اسلایدرفرهنگ و مشارکت سیاسییادداشتها

نسبت‌سنجی میان فرهنگ سیاسی و جنبش‌های اجتماعی

جنبش‌های اجتماعی یکی از ترندهای مهم سیاست روز در سطح بین‌المللی است و کشورهای مختلف با طیف متنوعی از آن‌ها روبرو هستند

مصطفی سمیعی پژوهشگر حوزه جامعه‌شناسی سیاسی در یادداشتی برای اندیشکده رهیافت نوشت:

جنبش‌های اجتماعی یکی از ترندهای مهم سیاست روز در سطح بین‌المللی است و کشورهای مختلف با طیف متنوعی از آن‌ها روبرو هستند که باتوجه به بروز برخی برون‌دادهای میدانی از آن‌ها نظیر اعتراضات، نگرانی‌هایی را در سطح حکمرانی ایجاد کرده است. به همین دلیل شناخت مختصات جنبش‌های اجتماعی در جوامع مختلف، به یکی از دستورکارهای مهم سیاسی بدل گشته است. از همین رو در این یادداشت کوتاه تلاش می‌شود به اختصار، فرهنگ سیاسی به عنوان یکی از بسترهای مهم شکل‌گیری و توسعه جنبش‌های اجتماعی، مورد بررسی قرار گیرد.

 

جنبش‌های اجتماعی در عصر حاضر

جنبش‌های اجتماعی از تعاریف مختلفی برخوردار است و اندیشمندان گوناگون بر اساس مکاتب فکری و تجربه زیسته خود، عناصر و مؤلفه‌های خاصی را به آن اضافه یا کم کرده‌اند. به صورت کلی می‌توان مجموعه تعاریف مرتبط با جنبش‌های اجتماعی را ذیل چهار دسته قرار داد:

اول. پژوهشگرانی که جنبش اجتماعی را نوعی رفتار جمعی تعدادی از شهروندان تلقی می‌کنند؛

دوم. نویسندگانی که جنبش را به مثابه بسیج منابع اجتماعی در راستای نیل به یک هدف عقلانی تعریف می‌کنند؛

سوم. نویسندگانی که جنبش اجتماعی را نوعی کنش جمعی می‌دانند که منجر به اصلاح، توقف، ایجاد یا ترک یک سیاست می‌شود؛

چهارم افرادی که جنبش اجتماعی را به مثابه یک حرکت جمعی هویت‌محور مورد بررسی قرار می‌دهند.

رویکرد چهارم در مطالعات جنبش‌های اجتماعی به عنوان رویکرد متأخر شناخته می‌شود و به نظر می‌رسد تناسب بیشتری با اقتضائات عصر جدید دارد و قدرت تبیین‌کنندگی بالاتری برای تحلیل جنبش‌های اجتماعی روز به ارمغان می‌آورد.

یکی از دغدغه‌های مهم اندیشمندان علوم سیاسی و حکمرانان در سطح جهانی، شناخت دقیق بسترها و پیامدهای جنبش‌های اجتماعی در فضای سیاسی-اجتماعی است که باتوجه به سازوکارهای غیررسمی جنبش‌ها، این دغدغه به یکی از نگرانی‌های مهم تبدیل شده است. در این راستا فرهنگ سیاسی به عنوان یکی از مقولات کلانی که تأثیرات قابل توجهی در حوزه‌های مختلف سیاسی-اجتماعی دارد، جنبش‌های اجتماعی را نیز از خود متأثر می‌سازد و از سوی دیگر از آن اثر می‌پذیرد. به همین دلیل بررسی نسبت میان فرهنگ سیاسی و جنبش‌های اجتماعی می‌تواند به میزان قابل توجهی، به شناخت هر دو مقوله کمک شایانی نماید.

تأثیرپذیری جنبش‌های اجتماعی از فرهنگ سیاسی و بالعکس

جنبش‌های اجتماعی در خلأ شکل نمی‌گیرند از دل جوامع مختلف برمی‌خیزند و به همین دلیل نمی‌توان انتظار پایداری یک جنبش اجتماعی تحمیلی از سوی نیروهای خارجی به یک جامعه دیگر را داشت. بستر اصلی شکل‌گیری جنبش‌ها هنجارها و ارزش‌های حاکم بر فرهنگ سیاسی یک جامعه -به عنوان کلان محیط اثرگذار بر کنش‌ها- است.

از سوی دیگر فرهنگ سیاسی نیز پدیده‌ای ایستا و لایتغیر نیست و از دل تحولات اجتماعی اثر می‌پذیرد و گزاره‌های کلان هنجاری و ارزشی آن دستخوش تحول می‌گردد. جنبش‌های اجتماعی به عنوان یکی از پدیده‌هایی که بسامد اجتماعی بالایی در اثرگذاری بر تحولات دارد، بر بستر اصلی خود یعنی فرهنگ سیاسی اثر می‌گذارد. به همین دلیل می‌توان به رابطه دیالکتیک و تعامل سازنده میان جنبش‌های اجتماعی و فرهنگ سیاسی قائل شد.

به بیان دیگر جنبش‌های اجتماعی از دل فرهنگ سیاسی بیرون می‌آیند و بر بنیان‌های هنجاری آن استوار می‌شوند، اما به همین مرحله اکتفا نمی‌کنند و شکل‌گیری این جنبش‌ها، خود به ایجاد تأثیراتی مانند هنجارسازی جدید منجر می‌شود که سطح فرهنگ سیاسی را ارتقا می‌بخشد. در اینجاست که جنبش‌های جدید از جنبش‌های قدیمی‌تر به دلیل تأثیراتی که در فرهنگ سیاسی داشته‌اند، تأثیر می‌پذیرند و بنابراین نمی‌توان به انقطاع میان جنبش‌های اجتماعی سنتی و مدرن در یک جامعه مشخص قائل شد.

نمای شماتیک و مرحله‌ای نسبت میان جنبش‌های اجتماعی و فرهنگ سیاسی بدین نحو است:

فرهنگ سیاسی به‌عنوان عامل واسط میان شکل‌گیری یک جنبش تا توسعه آن یا شکل‌گیری جنبشی دیگر قرار می‌گیرد و بنابراین بررسی جنبش‌های اجتماعی اخیر و تحولات فرهنگ سیاسی در هر دوره‌ای می‌تواند مهم‌ترین سنجه برای درک تحولات بعدی جنبش‌های اجتماعی باشد. پیوستگی دائمی منطق جنبش‌های اجتماعی در یک جامعه مشخص، از طریق فرهنگ سیاسی آن ممکن می‌شود و بنابراین اصلاح فرهنگ سیاسی کلان جامعه به سمت الگوی مطلوب، می‌تواند خودبه‌خود جنبش‌های اجتماعی همسو با نظام سیاسی را پدید آورد. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که گاهی می‌توان برای اصلاح فرهنگ سیاسی نیز از جنبش‌های اجتماعی استفاده کرد.

جمع بندی

به نظر می‌رسد موج جهانی رشد جنبش‌های اجتماعی به عنوان عرصه جدید سیاست، به ایران نیز سرایت کرده است. البته فضای سیاسی-اجتماعی ایران از حدود یک‌ قرن گذشته جنبش‌های اجتماعی مختلفی را تجربه کرده است و در این میان دو انقلاب را نیز پشت‌سر گذاشته است که حاکی از بستر مساعد آن برای رشد جنبش‌های اجتماعی در آینده است. بنابراین لازم است شناخت جنبش‌های اجتماعی و پیش‌آگهی نسبت به شکل‌گیری و توسعه آن‌ها در آینده در دستورکار بخش‌های مرتبط حکمرانی قرار گیرد و برای این منظور توجه به فرهنگ سیاسی از اهمیت کلیدی برخوردار است.

 

منابع

اسکات، آلن (1388). فرهنگ سیاسی و جنبش‌های اجتماعی (درآمدی بر فهم جامعه مدرن؛ کتاب دوم: اشکال سیاسی و اقتصاد مدرنیته – 3)، مترجم: کریمیان، رامین، تهران: انتشارات آگه، چاپ اول.

آپ، کارل دیتر (1400). جنبش اجتماعی و اعتراض سیاسی؛ نظریه‌ها و رویکردها، ترجمه: عباسی، مجید. تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ اول.

قهرمان‌پور، رحمن (1396). بررسی چهار دهه تحول‌خواهی در ایران، تهران: انتشارات روزنه، چاپ اول.

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا