هوش مصنوعی در جدال با اخلاق و سیاست
پیدایش هوش مصنوعی را گاهاً به دو قرن پیش نیز ارتباط میدهند. زمانی که بشر تازه خود را با ساخت دنیای پس از رنسانس و شروع پر افت و خیز جهانی مدرن، انطباق میداد. در قرن 20 میلادی همراه با انقلابهای صنعتی سوم و چهارم، هوش مصنوعی از سطح زیرساخت فنی و سختافزاری قرن 18 و 19 میلادی به سمت سطح نرم افزاری و الگوریتمهای پیچیده و ماشینی پیش رفت. جالب است که تا یک دهه پیش همان بازی شطرنج قرن 18امی، در قرن 21 اولین میدان رقابت هوش مصنوعی پیشرفته کامپیوتری با هوش انسانی بود. اینک هوش مصنوعی از بازی در صفحه شطرنج وارد بازی در زندگی روزمره همه افراد جهان شده است. سؤال اصلی اینجاست که هوش مصنوعی این بازی را در میدان سیاست نیز میتواند تعریف کند؟
پیدایش هوش مصنوعی را گاهاً به دو قرن پیش نیز ارتباط میدهند. زمانی که بشر تازه خود را با ساخت دنیای پس از رنسانس و شروع پر افت و خیز جهانی مدرن، انطباق میداد. اینکه شروعش با ماشین شطرنجباز سیاس بوده یا نوعی هوش شبیه به هوش انسان داشته؛ راوی اولین برخورد بشر با هوش مصنوعی است. در قرن 20 میلادی همراه با انقلابهای صنعتی سوم و چهارم، هوش مصنوعی از سطح زیرساخت فنی و سختافزاری قرن 18 و 19 میلادی به سمت سطح نرم افزاری و الگوریتمهای پیچیده و ماشینی پیش رفت. جالب است که تا یک دهه پیش همان بازی شطرنج قرن 18امی، در قرن 21 اولین میدان رقابت هوش مصنوعی پیشرفته کامپیوتری با هوش انسانی بود. اینک هوش مصنوعی از بازی در صفحه شطرنج وارد بازی در زندگی روزمره همه افراد جهان شده است. سوال اصلی اینجاست که هوش مصنوعی این بازی را در میدان سیاست نیز میتواند تعریف کند؟
هوش مصنوعی تا کنون خود را جایگزین شغلهای خدماتی، آموزشی، حقوقی، صنعتی، پزشکی، رسانهای و تولید محتوا کرده است. دیگر معلمی، کارگری، نویسندگی، تاریخ پژوهی، ادبیات، برنامهنویسی، دانشآموزی و دانشجویی و شغلهای شبیه به این مشاغل در رقابت با هوش مصنوعی خود را بازنده دیده و خواهند دید. سؤال اینجاست آیا این کار مسئلهآفرین نخواهد شد؟ آیا هوش مصنوعی به خوبی میتواند جایگزین مناسبی برای هر یک از این شغلها باشد؟
با توجه به تلاش هر یک از غولهای حوزه فناوری به مانند گوگل، مایکروسافت، شرکتهای AIBrain، DeepMind، OpenAI و … که در حوزه کسب و کار و توسعه یادگیری ماشینی کار میکنند، میتوان گفت که در آینده نه چندان دور شغلها و کسب وکارهایی که هوش مصنوعی اشغال میکند بسیار بیشتر از ادراک کنونی ذهن بشر باشد. اما آیا هوش مصنوعی با سیاست نیز رقابت خواهد کرد؟ به نظر میرسد دو عرصه اخلاق و سیاست تنهاترین حوزه ناتوانی هوش مصنوعی برای جایگزینی خود باشد. اخلاق تنهاترین و کاملترین حوزهای است که منحصر در هوش انسانی و فطرت او است. عقل و منطق اگر در این حوزه وارد میشوند، به تبعیت از انسان، فضیلت انسانی و فطرتش سخنی برای گفتن دارند. اگر عرفان و حکمت در دو سطح نظر و عمل ذیل اخلاق و اخلاقیات طرح شود و ارزشهای دینی و غیرمادی نیز در گرو آن دیده شود، به نظر میرسد هوش مصنوعی اولین و بزرگترین جدال خود را با این حوزهها خواهد داشت. البته رقابت و میدان رقابت را سیاست تعیین خواهد کرد. همانگونه که از اوایل گفتمان هوش مصنوعی از قرن 18 تا الآن، این نقش را بر عهده داشت. اما آیا هوش مصنوعی بالذات میتواند وارد جدال با سیاست شود؟ آیا جایگزینی برای سیاست خواهد بود؟
برای این منظور از ربات هوش مصنوعی Chatgpt این سؤال پرسیده شد و در جواب چنین پاسخ داد: «اینکه آیا هوش مصنوعی (AI) میتواند جایگزین سیاست شود یا خیر، یک موضوع بحثبرانگیز است که نیازمند بررسیهای عمیقتر، تبیین مفاهیم دقیقتر و بررسی تأثیرات آن در جوامع است. هوش مصنوعی یک فیلد تحقیقاتی و فناوری است که به کامپیوترها و سیستمها قابلیت فکر و یادگیری را میبخشد. با استفاده از الگوریتمها و مدلهای پیشرفته، هوش مصنوعی میتواند وظایفی را انجام دهد که قبلاً نیازمند مداخله انسان بوده است. اما سیاست و مدیریت امور سیاسی یک فرآیند پیچیده است که شامل انتخابات، صدور قوانین، اجرای سیاستها و اداره کشور میشود. سیاستگذاران و سیاستمداران نقش اساسی در این فرآیند دارند و تصمیمگیریهای استراتژیک را براساس ارزشها، اهداف و مصالح عمومی صورت میدهند. عواملی مانند ارزشهای انسانی، اخلاقیات و تجربیات انسانی در فرآیند سیاستگذاری مؤثر هستند که درک و تجربه هوش مصنوعی نمیتواند جایگزین آنها باشد. هوش مصنوعی میتواند در برخی از جوانب مرتبط با سیاست مفید باشد؛ مانند تحلیل دادهها، پیشبینی روندها و رویدادها، بهبود سیستمهای اداری و خدمات عمومی و تسهیل فرآیندهای تصمیمگیری. اما در نهایت، سیاست و مدیریت سیاسی یک فرآیند پویا و چندبُعدی است که در آن تصمیمات مهم و پیچیده بر اساس ارزشها، ارتباطات انسانی و نیازهای جامعه گرفته میشود. در مجموع، این موضوع به تعامل بین هوش مصنوعی و سیاستمداران، اهداف و ارزشهای جامعه، و محدودیتها و چالشهای فنی، اجتماعی و اخلاقی مربوط است که نیازمند بررسیهای بیشتر و بحثهای گسترده است».
پاسخی که هوش مصنوعی داده است حائز اهمیت و قابل توجه است. اینکه به ایستارهای ارزشی و اخلاقی در عرصه سیاست پرداخته است، میتواند سرآغاز بررسی دقیق جدال هوش مصنوعی با آن باشد. برای این امر باید در علوم سیاسی غوطهور و عمیق شد تا نسبتسنجی مناسبی را در این زمینه ترسیم کرد. با بررسی عناصر گوناگونی که در علوم سیاسی وجود دارد؛ میتوان آن را تجزیه و تفکیک کرد و نسبت هوش مصنوعی را با هر یک از این عناصر سنجید.
هوش مصنوعی به خوبی میتواند در عرصههای دادهمحور و محتوایی چون مشاوره سیاسی، سیاست مقایسهای، تحلیلگری سیاسی، نظریه سیاسی، تاریخ، اعتراضات و جنبشهای سیاسی و آیندهپژوهی آنها خود را جایگزین هوش انسانی کند. در عرصه میدانی و عملیاتی چون قدرت سخت در جنگها، نیرو و ابزار نظامی و همچنین ابزارهای حکمرانی و دیپلماسی رقیب قدری محسوب میشود. اما در چند عرصه ناتوان از جدال خواهد شد؛ عرصههایی چون مشارکت سیاسی و دموکراسی، اندیشه سیاسی، فقه سیاسی و تا حدودی تصمیمگیری سیاسی یا حکمرانی در عرصههای فرهنگی، دینی، اخلاقی و بحرانهای امنیتی به نظر میرسد در توان هوش مصنوعی نخواهد بود. این عرصهها وامدار حضور عامل انسانی یا در ارتباط تنگاتنگ با فطرت و ارزشهای غیرمادی است.
هسته فرهنگ و مشارکت سیاسی اندیشکده