مبانی و مسائل بازنمایی نقش های جنسیتی زنان در رسانه ملی
یکی از مهم ترین مسائل جوامع در سال های اخیر مسائل مربوط به زنان بوده است که بازنمایی رسانه ها از عوامل موثر بر این مساله است. رسانه های جهانی معمولا تصویری که از نسبت اسلام با زنان ارائه می دهند با واقعیت اسلام ناب محمدی متفاوت است و اهداف سیاسی در پس این بازنمایی های دروغین نهفته است
اما انتظاری که از تلویزیون به عنوان رسانه ملی جمهوری اسلامی ایرانی می رود متفاوت از رسانه های جهانی است. انتظار این است که بازنمایی نقش های جنسیتی زنان مبتنی بر اصول اسلامی و با اصالت دادن به نقش های خانوادگی آنان صورت پذیرد اما «در غالب فیلم های صدا و سیما زنان خانه دار زنانی درگیر با رشته ای بی پایان از کارهای منزل نشان داده می شوند که بدون هیچ گونه احساس خوشایندی آن ها را تکرار می کنند. زنانی که حسرت تحصیلات دانشگاهی و استقلال مالی آن ها فرسوده است. نمایش چهره بی نشاط عقب مانده با سطح فهم و سواد پایین از زنان خانه دار احساس بی فایده بودن را به این قشر القا می کند. همچنین نمایش زنان خانه دار به عنوان کارگران خانه که تجربه ارزشمندی در تربیت فرزند و مدیریت داخل خانه ندارند، شرکای عاطفی دلچسبی برای شوهرانشان نیستند و پیوسته به خاطر انجام کارهای بی پایان منزل غر می زنند، هرگونه رغبت را در دختران جوان برای گزینش این موقعیت تهدید می کند» (1).
سریال های تلویزیونی نه تنها تصویر زنان در خانه را منفی نشان می دهند بلکه از حضور اجتماعی زنان تصویری آرمانی بازنمایی می کنند. «در مقابل گاهی تمامی موارد مندرج در فرهنگ در زنان شاغل نمایش نمایش داده می شود. رفتار درست با فرزند، آرامش روحی، ارزش اجتماعی، احساس اعتماد به نفس، قدرت گفتگو، مهارت های شیک مانند نویسندگی، شعرسرایی، هنرشناسی برخی از این موارد هستند که به نظر می رسد همین مقدار برای خنثی کردن همه مباحث کارشناسی در ارزش گذاری به نقش های خانگی زنان کافی باشد» (1). این گونه بازنمایی در حالی است که اصالت دادن به نقش های خانودگی زن در اسلام مبتنی بر مبانی اصیل و درخشانی است که در ادامه ابتدا به آن ها می پردازیم. مهم ترین مسائل بازنمایی نقش های جنسیتی زنان در رسانه ملی قسمت نهایی این نوشتار را تشکیل می دهد.
الف) مهم ترین مبانی
1. برابری در انسانیت
یکی از مهمترین مبانی اسلامی در زمینه خلقت انسان تساوی زن و مرد از جهت شان انسانی و امکان و استعداد هر دو در رسیدن به کمال و قرب الهی است. در واقع از مهمترین ویژگیهای رویکرد اسلام به زن که آن را از دیگر مکاتب پیش و پس از خود متمایز میکند، آن است که اسلام در تمام احکام، آموزه ها و دیدگاههای خود، زن و مرد را از منظر انسانی می نگرد. به این معنی که نگاه اسلام به زن بهمثابه یک موجود مؤنث، همانند نگاه او به مرد بهمثابه یک موجود مذکر است» (2). «نظریه اسلام در این زمینه یک نظر کاملاً مترقی و متعادل است چراکه نه زن را مانند مکاتب فلسفی یونان از دایره انسانیت خارج میکند و نه مانند نظریات فمینیستی آن قدر وجود زن را تقدیس میکند که به افراط کشیده شود بلکه معتقد است نه مرد بهواسطه مردانگی در انسانیت برتری دارد و نه زنانگی علت موجهی برای تقدیس جنس زن» (3)، بلکه ملاک برتری نزد خداوند رعایت تقوا است.
2. تفاوت تکوینی زن و مرد
نکته ای که وجود دارد این است که با وجود یکسانی زن و مرد در انسانیت، این دو در ساحت آفرینش دارای تفاوت و تمایزات تکوینی می باشند. «این تفاوتهای تکوینی نه محصول نقص آفرینش و طبیعتِ یکی از دو جنس، بلکه بخشی از طرح حکیمانه وهدفمند خلقت است. در نگاه اسلام زن و مرد مکمل یکدیگر قرار می گیرند و این مکملیت هم در ویژگیهای طبیعی وهم در حقوق وتکالیفی که آن دو در قبال هم دارند پدیدار شده است» (3). جریان های فمینیستی و هم چنین نظریات جامعه شناسی با محور قرار دادن برساختی و سیال بودن هویت جنسیتی، سیالیت ارزشها و هم چنین امکان تغییرپذیری نقش ها و موقعیت ها را نتیجه می گیرند. اما در نگاه اسلامی، پذیرش واقعیتی به نام سیالیت هویت که متأثر از تغییرات فرهنگی و اجتماعی است، ضرورتا نشان نمی دهد که تغییرات هویت در مسیری درست و هدفمند قرار دارد. بلکه مدیریت تحولات اجتماعی و فرهنگی باید در مسیر همسویی خودپنداره جنسی زن و مرد با طبیعت جنسی آنان قرار گیرد (4). حال با توجه به این مبانی سعی میشود مهم ترین مسائل بازنمایی هویت جنسیتی زنان در تلویزیون بررسی می شود.
ب) مهم ترین مسائل
1. توجه افراطی به اشتغال زنان و غفلت از نقش های خانوادگی
در چند دهه اخیر به دنبال تغییر نگرش در جامعه و فراهم شدن زمینه های اجتماعی مناسب در کشور، اشتغال زنان نیز روبه گسترش نهاده است. عوامل مختلفی چون تقلید از سبک زندگی غربی، کم اهمیت شدن نقش های خانوادگی زنان، کاهش سطح رفاه اقتصادی خانواده ها، افزایش فردیت و استقلال طلبی اقتصادی، برابری خواهی های ناشی از اندیشه های فمنیستی از جمله عوامل عمده گرایش زنان به اشتغال خارج از منزل است. در این میان رسانه ملی با نشان دادن زندگی های زنان شاغل به عنوان زندگی های موفق در مقابل نمایش سرد و بی روح یا پردردسر بودن زندگی با مردانی تک درامد، ناخودآگاه ارجحیت مشاغل اجتماعی برای زنان را تلقین می کنند و در نتیجه فاصله گرفتن از از نقش و جایگاهی واقعی به تدریج به هنجار تبدیل میشود.
2. فرد محوری
تاکید بر فردگرایی رابطه مستقیمی با تضعیف جمع گرایی و خانواده گرایی دارد. برخی سریال های تلویزیونی مواردی که به نوعی نتیجه ایثار و از خودگذشتگی زن در خانواده است را محل تردید قرار می دهد. این در حالی است که از صفات بارز در نقش مادری و همسری همین ایثار و از خودگذشتگی است. همچنین اغلب رفتارهای پرخاشگرانه جوانان در مقابل والدین خصوصا مادر و انتخابهای مبتنی بر احساسات آن ها به نتیجه دلخواه میرسد و به نوعی نقش مادری زنان در خانواده تضعیف میشود.
3. مصرفگرایی
خانواده در قرن اخیر پس از صنعتی شدن جوامع کارکرد تولیدی خود را که در جوامع سنتی بر عهده داشت از دست داد و به صورت واحد مصرف کالا و خدمات در آمد. این مساله ارتباط مستقیم پیدا می کند با کاهش نقش های جنسیتی زنان در خانواده و اصالت یافتن حضور اجتماعی زنان. افزایش بازنمایی مصرف و تنوعخواهی و اصالت دادن به زنان در بازنمایی الگوی مصرف خانواده ها، موارد مربوط به بازنمایی الگوی اقتصادی خانواده هاست که نتیجه آن سوق دادن زنان به نحو غیرضروری به بیرون خانه چه برای کار و اشتغال و چه برای مصرف است و پیامدهای منفی جوامع سرمایه داری را تداوم میبخشد.
4. تضعیف تمایز جنسیتی
خانوده مبتنی بر تمایز جنسیتی شکل می گیرد. هر چند تداوم برخی از تمایزهای جنسیتی در خانواده ها در جامعه ایرانی معلول فرهنگها و الگوهای رفتاری خاص است به تحکیم و تقویت نهاد خانواده کمکی نمیکند اما نفی کامل تمایز جنسیتی در خانوده متاثر از برخی دیدگاه های فمنیستی نیز قابل دفاع نیست. اما در بسیاری از برنامههای صدا و سیما، زنان موفق مستقل در برابر مردانی که در خانواده در حاشیه قرار گرفته اند و خطاهای جبران ناپذیری مرتکب می شوند سبب تقویت دیدگاه های فمنیستی است که نتیجه ای جز تضعیف نقش های خانوادگی زنان را در پی ندارد.
5. عدم توجه به جایگاه محوری خانواده در جامعه
خانواده بر اساس اصول اسلامی جایگاهی مهم در پرورش انسان های طراز اسلام و استحکام جامعه اسلامی دارد. اما چیزی که در سریالهای تلویزیونی دیده می شود نوعی غفلت و فراموشی است نسبت به خانواه به مثابه یک کل مجزا که نقش اساسی در جامعه دارد. بی توجهی به جایگاه خانواده در جامعه رابطه مستقیمی با بی توجهی به نقش های جنسیتی زنان در خانوده دارد.
منابع
- علاسوند، فریبا (1389)، رسانه و بحران نقش های جنسیتی در خانواده، بازتاب اندیشه، شماره اول، قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، ص 100
- صدر، سیدمحمدباقر (1393)، اسلام، راهبر زندگی؛ مکتب اسلام؛ رسالت ما، قم: دارالصدر، ص 111
- علاسوند، فریبا (1390)، زن در اسلام (2)، قم: نشر هاجر، ص 35 و 80.
- زیبایی نژاد، محمدرضا (1388)، هویت و نقش های جنسیتی، تهران: نهاد ریاست جمهوری، مرکز امور زنان و خانواده، ص 106