نقش تحولات هویتی زنان در کاهش میزان باروری در ایران
امروزه بحث جمعیت و چالشهای پیش روی آن به یکی از موضوعات اصلی در عرصه اجتماعی و سیاستگذاری مبدل شده است. علت این امر تحولات چشمگیر جمعیتی دهههای اخیر در ایران است. به شکلی که نرخ باروری کل از 7 فرزند در سال 1360 به 1.8 در سال1390 که زیر سطح جانشینی به شمار میرود، رسید.
مقدمه
امروزه بحث جمعیت و چالشهای پیش روی آن به یکی از موضوعات اصلی در عرصه اجتماعی و سیاستگذاری مبدل شده است. علت این امر تحولات چشمگیر جمعیتی دهههای اخیر در ایران است. به شکلی که نرخ باروری کل از 7 فرزند در سال 1360 به 1.8 در سال1390 که زیر سطح جانشینی به شمار میرود، رسید.[1] تحقیقات اجتماعی در سالهای اخیر نیز نشان میدهد میل به تک فرزندی در میان خانوادههای ایرانی به شکل قابل توجهی افزایش یافته و خانواده کوچک به آرمان زوجهای جوان تبدیل شده است.[2] بر همین اساس این موضوع یعنی کاهش میزان باروری و در پی آن کاهش جمعیت کشور نگرانیهای جدی را در میان اندیشمندان اجتماعی و همچنین سیاستگذاران بهوجود آورده است. چرا که سالخوردگی جمعیت، کاهش نیروی فعال و زنانهشدن سالخوردگی جمعیت تنها بخشی از پیامدهای کاهش میزان باروری به شمار میرود.[3]
یکی از موضوعات مهم در این زمینه نوع نگاه به رفتار باروری است. نگاه به باروری از منظر یک کنش فردی اشتباه بوده و برنامهریزان را به مسیر غلطی رهنمون میکند. باروری را باید یک رفتار فرهنگی و اجتماعی دانست که در بستر و محیط فرهنگی اجتماعی خاصی پدیدار میشود و عوامل مختلف فرهنگی و اجتماعی در تنظیم هنجارهای مربوط به آن اثرگذار است. از این رو برای رسیدن به تحلیلی درست در زمینه علل کاهش میزان باروری در کشور که مقدمه سیاستگذاری صحیح در این عرصه به شمار میرود، بایستی نگاهی همهجانبه و از بالا به این عرصه داشت و عوامل مختلف و میزان اثرگذاری هریک را به درستی سنجید.
با این نگاه بر اساس تحلیل و پژوهشهای صورتگرفته در این عرصه به نظر میرسد یکی از عوامل مهم رسیدن باروری به زیر سطح جانشینی تحولات هویتی زنان ایرانی است که در این متن تلاش میشود به آن پرداخته شود.
تحولات هویتی زنان
هویت را به صورت کلی میتوان مجموعه خصائل و خصوصیات رفتاری که از روی آن فرد بهعنوان یک گروه اجتماعی شناخته میشود و از دیگران متمایز میشود، دانست.[4] در این میان یکی از مهمترین ابعاد هویت، هویت جنسی یا جنسیتی است. هویت جنسیتی مجموعه احساسات و باورهای فرد درباره جنس خود است.[5]به زبان دیگر هویت جنسیتی خودپندارهای[6] است که انسان از خود بهعنوان یک جنس مؤنث یا مذکر دارد.
در نگرش سنتی، خانواده و نقش های خانوادگی مهم ترین عناصر هویتی زنان به شمار میرفتند و زنان با نقش همسری و مادری خود هویت نمایی میکردند. در آن مدل زن با فرزندانش ارزش مییافت و دل بستگی اصلی او به خانواده اش بود. تحرک اجتماعی چندان برای او اهمیت نداشت، الگوی تمایز نقشها را میپذیرفت و خواسته های اقتصادی کمتری داشت.[7] اما در پی تحولات فرهنگی و اجتماعی در دوره معاصر هویت زنانه نیز دستخوش تغییرات فراوانی شد که تاثیرات مهمی را در کاهش میل زنان به فرزندآوری گذاشت که در ادامه به جنبه های مختلف آن پرداخته خواهد شد اما شاید بتوان مهمترین عنصر مشترک در همه این موارد را فردگرایی دانست که در آن همه چیز حتی اخلاق و آرمانهای اجتماعی بایستی خود را با خواستهها و علایق فردی تطابق دهند.
کاهش ارزش نقش مادری در میان زنان
یکی از مهمترین تحولات هویتی زنان، کاهش جایگاه و ارزش مادری در میان زنان ایرانی است. برخلاف گذشته که زنان با نقش مادری و تعداد فرزندان خود هویت نمایی میکردند، پژوهش های اجتماعی به خصوص در شهرهای بزرگ نشاندهنده این امر است که این نقش با تحولات عمده ای از جمله نگرش منفی به مادری سنتی، عدم علاقه به فرزندآوری زیاد، اهمیت برابر نقش مادری با فعالیت اجتماعی و عدم احساس غرور به واسطه مادری روبرو بوده است. تحقیقات مختلفی از جمله پژوهش طالبی در شهر تهران نشان میدهد بیش از 50 درصد زنان موافق تکفرزندی برای پیشرفت فردی زن بودند.[8] 74 درصد زنان در پژوهش سفیری نیز تعداد مطلوب فرزند را دو و کمتر میدانستهاند.[9] این نتیجه در تحقیق خلج آبادی و سرایی نیز تکرار شده و برای 47 درصد زنان تک فرزندی مطلوب بود. علاوه بر این در تحقیق سفیری بیش از 65 درصد از بانوان اهمیت مادری را با فعالیت اجتماعی یکسان میدانستند.[10] این نتیجه در تحقیق میرزامحمدی نیز تکرار شد و در حدود 60 درصد از زنان این گزاره را تأیید کردند. در تحقیقات کیفی نیز گزاره اعتقاد به عدم لزوم صرف عمر برای فرزند پروری و لزوم توجه به خود زیاد به چشم می خورد. این داده ها نشان دهنده کاهش ارزش نقش مادری در میان زنان بوده و بسیاری از زنان علاقه مند به هویت نمایی با این نقش نیستند. نتیجه این امر نیز خود را در کاهش میل به باروری نشان میدهد.
مدیریت بدن
یکی دیگر از تحولات هویتی در زنان توجه بیش از حد زنان به مدیریت بدن و هویت نمایی با نمایش بدن است. گرچه موضوع مدیریت بدن برای زنان به شکل کلی بهخصوص دختران در آستانه ازدواج دارای اهمیت بوده اما در این دوران علاوه بر اینکه میزان توجه به این موضوع بسیار بیش از حد شده،گستره کیفی توجه به این موضوع فراتر رفته است. در واقع در عصر کنونی بدن جایگاه ابراز و نمایش «خود» است و شیوههای مدیریت و کنترل بدن روشی برای به نمایش گذاشتن خود در جهت هویت فردی است.
این موضوع تا آنجا پیش رفته که می توان رعایت تناسب اندام و حفظ استانداردهای بدن را یکی از عوامل مهم کم فرزندی در تجربه زیسته زنان بهشمار آورد. در واقع با توجه به اهمیت این موضوع در هویت زنان، تصمیمگیری درباره هر کنشی از جمله فرزندآوری که به نوعی آن را تهدید میکند، بااحتیاط همراه خواهد بود. در پژوهش های مختلفی این نتیجه برداشت شد که حفظ تناسب اندام یکی از ملاحظات جدی زنان است که اجتناب از بارداری و زایمان، یکی از راه های محقق سازی آن بهشمار میرود. در این تحقیقات زنان اعتقاد داشتند که زایمان و بارداری به وضوح آنها را از حفظ تناسب اندام دلخواهشان دور میکند.[11]
برابری جنسیتی
یکی دیگر از تحولاتی که در زمینه باروری موثر بوده ، گسترش ایده برابری جنسیتی در میان زنان بوده که ارزش و هنجارهای مختلفی از جمله تقسیم مساوی نقش ها درون خانواده، اهمیت و جایگاه بالای تحرک اجتماعی را در پی داشته است.
به صورت کلی تحقیقات نشان میدهد تک فرزندی در زنانی که داری نگرش برابری جنسیتی هستند 2.5 برابر سایر زنان است.[12] علاوه بر این ارزش وهنجارهای نشریافته از این دیدگاه خود عاملی مجزا در زمینه کاهش باروری در میان زنان است. افزایش تحرک اجتماعی زنان به خودی خود در کاهش باروری موثر است. چرا که مهمترین ویژگی تحرک اجتماعی در دو قالب اصلی تحصیلات و اشتغال دوری از محیط خانه است[13] و به همین دلیل فرزندآوری بازدارنده اصلی تحرک اجتماعی به شمار میرود. در این فضا با افزایش اهمیت تحرک اجتماعی در میان زنان و کاهش جایگاه مادری از سوی دیگر در تعارض این نقشها زنان فرزندآوری به صورت حداقلی را ترجیح میدهند.
همچنین میل و گرایش گسترده زنان به تحصیلات آکادمیک از یک سو به دلیل افزایش سالهای تحصیل موجب بالارفتن سن ازدواج و کاهش فرصتهای باروری برای زنان شده و از سوی دیگر نتایج تحقیقات اجتماعی در این زمینه نشان میدهد زنان با تحصیلات بالا هماهنگی بیشتری با الگوهای مدرن باروری از خود نشان میدهند.[14]
نتیجه گیری
با توجه به نکات بیان شده میتوان گفت رفتار باروری زنان تاثیر شگرفی از تحولات فرهنگی و اجتماعی گرفته و یکی از علل مهم کاهش میل زنان به فرزندآوری تغییر شاخصهای هویتی آنان است. همانگونه که بیان شد تا پیش از تحولات فرهنگی معاصر زنان با نقشهای خانوادگی هویتنمایی میکردند و از این رو فرزندآوری عامل مهمی در ارزشمندی زنان بهشمار میرفت. اما در پی تحولات با گسترش ارزش فردگرایی، ارزشهای جدیدی که بیشتر بر بروز فردی زن تاکید داشت_ از جمله نمایش بدن و کسب جایگاههای اجتماعی_ اهمیت یافتند و به دلیل تعارض فرزندآوری با این ارزشها، میزان باروری در میان زنان کاهش داشته است. در واقع در نگرش سنتی هویت زنانه تنها با نقش خانوادگی تعریف میشود و در رویکرد مدرن تمرکز بر شاخصهای فردی است اما بایستی تلاش نمود با محوریت ارزشهای خانوادگی، هویت فردی و خانوادگی را در حالتی از تعادل با یکدیگر قرار داد.
[1] . عباسی شوازی و حسینی چاووشی،1392
[2] . ر.ک به: خلج آبادی و سرایی،قصد تک فرزندی و تعیین کننده های آن در زنان و مردان در شرف ازدواج شهر تهران، 1391
[3] . عباسی شوازی و همکاران، تحولات باروری در ایران از 1371 تا 1395، پژوهشکده آمار،1399
[4] . لطف آبادی، بازخوانی نظری مفهوم هویت ،1392
[5] . زیبایی نژاد، هویت و نقش های جنسیتی، 1388
[6] . Self-concept
[7] . زیبایی نژاد، تحلیلی بر مهم ترین مسائل زن و خانواده در ایران، 1393
[8] .طالبی، بررسی رابطه جهانی شدن فرهنگ و هویت جنسیتی بازاندیشانه زنان،1395
[9] . سفیری. رابطه هویت جنسیتی زنان و رضایت از زندگی آنان. 1392
[10] . همان
[11] . آقایاری و همکاران، فرزندآوری به مثابه مخاطره،1395 – اسحاقی و همکاران، چالش های فرزندآوری زنان شاغل دریک مطالعه کیفی، 1393
[12] . خلج آبادی و سرایی،قصد تک فرزندی و تعیین کننده های آن در زنان و مردان در شرف ازدواج شهر تهران، 1391
[13] . زیبایی نژاد، تحلیلی بر مهم ترین مسائل زن و خانواده در ایران، 1393
[14] . عباسی شوازی و عسکری ندوشن، تغییرات خانواده و کاهش باروری در ایران مطالعه موردی استان یزد،1384