موانع یکپارچگی خط مشی عمومی
پیچیدگی، یک خصیصه بارز در علوم اجتماعی است. با این حال زمانی که این علوم برای کاربست در عرصه اجتماعی و حل مسائل عمومی با اقتضائات پیچیده عرصه عمل مواجه می شود، پیچیدگی مضاعف حاصل می گردد. به همین سبب عرصه خط مشی عمومی یک عرصه ماهیتا پیچیده است و به تبع آن علم خط مشی نیز از پیچیده ترین علوم است.
اندیشکده رهیافت؛ پیچیدگی، یک خصیصه بارز در علوم اجتماعی است. با این حال زمانی که این علوم برای کاربست در عرصه اجتماعی و حل مسائل عمومی با اقتضائات پیچیده عرصه عمل مواجه می شود، پیچیدگی مضاعف حاصل می گردد. به همین سبب عرصه خط مشی عمومی یک عرصه ماهیتا پیچیده است و به تبع آن علم خط مشی نیز از پیچیده ترین علوم است.
در بیان عوامل پیچیدگی ماهوی خط مشی عمومی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- ماهیت چند رشته ای مسائل اجتماعی
- قرائت های مختلفی از مساله واحد در جهان خط مشی
- تعدد کنش گران دخیل در فرایند خط مشی عمومی
- تعدد عرصه های عمومی اثرپذیر از خط مشی واحد
- تکثر ذی نفعان
- تکثر سطوح خط مشی گذاری
- تزاحم هنجارها و خط مشی های بین المللی با خط مشی های ملی
اما در کنار عوامل فوق که عوامل پیچیدگی ماهوی خط مشی عمومی هستند، عوامل دیگری در خط مشی گذاری وجود دارند که خلق پیچیدگی دوچندان می کند و دولت ها با التفاط و مدیریت این عوامل نه تنها مانع خلق پیچیدگی در خط مشی عمومی می شوند، بلکه می توانند پیچدگی ماهوی خط مشی عمومی را نیز کاهش دهند. این عوامل به قرار زیر هستند:
- فقدان نگاه کل گرایانه: تکثر مسائل باعث جزئی نگری و در نتیجه تضعیف یک پارچگی در خط مشی می شود. لذا اهتمام به کل گرایی که می تواند به واسطه ابزارهای خاص (مثل تحلیل سیستمی، یا تحلیل اثر) یا وجود باورهای متقن بنیادی خط مشی حاصل شود، خط مشی را به سمت یک پارچگی سوق می دهد.
- تقلیل گرایی: پیچیدگی عرصه عمومی باعث ایجاد سردرگمی در خط مشی گذاران می شود و به همین دلیل خط مشی گذاران تمایل زیادی به تقلیل وجوه متکثر خط مشی به وجوه محدودی از آن دارند. همچنین بسیاری از نظریه های خط مشی نیز در جست و جوی کارآمدی عینی و حل مسائل عمومی، ابعاد خاصی از مساله را مورد توجه قرار می دهند. تقلیل گرایی اگر موجب غفلت از وجوه معنادار دیگر در خط مشی عمومی شود، ضد یکپارچگی خواهد بود.
- تعدد ذی نفعان و تعارض منافع: ذی نفعان بر اساس منافعی که از خط مشی عمومی می برند دسته بندی می شوند. هر گروه از ذی نفعان در پی اعمال نفوذ حداکثری بر فرایند خط مشی عمومی و سوق دادن آن به سمت منافع خود است. در صورتی که تدابیری برای مدیریت تعارض منافع اتخاذ نگردد، یکپارچگی خط مشی تضعیف می شود.
- تقسیم کار نادرست: در یک الگوی صحیح از تقسیم کار بعد از این که تصمیم گیران به دنبال حل مساله، تقسیم کار می کنند و خلق واگرایی می کنند، اگر در ضمن واگرایی، به سازو کارهایی برای همگرایی خط مشی توجه نکند، یکپارچگی خط مشی مخدوش می شود.
- تکثر مراجع خط مشی: اگر در تصمیم گیران عرصه عمومی و یا مجریان آن ها تکثر و تعدد وجود داشته باشد، جریان های چندگانه ای در خط مشی عمومی خلق می شوند.
- فقدان انسجام در قوانین و سیاست های کلان: در صورتی که سیاست های و قوانین بالادستی خود دارای تکثر و عدم انسجام باشند، این تکثر به خط مشی های فرودستی سرایت می کند.
- فقدان هماهنگی در سطوح مختلف خط مشی: در صورتی که بین سطوح مختلف خط مشی از جمله سطح ملی و سطح محلی، تعارض وجود داشته باشد، یکپارچگی خط مشی با مشکل مواجه می شود.
- دوگانگی سیاست و اداره: اگر در دولتی جریان سیاسی و جریان اداری از هم جدا باشند و این دو جریان در انسجام نباشند، هر یک رویکرد خاصی از خط مشی را دنبال می کند.
- توالی دولت ها: از آن جا که دولت ها در بازه های زمانی چند ساله روی کار می آیند، هر یک تلاش می کند که در مدت کوتاهی که در اختیار دارد بیشترین خروجی را حاصل کنند. از همین روی خط مشی های بلند مدتی که در بازه های زمانی کوتاه عمر دولت ها به نتیجه نمی رسد، از نظر دولت مردان مانند بذری است که خود می کارند ولی دیگران از آن بهره برداری می کنند. از همین روی خط مشی های زودبازده در کانون توجه دولت ها قرار می گیرند که خود عاملی برای تکثر خط مشی ها و در نتیجه پیچیدگی است. همچنین هر چه اختلاف دولت ها در ارزش های بنیادین خط مشی بیشتر باشد، موجب جهت گیری متفاوتی در خط مشی گذاری عمومی می گردد که ضد یکپارچگی خط مشی است.
- نگاه بخشی و جزیره ای به خط مشی عمومی: مسائل اجتماعی چند وجهی و در هم تنیده هستند، لکن وزارت خانه های متولی حوزه خاصی از خط مشی عمومی، برای اثبات کارآمدی خود و همچنین کاهش پیچیدگی خط مشی به تغافل نسبت به حوزه های دیگر خط مشی عمومی تمایل پیدا می کنند. این عامل در کنار خاصیت ناملموس و ناخواسته بودن اثرات بلند مدت یک حوزه خط مشی بر حوزه های دیگر، باعث ایجاد نگاه بخشی و جزیره ای در خط مشی عمومی و در نتیجه تضعیف یکپارچگی می گردد.
آنچه گفته شد از جمله مهم ترین عوامل تضعیف یکپارچگی خط مشی عمومی است. از آن جا که در کشور ما خط مشی گذاری عمومی با ضعف یکپارچگی مواجه است، ضرورت دارد در پژوهشی مستقل این عوامل از حیث شدت و ضعف آن در خط مشی گذاری عمومی کشورمان مورد بحث قرار گیرد. همچنین توجه به ابزارهای خلق یکپارچگی به صورت توامان در پژوهش های مکمل، می تواند گام موثری در جهت خلق یکپارچگی در خط مشی گذاری عمومی کشورمان باشد.