فرهنگ و مشارکت سیاسییادداشتها

مؤلفه‌های نظریه انقلاب از دیدگاه امام خمینی(ره)

امام خمینی از فقها، اصولیین و عرفای معاصر است که از محضر اساتید بزرگی نظیر شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم، میرزا جواد ملکی تبریزی و میرزا محمدعلی شاه‌آبادی کسب فیض کرده است. با بررسی اندیشه فقهی امام خمینی (ره) مشخص می‌شود در اندیشه ایشان انقلاب سه رکن اساسی دارد که عبارتند از اسلام، نظام شورایی و مبارزه با استعمار.

اندیشکده رهیافت؛ امام خمینی[1] از فقها، اصولیین و عرفای معاصر است که در زمینه­‌های مختلفی صاحب تألیفات متعدد است. ایشان از محضر اساتید بزرگی نظیر شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم، میرزا جواد ملکی تبریزی و میرزا محمدعلی شاه‌­آبادی کسب فیض کرده است. با بررسی اندیشه فقهی امام خمینی‌(ره) مشخص می­‌شود در اندیشه ایشان انقلاب سه رکن اساسی دارد که عبارتند از اسلام، نظام شورایی و مبارزه با استعمار.

نظریۀ سیاست و حکومت امام خمینی(س)‏‎ ‎‏بر اساس سه رکن به وجود آمد؛ و انقلاب نیز بر این سه رکن استوار گردید.‏‎ ‎‏این سه رکن عبارتند از: اسلام، نظام شورایی و مبارزه با استعمار. ‎‏ویژگی‌ دیگر­ این انقلاب عبارت بود از ایجاد تغییرات و اصلاحات در قوانین و مقررات. نظام حکومتی ایران قبل از انقلاب بر اساس قدرت و زور شکل گرفته بود و مردم‏‎ ‎‏در آن قدرت و جایگاهی نداشتند و شاه فاقد استقلال فکری و اخلاقی‏‎ ‎‏بود؛ چراکه با تأیید و حمایت استعمار جهانی به حکومت رسیده بود و‏‎ ‎‏حکومت عملاً تحت سلطۀ استکبار جهانی قرار داشت و شخص شاه باج­‌گذار‏ آ‎مریکا و عامل استعمار و حافظ منافع استکبار و استعمار منطقه‌­ای و‏‎ ‎‏جهانی بود.

جوهرۀ اصلی انقلاب ایران را همین سه اصل فوق تشکیل‏‎ ‎‏می‌دهند. ایران پیش از انقلاب صاحب اندیشۀ جاهلیت بود؛ یعنی‏‎ ‎‏حکومت فردی، حکومت شخصی، امتیاز نسلی و قومی و غیره …‏ (گیلانی، 1378: 82).

سه رکن اصلی انقلاب در نظریه‌ی سیاسی امام خمینی(ره)

بر این مبنا، نظریه سیاسی و فقهی امام خمینی(ره) که بر پایه فقه و آموزه‌­های شریعت اسلامی است سه رکن اصلی  دارد؛ رکن اول آن اسلام است. رکن­ بودن اسلام در اندیشه سیاسی و فقهی امام این معنا را در بر دارد که از دید ایشان این اسلام و شریعت مقدس آن است که باید در مناسبات سیاسی و تشکیل حکومت اسلامی اصل و زیربنا قرار گیرد. ایشان در کتاب «کشف الاسرار» حکومت اسلامی را از ضروریات دین اسلام می­‌داند و از سه طریق مختلف آن را اثبات می­‌کند[2]. رکن دوم در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) که برخاسته از فقه اسلامی و شیعی است، مفهوم شورا است. البته این مفهوم به معنای نظام شورایی در رهبری جامعه نیست. این مهم از تأکید وافر ایشان بر ولایت مطلقه فقیه و شرایط شخص ولی­ فقیه نمایان است. مفهوم شورایی که امام در سیاست و حکومت بدان معتقد است در مراتب دون ولی فقیه اثرگذار خواهد بود و بیشتر ناظر به تصمیم­‌گیری­‌ها و قانون­گذاری در حکومت اسلامی است. رکن سوم نظریه ایشان نیز لزوم مبارزه همیشگی با استعمار و زیاده­‌خواهی کشورهای زیاده‌­خواه و امپریالیسم جهانی است.

حکومت از دید امام خمینی (ره)

امام خمینی (ره) در کتاب البیع خود به حکومت اسلامی به عنوان یکی از مهم­ترین نتایج انقلاب می‌­پردازد و این‌گونه می­‌گوید:

فالإسلام أسّس حكومة لا على نهج الاستبداد المحكّم فيه رأي الفرد و ميوله النفسانيّة في المجتمع، و لا على نهج المشروطة أو الجمهوريّة المؤسّسة على القوانين البشريّة، التي تفرض تحكيم آراء جماعة من البشر على المجتمع. بل حكومة تستوحي و تستمدّ في جميع مجالاتها من القانون الإلهيّ، و ليس لأحد من الولاة الاستبداد برأيه، بل جميع ما يجري في الحكومة و شؤونها و لوازمها لابدّ و أن يكون على طبق القانون الإلهيّ، حتّى الإطاعة لولاة الأمر. نعم، للوالي أن يعمل في الموضوعات على طبق الصلاح للمسلمين، أو لأهل حوزته، و ليس ذلك استبداداً بالرأي، بل هو على طبق الصلاح، فرأيه تبع للصلاح كعمله (خمینی، 1380: 619).

حکومت اسلامی که نتیجه اصلی و مهم یک انقلاب اسلامی است، بر مبنای استبداد و پیروی از امیال نفسانی جلو نمی­‌رود، بلکه تمامی حقوق و اختیارات حکومت اسلامی و ولی­ فقیه بر اساس مشروعیتی که از اسلام می‌­گیرد، مشروع هستند. از دید ایشان ولی فقیه از آن­جا مشروع است تا بر جامعه اسلامی حکومت کند که از جانب خداوند متعال تعیین شده است. خداوند متعال حکومت در زمین را از آن خود، پیامبر (ص) و اولوا الامر قرار داده است. همچنین با توجه به روایات کثیری از جانب معصومین مراد و منظور از اولوا الامر در آیات شریفه قرآن، ائمه عصمت و طهارت هستند. ائمه نیز ذیل روایات معتبر و متعددی فقها را امینان و وارثان پس از خود معرفی می­‌کنند. فقیه از این جهت است که برای حکومت، مشروع است. لذا هر کسی جزء این طریق، حاکمیت جامعه اسلامی را به دست بگیرد مشروع نخواهد بود. در این­ باره روایتی از دوران قبل از پیروزی انقلاب منقول است که در تأیید این مدعا از جانب امام، مفید به نظر می­‌آید.

ماجرای دیدار ژنرال پاکروان و امام خمینی(ره)

وقتی ژنرال‏‎ ‎‏پاکروان (رئیس ساواک) از طرف محمدرضا شاه به خدمت امام خمینی آمد و اظهار داشت که‏‎ ‎‏محمدرضا شاه نیز شیعه است، شما چرا خلاف ایشان عمل می‌کنید، شما‏‎ ‎‏با ایشان همکاری کنید. امام خمینی در پاسخ ایشان فرمودند: «شیعه‏‎ ‎‏باشد یا سنی، حق حاکمیت و پادشاهی ندارد. نظام سلطنتی و پادشاهی‏‎ ‎‏منافی روح اسلامی است. شیعه بودن شخص شاه را رها کن، من مرجع‏‎ ‎‏تقلید هستم و من شاه نیستم، بلکه شاه باید از من تقلید کند». ژنرال‏‎ ‎‏پاکروان گفت: سیاست امری نجس است و شما شخصیتی مقدس‏‎ ‎‏می­‌باشید. چه ضرورتی دارد که خود را در این لجن آلوده سازید؟‏‎ ‎‏امام در پاسخ فرمودند: اگر کسی لجن و نجاست را در خانه­‌ای بیندازد،‏‎ ‎‏صاحب آن خانه، نباید خانه را رها کند، بلکه باید آن نجاست را از بین‏‎ ‎‏ببرد. من هم همین عمل را دارم انجام می­‌دهم. زمانی­‌که از طرف آمریکا‏‎ ‎‏پیغام فرستاده شد که «شما شیعه می­‌باشید در حالی که مردم سایر‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی سنی هستند و آن­‌ها حکومت و رهبری شما را نخواهند‏‎ ‎‏پذیرفت»، ایشان در جواب فرمودند: «این اختلاف شیعه و سنی از‏‎ ‎‏توطئه­‌های قدرت­‌های طاغوتی و استعماری است. اگر یک حکومت‏‎ ‎اسلامی تشکیل شود فرقه‌گرایی وجود نخواهد داشت. بلکه وحدت و‏‎ ‎‏همبستگی به وجود خواهد آمد و مسائل جهان اسلام با حاکمیت دین‏‎ ‎‏اسلام حل خواهد شد».

لذا بر این مبنا نظر و عمل امام خمینی در مورد حکومت اسلامی، مشروعیت الهی حاکم آن در زمان غیبت معصومین است که فقط از طریق ولایت فقیه ممکن است و هرکسی که خارج این سیر الی الله باشد، مشروعیتی برای حکومت نخواهد داشت.

انقلاب از دید امام خمینی (ره)

از جمله دیگر مواردی که امام خمینی در راه رسیدن به حکومت اسلامی آن را امری مشروع می­‌دانست، قیام و انقلاب علیه حکومت طواغیت است. انقلاب اسلامی ایران نمونه این التزام عملی امام خمینی به تشکیل حکومت اسلامی است. البته امام راحل (ره) انقلاب را تنها راه تغییر وضع اجتماعی نمی­‌دانستند. بلکه قبل از هرچیز معتقد به اصلاح حاکمان از طریق پند و اندرز و نصیحت هیأت حاکمه از طریق مسالمت‌آمیز بودند و در صورتی که پندها و اندرزها و سپس مجادله‌­ها مؤثر واقع نمی­‌گردید، در آن صورت راه اصلاح وضع موجود همانا تغییر آن از طریق مقابله با رژیم حاکم و اقدام برای انقلاب عمومی به منظور سقوط نظام حاکم تشخیص داده می­‌شد. از این رو امام خمینی قائل به اعمال قاعده تدرج در مورد اصلاح هیئت حاکمه بودند؛ یعنی در صورتی که با نصیحت و ارشاد، حاکمان وقت حاضر به تغییرات رفتاری و اصلاح نظام سیاسی نمی­‌شدند آن‌گاه دست زدن به انقلاب، امری اساسی و ضروری تلقی می­‌گردید. از نظر امام خمینی اصل، هدایت و اصلاح است. لذا اگر هیأت حاکمه به چنین اصلاح و ارشادی مبادرت ورزید هدف تحقق یافته است و تنها در صورت تخطی هیئت حاکمه از ارزش‌­ها و مبانی اسلامی است که انقلاب جایز بلکه واجب می­‌گردد[3]. لذا در شرایطی که فرآیند تربیتی و اصلاحی در مورد حکام غیرمشروع راهی به پیش نبرد، انقلاب و قیام عمومی علیه حکومت مستقر و اسقاط آن امری واجب است.

 

[1]روح­الله الموسوی الخمینی (1281-1368 ه. ق.).

[2] برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: امام خمینی، کشف الاسرار، ص 181.

[3] اقتباسی از: نظریه انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره)، محمدرضا دهشیری، مجله حضور، شماره 26، 1378.

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا