترهای برخط از الگوریتمهایی استفاده کنند که اطلاعات مورد پسند کاربران را به وی ارائه دهند. در تفاوت میان اتاق پژواک و حباب فیلتر، برخی معتقداند حباب فیلتر یک پدیدهی اینترنتی است در حالی که اتاق پژواک قبل از عصر اینترنت نیز وجود داشته است و دامنهی وسیعتری را در بر میگیرد. (آزادی و نیکگو، 1398، صص 113 – 116) از آنجایی که حباب فیلتر، معنایی دقیقتر و اخص از اتاق پژواک دارد و مخصوصاً برای فضای مجازی وضع شده است، لذا ما در ادامه، به بررسی علل، آسیبها و راهکارهای حباب فیلتر در شبکههای اجتماعی میپردازیم.
آسیبهای حصار معنایی در شبکههای اجتماعی
اینکه افراد در شبکههای اجتماعی نتوانند با آراء و نظرات مخالفین خود روبرو شوند، چه تبعاتی دارد؟ اولین آسیب حباب فیلتر، «استحکام نگرشی» کاربران است. استحکام نگرشی به این معناست که اعتقادات و باورهای قبلی فرد، در وجود وی راسختر شده و احتمال تغییر آن کاهش مییابد؛ یعنی اگر قبلاً ظرفیت بالقوهای برای تغییر نگرش کاربران وجود داشت، آن ظرفیت با استحکام نگرشی کمتر شده و یا از بین میرود؛ به عبارت دیگر، آن نگرش نسبت به تغییر مقاومتر میشود. در چنین حالتی تعصبات گروهی و فرهنگی تقویت شده و میزان تخطئهی گروه رقیب افزایش مییابد. زمانی که فرد صرفاً در معرض اطلاعات مؤید خود قرار بگیرد، احساس اعتماد به نفس کاذب در وی شکل گرفته و با قدرت و تعصب بیشتری بر مواضع قبلی خود پافشاری میکند.
دومین آسیب حباب فیلتر، پذیرش شایعات است. شک در خصوص یک ادعا، اساساً زمانی در فرد ایجاد میگردد که وی با نقیض آن ادعا نیز برخورد داشته باشد. حباب فیلتر، علاوه بر اینکه یک ادعا را (جدای از اینکه درست یا غلط باشد) چندین بار برای فرد تکرار میکند، ادعاهای مخالف و نقیض را از دسترس مخاطب دور میگرداند. لذا گزارهها و ادعاهای غلط موجود در حباب فیلتر، هیچگاه سنگ محکی برای سنجش ندارند و لذا فرد گرفتار در حباب فیلتر، دلیل و مدرکی برای غلط بودن اطلاعات موجود در حباب در اختیار ندارد. به علاوه، از آنجایی که حصار معنایی، جهان مجازی دلخواه مخاطب را بازتولید میکند، اساساً «گزارههای کذب شیرین» به وفور در درون این حصار تولید میگردد و چون این گزارهها مطابق با باورهای قبلی کاربر است، به سادگی از سوی وی پذیرفته میگردد. به همین جهت، شایعات و گزارههای موجود در حباب فیلتر، پذیرفته شده و در درون همان حصار، گسترش مییابد. حال آن که اگر فرد در حباب فیلتر گرفتار نبود و این فرصت را پیدا میکرد تا نظرات موافقین و مخالفین یک ادعا را با هم رصد کند، تا حد زیادی ابهت و شکستناپذیری آن ادعا در ذهن او از بین میرفت و فرصت بهتری برای ارزیابی و ترجیح عقلانی طرفین دعوا، پیدا مینمود.
در ادامهی روند استحکام نگرشی و پذیرش بی حد و حصر شایعات موافق، کم کم امکان مفاهمه و گفتگو میان جبهههای فرهنگی رقیب از بین میرود؛ چرا که استدلالات و نقاط قوت فکری هر کدام از گروههای فرهنگی، از نظرگاه دیدگاه رقیب پنهان میماند. نتیجه این خودمداری و عدم درک دیگران به علت عدم دیدن اطلاعاتی که آنها به آن دسترسی دارند، در نهایت «قطبیدگی[5]» و افزایش شکاف اجتماعی است. گروههای مختلف اجتماعی زمانی که در شبکههای اجتماعی حضور پیدا میکنند تنها حقیقت مسلم را از آن خود میپندارند و گروههای رقیب را یکسره نفی میکنند. در نتیجه درگیریهای اجتماعی افزیش پیدا کرده و همبستگی اجتماعی که لازمه بقای هر جامعهای است به خطر میافتد. بیاعتمادی به یکدیگر، درگیریهای خیابانی، جنگهای قومی– مذهبی و… همگی نشانههایی از قطبیدگی در یک جامعه است.
علل شکلگیری حصار معنایی در شبکههای اجتماعی
ورود به حصار معنایی و حباب فیلتر و بسته شدن فضای اطلاعاتی مخاطبان در شبکههای اجتماعی به علل گوناگون محقق میشود. اولین دلیل این رخداد، تمایل ذاتی انسانها به دوری از اطلاعات ناهمساز با باورهای قبلی است. افراد به طور معمول، محتوایی را میگزینند که منعکسکنندهی خودشان باشد و از محتوایی که با عقایدشان در تضاد باشد دوری میکنند. (آزادی و نیکگو، 1398، ص 114) از این پدیده در ادبیات ارتباطات معمولاً به «مواجهه گزینشی» یاد میکنند. (سورین و تانکارد، 1381، صص 104)
علاوه بر دلایل فردی، یکی از مهمترین دلایل شکلگیری حباب فیلتر در شبکههای اجتماعی، خود ساختار شبکههای اجتماعی است. یکی از این ویژگیهای ساختاری، «الگوریتمهای توصیهگر» هستند. این الگوریتمها که در پلتفرمها و بسترهای شبکههای اجتماعی تعبیه شدهاند، بر اساس کلیکها و رفتارهای کاربر در پلتفرم، برخی از محتواهایی که به سلیقه وی نزدیکتر باشد، در دسترس وی قرار داده و محتواهای مخالف را از دسترس وی دورتر میگرداند. به عبارت دقیقتر، الگوریتمهای توصیهگر در بستر شبکههای اجتماعی، با بررسی رفتار کاربران، احتمال دیده شدن محتواهای گوناگون تولید شده را افزایش یا کاهش میدهد. قسمت جستجوی اینستاگرام، جستجوی گوگل و قسمت تایملاین و پیشنهاد فالو در توئیتر، همگی نمونههایی هستند که از الگوریتمهای توصیهگر استفاده میکنند. بدین ترتیب، مخاطب در تاری (net) که به وسیله خود وی و با کمک الگوریتمها ایجاد شده است، گرفتار گردیده و وارد حباب فیلتر میشود.
سومین دلیل ایجاد حباب فیلتر، گروههای فرهنگی است که فرد در دنیای حقیقی یا مجازی با آنها در ارتباط است. مقصود از گروههای فرهنگی، افرادی هستند که کاربر با آنها احساس نزدیکی فکری و قرابت فرهنگی مینماید و بدین دلیل با آنها در ارتباط است؛ مانند گروه دوستان، خبرگزاریهای متعلق به جناح سیاسی محبوب، افراد همفکر و …. . این گروهها نیز میتوانند با تبلیغات منفی خود علیه سایر اندیشهها و گروههای فکری، راه را برای مواجهه فرد با نظرات مخالف ببندند.
مواجههی جمهوری اسلامی با حبابهای فیلتر در شبکههای اجتماعی
به یک نکتهی بدیهی ولی اساسی باید توجه داشت: «یک پیام، هر چه قدر هم که مستدل و محکم و هر چه قدر هم مؤثر و تحریککننده باشد، تا زمانی که دیده نشود، هیچ اثری نخواهد داشت.» از سوی دیگر، با توجه به آنچه بیان نمودیم، حصارهای معنایی و حبابهای فیلتر، مانع جدی بر سر راه دیده شدن پیامها و محتواها از سوی جبهه مخالف است. بنابراین، خطاب به دغدغهمندان، تولیدکنندگان و مسئولین فرهنگی کشور باید بیان نمود که تولید محتوا برای جبههی فرهنگی مخالف، هر چه قدر هم زیاد و هر چه قدر هم قوی انجام گیرد، تا زمانی که نظام توزیع محتوا اصلاح نگردد، هیچ ارزشی نخواهد داشت. تا زمانی که حبابهای فیلتر و حصارهای معنایی برچیده نشود و یا راهی به درون این حصارها نتوان پیدا نمود، زیباترین و جذابترین محتواها نیز بیارزش خواهند بود. در عصر شبکههای اجتماعی در زمانی که با واقعیتهای مجازی و حصارهای معنایی روبرو هستیم، اولویت اول، شکستن این حصارها و مواجه کردن مخاطب بیگانه با جهان واقعی است.
به نظر نگارنده، یکی از بهترین راهکارهای موجود در حال حاضر برای شکستن حصارهای معنایی، ارتباطات میانفرهنگی است. در ارتباطات میانفرهنگی از عناصر و فاکتورهایی برای ارتباط با مخاطب استفاده میگردد که مطابق با سلیقه و باورهای قبلی وی بوده و لذا اجازه ورود به حصار معنایی را پیدا میکند. به عنوان مثال، اگر جامعهی هدف ما جوانان کمتر مذهبی بالاشهر تهران هستند، اگر میخواهیم پیام ما حصار معنایی ایشان را بشکند و توسط آنها مصرف گردیده و مورد پذیرش آنها قرار گیرد، باید از فاکتورهای فرهنگی خود همین جوانان برای طراحی و ارسال پیام استفاده کنیم. هر یک از ارکان ارتباط یعنی فرستنده، ساختار پیام، محتوای پیام و کانال ارسال، میتواند میانفرهنگی گردد. در همین نمونه اخیر، مثلاً پیام ما به جای اینکه از زبان صدا و سیما یا روحانیون باشد، باید از زبان سلبریتیها و ورزشکاران باشد. همچنین به جای اینکه از قالب و ساختار سخنرانی استفاده کنیم، میتوانیم محتوای خود را در ساختار موسیقی جوانپسند بیان کنیم.
ارتباط میانفرهنگی، در عین اینکه رنگ و بوی جهان فکری و احساسی مخاطب را دارد، اما در باطن خود، بیانگر پیامی از جهان حقیقی است و لذا میتواند به خاطر جذابیتی که دارد، حصارهای معنایی مخاطب را شکسته و بخشی از باورهای وی را شکل دهد. با مصرف محتوای میانفرهنگی در طول زمان از سوی مخاطب مخالف، کم کم اندیشه او، رنگ و بوی واقعیت گرفته و دایره حصار معنایی او گستردهتر میشود[6].
منابع:
آزادی، محمدحسین، و نیکگو، سعید. (1398). حباب فیلتر و شخصی سازی اطلاعات در رسانه های اجتماعی. رسانه. 117(30)، 109–128.
سورین، ورنر جوزف، و تانکارد، جیمز. (1381). نظریههای ارتباطات. (دهقان، علیرضا، مترجم). تهران: دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ.
[1] . Echo chambers
[2] . Filter bubble
[3] . Sunstein
[4] . Eli Pariser
[5] . polarization
[6] . نه اینکه برچیده شود؛ برچیده شدن حصار معنایی بسیار سخت و نزدیک به ناممکن است.