چالشهای زنان شاغل در زمینه فرزندآوری و فرزندپروری
مسئله کاهش فرزندآوری و پیامدهای رو به آینده آن چند سالی است که به یکی از دغدغههای اصلی حاکمیت تبدیل شده است. اندیشهورزان اجتماعی یکی از مهمترین دلایل این مسئله که امری فراگیر در جهان به خصوص در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است را تحولات عمده اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تحت عنوان کلی مدرنیته میدانند که گفتمان، هنجار و حتی ساختارهای اجتماعی را دستخوش تغییر کرده است.
اندیشکده رهیافت؛ مسئله کاهش فرزندآوری و پیامدهای روبه آینده آن چند سالی است که به یکی از دغدغههای اصلی حاکمیت تبدیل شده است. اندیشهورزان اجتماعی یکی از مهمترین دلایل این مسئله که امری فراگیر در جهان به خصوص در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است را تحولات عمده اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تحت عنوان کلی مدرنیته میدانند که گفتمان، هنجار و حتی ساختارهای اجتماعی را دستخوش تغییر کرده است.
افزایش حضور زنان در عرصه اجتماعی به خصوص در فضای اقتصادی یکی از نمودهای تحولات رخداده است که در کنار نتایج مثبت آن پیامدهایی را نیز به دنبال داشته است که کاهش میل به باروری از جمله آنهاست.
تا پیش از تحولات، نقشهای خانوادگی مهمترین عناصر هویتی زنان به شمار میرفتند و زنان با نقش همسری و مادری خود هویت نمایی میکردند. در این مدل زن با فرزندانش ارزش مییافت و دل بستگی اصلی او به خانواده اش بود. تحرک اجتماعی چندان برای او اهمیت نداشت، الگوی تمایز نقشها را میپذیرفت و خواسته های اقتصادی کمتری داشت. در واقع در این دوره زنان دارای هویت فردی به معنای مدرن آن نبودند و تنها میتوانستند با ایفای نقشهای خانوادگی هویت بیابند و زندگی خانوادگی و اجتماعی آنان نیز متأثر از این امر بود.اما در پی تحولات فرهنگی و اجتماعی در دوره معاصر هویت زنانه و در پی آن نقشهای زنانه نیز دستخوش تغییرات فراوانی شده است. در این فرایند به ویژه از دهه 60 به بعد دسترسی به تحصیل برای اقشار مختلف جامعه به خصوص زنان به شکل گسترده فراهم شد. به شکلی که نسبت جنسی دانشگاهها دچار تغییر شده و دختران سهم بیشتری را در مقایسه با پسران به دست آوردند. این موضوع باعث افزایش تمایل و همچنین انتظار زنان برای ورود به بازار کار شده و زمینه ورود جدیتر زنان به فضای کسب و کار را فراهم نموده است. این رخدادها موجب ایجاد تغییراتی در ساختار خانواده و همچنین ارزشها و تمایلات زنان شد که از جمله آنها کاهش جایگاه نقش خانوادگی در مقابل ارزش یافتن نقشهای اجتماعی و اشتغال است که به کاهش تمایل باروری منجرشده است. یافتههای توصیفی زیادی نیز مؤید این امر است که زنان شاغل در مقایسه با دیگران فرزندان کمتری به دنیا میآورند. حتی زنان شاغلی که از جهت مذهبی در سطح بالایی قرار دارند با وجود تمایل، در عمل به فرزندان کمتر بسنده میکنند. به عنوان نمونه در پژوهش ازگلی (1395) که زنان شاغل تهران را مورد بررسی قرار داده است، 55 درصد زنان با درجه مذهبی عالی تنها یک فرزند و در حدود 43 درصد دو فرزند داشتهاند. بر همین اساس در ادامه بر اساس پژوهشهای اجتماعی به عواملی که موجب میشود زنان شاغل فرزندان کمتری به دنیا بیاورند اشاره خواهد شد.
- تداخل نقش های خانوادگی و شغل: مادران شاغل به دلیل داشتن نقش های چندگانه با تعارض نقشها مواجه اند و این امر مشکلات زیادی از جمله کم خوابی، کم بود انرژی و نگرانی در محیط کار برای آنها ایجاد میکند. در واقع خستگی ناشی از مسئولیت سنگین خانه و همچنین محل کار موجب تهلیل بدنی زنان میشود. چراکه هم در محل کار انتظار کاری شبیه مردان از آنها میرود و هم در خانه شوهر و فرزندان انتظار یک همسر و مادر کامل را دارند.
- نگرانی از دست دادن شغل: پایین بودن امنیت شغلی یکی از مهمترین نگرانیهای زنان شاغل در امر باروری به شمار میرود. این نگرانی در میان زنانی که در موسسات خصوصی و یا آزاد مشغول فعالیت هستند به دلیل قراردادهای کوتاه مدت بیشتر نیز هست. هرچند تحقیقات نشان میدهد زنانی که از امنیت بالاتری نیز برخوردارند چندان به حمایت قانون از خود اطمینان نداشته و از این رو ترس از دست دادن شغل یکی از موانع مهم در این زمینه به شمار میرود.
- فشار کاری: یکی دیگر از مشکلاتی که زنان به آن اشاره کرده و در این زمینه موثر میدانستند، سختی و فشار شغلی است. برنامه های کاری غیرقابل انعطاف،استرس، عدم تناسب کار با ویژگی زنان و ساعات بالای کار از مسائلی است که فشار زیادی را به آنها وارد کرده و در نتیجه باعث کاهش تمایل به پذیرفتن نقش جدید میشود.
- نگرانیهای تربیتی: تربیت و بزرگ کردن فرزند یکی از نگرانی های زنان شاغل برای فرزندآوری است. با وجود افزایش مرخصی زایمان_درصورت اعمال_ مادر مجبور است پس از مرخصی ساعات قابل توجهی را بدون فرزند خود سپری کند. عذاب وجدان در ساعات حضور در محل کار در کنار نگرانیهای تربیتی به دلیل وضعیت فرهنگی نامناسب اجتماع، عدم حمایت اطرافیان یا نبود آنها و هزینه بالای مهدکودک از چالشهایی است که زنان شاغل در این زمینه با آن مواجه هستند.
- مشکلات بارداری ناشی از اشتغال: بخش قابل توجهی از زنان شاغل تجربه بارداری خود را سخت و اذیت کننده میدانستند که بخشی از این سختی ها به مسائل شغلی مانند استرس به وجود آمدن مشکل برای جنین، سخت شدن عبور و مرور، پایین آمدن توان جسمی، استرس کاری بعد از تولد فرزند و مشکلات مالی ناشی از کارنکردن باز می گشت. بر همین اساس عدم تجربه خوشایند از بارداری به کاهش تمایل بارداری مجدد میانجامد.
- عدم اجرای صحیح قانون: برخی تحقیقات و گزارشها نشان میدهد قانونهایی مانند مرخصی زایمان به صورت کامل اجرا نشده و همچنین افراد پس از مرخصی جایگاه شغلی و مزایای خود را از دست میدهند. مسائلی از این دست نیز در تصمیم گیری زنان در زمینه باروری موثر است.
- اهمیت یافتن هویت و جایگاه شغلی: فارغ از این چالشها برخی نیز به دنبال کسب استقلال وهویت مستقل بوده و فرزند را مانع پیشرفت شغلی و بالارفتن جایگاه اجتماعی دانسته و این هدف آنها را وا می دارد که فرزندان کمتری داشته باشند.
نتیجه گیری
در مجموع میتوان گفت تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی از یک سو موجب اهمیت یافتن بیش از پیش نقشهای اجتماعی و در پی آن کاهش نقشهای خانوادگی شده و از سوی دیگر منجربه گسترش خانوادههای هستهای با بعد کوچک شده است که در آن زن و مرد شاغل بوده و هر دو ساعات زیادی را در خارج از خانه سپری میکنند. در این مدل زنان با یک دوگانه نقش خانه و کار مواجه میشوند که به نوعی با یکدیگر تعارض دارد و افراد مجبور هستند برای حفظ مزایای مادی از قسمتی از نقشهای خانوادگی چشم پوشی کنند. در این میان یکی از نقشهایی که به عنوان مانع فعالیت اقتصادی قلمداد میشود مادری است. از این رو زوجین برای حل این تعارض به اتخاذ راهبردهایی مانند کاهش تعداد فرزند، تاخیر در فرزندآوری و فاصلهگذاری زیاد بین موالید روی میآورند که ماحصل آن کاهش بعد خانوار و کاهش جمعیت است.