روابط عاطفی؛ پرنمایی پرپوچ
نوجوانی و جوانی فصل شکفتن و پر زدن روح پاک انسان به عالم معنا است. در این میان عدم آگاهی از موقعیت معتنا به جوانی و فرصت مناسب آن برای نزدیک شدن به قله های رفیع انسانیت و تقرب به خداوند، باعث میشود فرد انتخابهای نادرستی انجام دهد.
مقدمه
نوجوانی و جوانی فصل شکفتن و پر زدن روح پاک انسان به عالم معنا است. در این میان عدم آگاهی از موقعیت معتنابه جوانی و فرصت مناسب آن برای نزدیک شدن به قله های رفیع انسانیت و تقرب به خداوند، باعث میشود فرد انتخابهای نادرستی انجام دهد.
یکی از خطاهایی که افراد در تصمیم گیریهای خود در جوانی مرتکب میشوند این است که نگرش دقیقی نسبت به رابطه با جنس مخالف ندارند و عواطف رقیق خود را در مسیری نادرست مصروف میکنند. ویژگی عجیب در روابط عاطفی این است که در عین داشتن واقعیتی پوچ و بی حاصل، ظاهر پرطمطراق و وسوسه برانگیز آن جلوی توجه به معنای اصلی آن را میگیرد. به خصوص اینکه جوانی با غلیان احساسات و هیجانات، دورهای است که گرایش انسان بر امور جذاب و هیجان برانگیز است. در این یادداشت سعی می شود یکی جلوه های مهم در روابط عاطفی که نمایانگر پوچی آن در عین ظاهر فریبنده اش است اشاره نماییم.
جدی نبودن ارزیابی همسانی و همسری
یکی از موضوعات بسیار مهمی که در مورد ازدواج وجود دارد و باید مورد توجه قرار گیرد این است که دختر و پسری که مایل به ازدواج با یکدیگر هستند باید ارزیابی دقیق و کامل و جامعی از یکدیگر به عمل آورند تا اینکه بتوانند تا پایان عمر با صلح و صفا در کنار هم زندگی کنند. اما در روابط عاطفی پیش از ازدواج افراد صرفاً از بابت یک گفتگوی اولیه و ایجاد مؤانست با هم صمیمی میشوند و این صمیمیت هیچ پشتوانه منطقی قابل توجهی ندارد. این رابطه تا جایی که طرفین از کنار هم بودن لذت ببرند هستند و زمانی که این لذت به فرسایش و تنش بدل گردد این رابطه به هم خواهد خورد. پس از به هم خوردن رابطه قاعدتاً طرفی که ترک شده است بیشتر آسیب میبیند و ممکن است افسرده شود و دست به خودکشی بزند.
نکتهی مهم در اینجا این است که دختران آسیب بیشتری می بینند؛ زیرا بهترین اوقات جوانی آنان در طی چندین سال، وقف یک یا چند رابطه نافرجام می شود و در همین حین فرصت های بسیار عالی برای ازدواج برای آنان از دست میرود. این در حالی است که پسران اگر سنشان بالا برود حتی اگر بخواهند ازدواج هم بکنند ترجیح میدهند با دختری که با او رابطهی دوستی نداشتهاند و سن پایین تری دارد ازدواج کنند نه آن دختری که او را در قامت زن زندگی نمیدانند و لذتهای مورد نیاز خود را نیز از وی دریافت کرده اند.
از طرفی دیگر دختران توجه نمی کنند پسران چون به دنبال پاسخ به نیاز عاجل خود (نیاز جنسی) هستند چندان به معیارهای دقیق و عمیق برای ازدواج وقعی نمی نهند و همین که طرفشان از جنس مخالف باشد و بتوانند یک رابطه دوستی را با او شکل بدهند برایشان کفایت میکند. این در حالی است که دختران تصور میکنند این پسر بر یک مبنای خیلی خاصی او را انتخاب کرده و قطعاً عاشق او شده است؛ اما این در حالی است که آن پسر برای رسیدن به کامجویی جنسی خود حاضر است هر وعده و وعیدی را هم بدهد و هر ابراز محبتی که نیاز آن دختر را برآورده کند انجام دهد و راه رسیدن به رابطه جنسی را باز کند.
همچنین پسر در نظر میگیرد اگر بخواهد سختگیری در انتخاب دوست داشته باشد نمیتواند به زودی به کام خود (رابطه جنسی) برسد. از طرفی طولانی نشدن رابطه به نفع پسر است؛ زیرا تعلق دختر به او افزایش نمی یابد و میتواند پس از مدتی که نیاز خود را برآورده کرد او را ترک کند و از این جهت مسئولیت کمتری نسبت به احساسات آن دختر بپذیرد و همچنین خود را هم از کسی که علاقه ای به شخصیت او ندارد و صرفاً برای رفع نیاز غریزی خود به او نزدیک شده رها کند.
جمع بندی
بر اساس نکات فوق به نظر می رسد قدم نهادن در روابط عاطفی غیر ازدواجی حضور در وضعیتی بسیار خطرناک است. اگر چه عده ای بگویند از طریق همین روابط ازدواج کرده اند و حتی زندگی خوبی هم دارند. قطع نظر از اینکه چقدر گزارش این افراد از زندگی خود واقعی یا خلاف واقع باشد، به هر حال مسیر مسیر پرخطری است و نمیتوان استثنائات را بر قاعده حمل نمود. زیرا اولاً این روابط وقت جوانی و فرصتهای طلایی دختران برای ازدواج را از بین میبرد. از طرفی دیگر پسران با نیت مجدانه ای به سراغ این روابط نمی آیند و غالباً با هدف وقت گذرانی و برطرف نمودن نیازهای جنسی خود وارد رابطه می شوند و برای همین ارزیابی دقیق از کسی که با او رابطه دارند انجام نمیدهند تا در زمان مناسب با او ازدواج کنند. بلکه حتی ممکن است اگر نیت ازدواج داشته باشند تصورشان این باشد تا زمانی که یک فرد مناسب برای ازدواج پیدا کردند نیازهای خود را در ارتباطات مختلف دوستی برطرف کنند. در نهایت نکته ای کلیدی که از آن غفلت می شود این است که وقتی یک پسر در شرایطی راهی برای برطرف شدن نیازهایش به صورت آسان فراهم نباشد در تکاپوی ازدواج قرار می گیرد نه زمانی که دقیقاً تمام نیازهایش برطرف شود. از قضا زمانی که نیازهایش برطرف شود همت او برای ازدواج بسیار کاهش مییابد؛ زیرا انگیزهی خاصی برای جنگیدن و تلاش وافر از سمت خود مشاهده نمیکند.
به همین جهت به دختران توصیه میشود اگر با هدف ازدواج راه ارتباط عاطفی با پسران را برای خود باز میگذارند بدانند این مسیری است که به ندرت به ازدواج منتهی میشود اما در عین حال مسیر آسیب دیدن در آن بازتر است.
از سویی دیگر کسانی هستند که هدفشان ازدواج نیست و میگویند ما صرفاً با هدف وقت گذراندن و تفریح کردن این روابط را تجربه میکنیم. توصیه به این افراد این است که وقت جوانی سرمایه ای گرانبها است که به هیچ وجه برنخواهد گشت. همچنین فرصتهای ایدئال ازدواج ممکن است دقیقاً در همان زمانی که با پسری در رابطه عاطفی هستند برایشان رقم بخورد. در این موقعیت وقت فرد برای کسی صرف میشود که جز کامجویی از آن دختر، آن هم به صورت موقتی فکر دیگری در سر ندارد.
در نهایت آسیبی که در صورت داشتن هر دو نوع نیت به دختران وارد میشود این است که دیگر لطافت انسانی خود را از دست میدهند و مجبور میشوند برای اینکه اضطراب کمتری را تحمل کنند خود نیز به انواع حیله ها مسلح شوند تا اجازه ندهند کسی به آنان آسیب بزند و اگر هم آسیبی وارد نمود بتوانند آنها هم آسیبی معادل به او وارد کنند تا اینکه احساس خسران کمتری داشته
باشند. اما این در حالی است که اگر در مسیر صحیح و الهی ازدواج خود را قرار دهند در تناسب با مشکلات مطرح شده آسیب چندانی به آنان نمیرسد و در عین حال میتوانند در مسیر درست و معقولی نیازهای عاطفی، جنسی، مادی و معنوی خود را برطرف نماید.
هسته تحکیم خانواده و جمعیت اندیشکده