ریشههای تاریخی شکلگیری نافرمانی مدنی در ایران
اندیشکده رهیافت؛ نافرمانی مدنی به عنوانی پدیده ای جدید و متعلق به حکمرانی مدرن شناخته می شود و به همین دلیل نیز شکل گیری آن به دوران مشروطه که ساختار سیاسی ایران مدرن می شود بازمی گردد. این موضوع به معنای نبود نمونه های مشابه اعتراضی در طول تاریخ چندصدساله ایران نیست؛ اما شاید سخت بتوان عنوان نافرمانی مدنی بر آن نمونه ها نهاد. به همین دلیل نیز ریشه های تاریخی شکل گیری نافرمانی مدنی به دوران مشروطه باز می گردد و در دوران هایی پس از آن نیز به صورت مکرر اتفاق می افتد.
قبل از ورود به دوران های تاریخی مهمی که مصادیقی از نافرمانی مدنی در آن ها اتفاق افتاد، لازم است به صورت مختصر و برای آشنایی با مفهوم نافرمانی مدنی به مؤلفه های آن اشاره کرد. این مؤلفه ها را می توان در چهار مورد زیر خلاصه نمود:
• سرپیچی و نقض هنجاری: اقدام اساسی در نافرمانی مدنی نقض هنجارهایی است که از سوی حکومت تعیین شده است. در این زمینه شهروندان با سرپیچی از این هنجارها اعتراض خود را به نظام سیاسی مستقر اعلام می کنند و قابلیت اجرایی قوانین را به چالش می کشند.
• صلح آمیزبودن: بر این اساس نافرمانی مدنی از پدیده هایی نظیر جنگ یا شورش که متضمن خشونت است تفکیک می گردد.
• آگاهانه بودن: نافرمانی مدنی به صورت سهوی و ناآگاهانه پدید نمی آید، بلکه مردم با انگیزه-های مشخص و بنا بر اهدافی معین نافرمانی می کنند.
• عمومی و جمعی بودن: هدف نافرمانی مدنی حداقل در عرصه نظری، نگرانی برای کل جامعه است و به صورت عمومی و همگانی انجام می شود. این موضوع نافرمانی مدنی را از اقداماتی که برای اهداف شخصی انجام می گیرد یا تعداد محدودی در آن مشارکت می کنند متمایز می-سازد.
بر همین اساس در ادامه به انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی به عنوان بازه های دوران هایی تاریخی که در آن ها نافرمانی مدنی به وقوع پیوست اشاره می شود.
1. انقلاب مشروطه
در فرآیند انقلاب مشروطه شیوه های اقدامی چون بست نشینی، اعتصاب، فعالیت مطبوعاتی، چاپ و نشر اعلامیه و شب نامه، نگارش دادنامه و تشکیل انجمن های مخفی مورد استفاده کنشگران قرار گرفت. مجموعه این شیوه های اقدام، خزانه جنبش انقلاب مشروطه را شکل داد (معین آبادی و محراب پناه، 1396: 811). در این میان عمده ترین شیوه اقدام بست نشینی و تحصن بوده است. با شروع نهضت انقلابی در کشور از بست نشینی که اسلحه برنده ای در خنثی سازی توطئه ها محسوب می شد، استفاده شایانی به عمل آمد و بست نشینی های پردامنه ای آغاز گردید (معمار، 1386: 226).
از بهار ۱۲۸۴ تا تابستان ۱۲۸۵ سه دسته اعتصاب همراه با اعتراض، گاه مقارن هم، در تهران، حرم عبدالعظیم حسنی و قم درگرفت. هر اعتصاب عده بیشتری را به خود جلب کرد. ایده های اولیه عدالت-خانه و حکومت انتخابی گسترش یافت و در نهایت این امر به تشکیل نهاد دموکراتیک بسیار وسیع تری در قالب مجلس منتهی شد (آفاری، 1379: 78). آبراهامیان در توصیف بست نشینی می نویسد: بست نشینی نوعی اعتراض بود که به چانهزنی دسته جمعی شباهت داشت (آبراهامیان، 1376: 60). اگرچه ماهیت اصلی مشروطه نوعی کنش انقلابی بوده است؛ اما در درون آن مصادیقی از نافرمانی مدنی نیز دیده می شود که موارد فوق را می توان از جمله آن ها به حساب آورد.
2. نهضت ملی شدن صنعت نفت
در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، شیوه های اقدامی چون تحصن، اعتصاب، فعالیت مطبوعاتی، گردهمایی، تظاهرات و ترور به عنوان شیوه های اقدام موجود در خزانه این جنبه شناسایی شده است. از منظر این پژوهش اعتصاب و کنش های خیابانی تأثیرگذارترین شیوه های اقدام در دوران جنبش ملی شدن صنعت نفت بودند. اعتصاب از نیمه دهه بیست خورشیدی به شیوه اقدامی مؤثر در جریان منازعات اجتماعی ایران تبدیل شد و در طول نهضت ملی از سوی کنشگران به طور گسترده به کار رفت (معین-آبادی و محراب پناه، 1396: 812).
کنش های سیاسی کارگری در طول دهه 1320 متأثر از فضای سیاسی نسبتاً باز آن دوران به اوج خود رسید. فعالیت های سیاسی جنبش و اتحادیه های کارگری در دهه ۱۳۲۰ با هدایت حزب توده به اوج خود رسید. طبقه کارگر صنعتی ایران در آن دوران بیشتر در صنایع نفت نساجی و افزارمندی اشتغال داشت. در واکنش به بسیج کارگری به وسیله حزب توده دولت در سال ۱۳۲۵ وزارت کار را تأسیس کرد تا با ایجاد اتحادیه های کارگری دولتی از نفوذ رو به گسترش اتحادیه های وابسته به حزب توده بکاهد (بشیریه، 1386: 192).
موارد مورد استفاده در نهضت ملی شدن صنعت نفت حاکی از اقداماتی در راستای نافرمانی مدنی است. عمومی بودن این نهضت، عدم استفاده از خشونت در مصادیق فوق الذکر، وجود انگیزه های مشخص و نقض هنجاری همگی در این مصادیق وجود دارند. از لحاظ ویژگی نقض قانون در نظام حقوقی ایران بررسی قوانین قبل و بعد از انقلاب حکایت از آن دارد که حق اعتصاب در هیچ یک از متون قانونی به صراحت شناسایی و تضمین نشده است (یاوری و تنگستانی، 1393: 116).
3. انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی به عنوان بارزترین کنش انقلابی در تاریخ معاصر ایران از اهمیت تاریخی خاصی برخوردار است. این امر بدان معنا نیست که در جریان تحقق این پدیده، مردم و رهبر انقلاب از سایر قالب های اعتراضی نظیر نافرمانی مدنی استفاده نکرده اند. بر همین اساس نیز می توان از مصادیقی در جریان انقلاب نام برد که تحت عنوان نافرمانی مدنی قرار می گیرند. مصادیقی چون اعتصاب، پخش اعلامیه و نوار کاست، تلاش برای ایجاد تمرد در میان ارتشیان و بکاربردن پوشش اسلامی توسط زنان از جمله این موارد هستند (معین آبادی و محراب پناه، 1396: 814). راهپیمایی و اعتصاب دو شیوه اقدام عمده به کار رفته در جریان انقلاب اسلامی بوده است (کشاورز شکری و فرهادی، 1390: 103). مؤلفه های نافرمانی مدنی را می توان در این مصادیق رهگیری کرد. آگاهانه بودن، عمومی بودن و نقض هنجاری از جمله این موارد هستند.
از منظر ویژگی عدم کاربرد خشونت، راهپیماییها و اعتراضات خیابانی صورت گرفته در خلال سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ را می توان به دو گروه عمده خشونت بار و غیرخشونت بار تقسیم کرد. منظور از راهپیمایی های خشونت بار راهپیمایی هایی هستند که از طرف معترضان همراه با خشونت و حمله به اماکن عمومی و تخریب اموال بوده است. نیکی کدی تظاهرات ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ را در تبریز چنین توصیف می-کند: در تظاهراتی که در ماه فوریه (بهمن) در تبریز اتفاق افتاد، تعداد زیادی از بانک ها و سینماها مورد حمله و تخریب واقع شدند (کدی، 1377: 359).
دسته دیگری از راهپیمایی ها تظاهراتی بودند که بدون اعمال خشونت صورت گرفتند. مهم ترین راهپیمایی های صورت گرفته در این دسته جای می گیرند؛ از جمله این راهپیمایی ها می توان به راهپیمایی-های روز عید فطر، تاسوعا، عاشورا و اربعین سال ۵۷ اشاره کرد. ماه رمضان در ۱۳ شهریور به پایان آمد و در تهران جمعیتی در حدود ۲۵۰ هزار نفر به خیابانها آمدند و طی تظاهراتی آرام به سربازان مسلح گل دادند (فوران، 1394: 562). راهپیمایی عظیم روز عاشورا در تهران به طور شایانی صلح آمیز بود. در شهرهای دیگر کشور به استثنای اصفهان مشکلات کوچکی به بار آمد (استمپل، 1378: 217).
منابع و مآخذ
1. معین¬آبادی، حسین؛ مهراب¬پناه، معین. (1396)، «شناسایی مصادیق نافرمانی مدنی در جنبش-های اجتماعی معاصر ایران»، فصلنامه سیاست، شماره 3، تابستان 1396، صص 819-805.
2. معمار، رحمت¬الله. (1386)، «تحلیل جامعه¬شناختی از وقوع جنبش مشروطه در ایران»، دو فصلنامه مسائل اجتماعی ایران، شماره 58 و 59، پاییز و زمستان 1386، صص 240-191.
3. آفاری، ژانت. (1379)، انقلاب مشروطه ایران 1911-1906، ترجمه رضا رضایی، تهران: انتشارات بیستون، چاپ اول.
4. آبراهامیان، یرواند. (1376)، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل¬محمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی، چاپ یازدهم، 1384.
5. بشیریه، حسین. (1374)، جامعه¬شناسی سیاسی: نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، تهران: نشر نی، چاپ چهاردهم، 1386.
6. یاوری، اسدالله؛ تنگستانی، محمدقاسم. (1393)، «درآمدی بر نظام حقوقی اعتصاب در بخش خصوصی فرانسه، انگلستان و ایران»، فصلنامه پژوهش حقوق عمومی، شماره 43، بهمن 1393، صص 134-109.
7. کشاورز شکری، عباس؛ فرهادی، احسان. (1390)، «بسیج منابع در انقلاب اسلامی ایران»، پژوهشنامه انقلاب اسلامی، شماره 53، زمستان 1390، صص 107-79.
8. کدی، نیکی آر. (بی¬تا)، ریشه¬های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران: انتشارات قلم، چاپ دوم، 1377.
9. فوران، جان. (1378)، مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه احمد تدین، تهران: خدمات فرهنگ رسا، چاپ اول.
10. استمپل، جان¬دی. (1378)، درون انقلاب ایران، ترجمه منوچهر شجاعی، تهران: خدمات فرهنگی رسا، چاپ اول.