چند نمونه از مهندسی نامرئی سوژه
مهمترین عنصر در مهندسی نامرئی، ایجاد تمایل در نهاد سوژه نسبت به اهداف ساختار است. یعنی شکل دادن تمایلات و ایجاد نیروی پیشران در نهاد سوژه به سوی مقاصد جامعه. در این طرح، سوژه خود به نیروی عامل در جهت تحقق اهداف ساختار تبدیل میشود. به عبارت دیگر، مهندسی نامرئی یعنی مهندسی تمایلات و دیدگاههای سوژه. در این یادداشت بر آنیم تا برخی نمونههای تجربه شده در زمینه شکلدهی نامحسوس سوژه در ایران و جهان را ارائه دهیم تا این مفهوم برای خواننده ملموستر و قابل درکتر شود.
راجعبه مفهوم مهندسی نامرئی در یادداشتهای قبلی توضیحاتی دادیم. گفتیم مهندسی نامرئی یعنی شکل دادن به رفتار سوژه، بدون اینکه سوژه احساس کند رفتارش شکل داده میشود. اگر آزادی را به معنای رفتار بی در و پیکر و مطابق با میلِ بی حد و مرز در نظر بگیریم، میتوانیم بگوییم مهندسی نامرئی یعنی سلب آزادی از سوژه، بدون اینکه سوژه احساس کند آزادی از او سلب شده است. مهمترین عنصر در مهندسی نامرئی، ایجاد تمایل در نهاد سوژه نسبت به اهداف ساختار است. یعنی شکل دادن تمایلات و ایجاد نیروی پیشران در نهاد سوژه به سوی مقاصد جامعه. در این طرح، سوژه خود به نیروی عامل در جهت تحقق اهداف ساختار تبدیل میشود. به عبارت دیگر، مهندسی نامرئی یعنی مهندسی تمایلات و دیدگاههای سوژه.
در این یادداشت بر آنیم تا برخی نمونههای تجربه شده در زمینه شکلدهی نامحسوس سوژه در ایران و جهان را ارائه دهیم تا این مفهوم برای خواننده ملموستر و قابل درکتر شود.
یکی از رویدادهایی که میتوان از زاویه مهندسی نامحسوس به آن نگاه کرد، برگزاری مسابقات لیگ جهانی والیبال در شهرستان ارومیه بود. این رویداد، باعث شد شهرستان ارومیه حدود 3 هفته در کانون توجهات والیبالدوستان دنیا قرار گیرد. طی این رویداد ورزشی، بزرگترین تیمهای والیبال جهان همزمان نزدیک به یک ماه در این شهر جمع شدند؛ مسافرانی از سایر شهرهای ایران و حتی اقصانقاط جهان به ارومیه سفر کردند؛ بزرگترین زیرساختهای ورزشی و اقامتی این شهر مثل استادیومها و هتلها در یک رویداد مهم به کار گرفته شد و به این ترتیب، صنعت گردشگری و حمل و نقل به مدت یک ماه در این شهر رونق پیدا کرد و این شهر محل اجتماع رسانهها واقع شد. مجموع این اتفاقات و پیامدهای آن، قطعاً بر جذابیت یک شهر مرزی افزود و حرکتی در خلاف جهت جریان فراگیر تهرانمرکزی در کشور بود.
سیاست دیگری که میتوان ذیل مبحث مهندسی نامرئی به آن توجه کرد، احداث کارخانهها و شرکتهای بزرگ در شهرهایی غیر از تهران است. کارخانههایی مثل «شرکت اتوبوسسازی عقاب» در سمنان یا «تراکتورسازی» در تبریز از نمونههای این سیاست است. این اقدامات میتواند بر جذابیت زندگی در شهرستانها بیفزاید.
نمونه دیگر، تولید پروژههای مهم فیلم و سریال در شهرستانها و توسط عوامل شهرستان- از بازیگر تا عوامل پشت صحنه- است. این اقدام نیز موجب میشود شهرستانها بیشتر مورد توجه قرار گرفته و بیشتر در معرض نمایش واقع شوند.
این سه مورد ذکر شده باعث افزایش جذابیت اقتصادی، ورزشی و رسانهای شهرهای غیر از تهران برای زندگی شده و تمایل شهروند ایرانی را نسبت به زندگی در شهرستان افزایش داده و به طور نامحسوس باعث مهاجرت معکوس از تهران به شهرستان میشود یا حداقل سرعت مهاجرت به تهران را کاهش میدهد. در واقع به جای اجبار شهروند به مهاجرت از تهران، میتوان تمایل وی را در جهت مهاجرت به شهرستان شکل داد تا به این ترتیب مهندسی نامرئی شکل گیرد.
مورد دیگری که ذیل مهندسی نامرئی میتوان ذکر کرد، ساخت سریال یوسف پیامبر(ع) و سریال مردان آنجلس است. روایت تمام مذاهب اسلامی از داستان یوسف نبی و اصحاب کهف یکسان و مشترک است. ساخت این دو سریال در ابعاد بزرگ و در ردیف پروژههای الف ویژه سازمان صدا و سیما، توانست فصل مشترکی از عقاید شیعه و اهل سنت را به شکلی پررنگ و چشمگیر و در قالب قصهای زیبا و جذاب به نمایش بگذارد. این دو سریال تقریباً در تمام کشورهای اسلامی پخش شد و در تمام این کشورها با استقبال بیسابقه یا کمسابقه مردم مواجه گردید. تقریباً تمام مسلمانان جهان این دو سریال را تماشا کردند و با آن انس گرفتند و به خاطر اشتراکات زیادی که میدیدند و نمیتوانستند انکار کنند، در ضمیر ناخودآگاهشان با دیگر مذاهب اسلامی احساس برادری و نزدیکی میکردند. این یعنی مهندسی نامرئی سوژه.
نمونهی دیگر مهندسی نامرئی سوژه، پروژه مترو است. استفاده شهروندان از مترو منافع زیادی برای کلانشهرها دارد. ترافیک خیابانها را کاهش میدهد، آلودگی هوا و آلودگی صوتی را کم میکند، مصرف سوخت را کاهش میدهد و … . آیا برای استفاده از مترو اجبار و برخورد پلیسی وجود دارد؟ آیا کسی شهروندان را مجبور به استفاده از مترو به جای خودروی سواری و شخصی و دیگر وسایل نقلیه میکند؟ قطعاً چنین نیست. هیچ اجباری برای هیچ کسی در استفاده از مترو وجود ندارد. اما در عین حال، قاطبه مردم اگر ایستگاه مترو در دسترسشان باشد، مترو را بر هر وسیله نقلیه دیگری ترجیح میدهند. علت چیست؟ قطعاً در این ترجیح و انتخاب، انگیزهها و محرکهای متعددی نقشآفرینی میکنند که نجات از ترافیک، طرح ترافیک، جریمه و سختی پیدا کردن جاپارک برای خودروی شخصی و احتمال سرقت از خودروی شخصی از جمله آنهاست و میتوان هر یک از این محرکها را در پازل مهندسی نامحسوس رفتار سوژه مورد بحث قرار داد. اما احتمالاً مهمترین علت، جذابیت خود مترو است. ورود به طبقه زیرین شهر و سفر با قطارهای تندرو داخل تونلهای تاریک و در امان ماندن از گرما و سرما و آلودگی هوا و آلودگی صوتی بیرون از مترو در کنار هزینه پایین، پارامترهای هیجان و جذابیت این وسیله نقلیهاند. به این ترتیب بدون اینکه هیچ اقدام پلیسی در جهت سوق دادن شهروند به سمت استفاده از مترو صورت گیرد، تمایل شهروند به سوی استفاده از مترو شکل داده میشود. این یعنی مهندسی نامرئی سوژه.
مصداق دیگری که در وادی سیاستگذاری میتوان با عینک مهندسی نامرئی سوژه به آن نگاه کرد طرح دوچرخههای رایگان شهرداری در پارکها و معابر است. ورزش برای ارتقاء سلامت بدنی و کاهش شیوع بیماریها در جامعه لازم و ضروری است. حال چگونه باید مردم را به سمت ورزش سوق داد؟ با اجبار و کار پلیسی و جریمه؟ نه. میتوان برای ورزش جذابیت ایجاد کرد. یکی از جذابترین وسایل برای سوق دادن مردم به سمت ورزش، دوچرخه است. اما همه مردم، حوصله یا قدرت مالی خرید دوچرخه را ندارند یا مشغلههای زندگی به آنها اجازه نمیدهد به فکر خرید دوچرخه و استفاده از آن بیفتند. این طرح باعث ترغیب شهروندان به استفاده از دوچرخه و تسهیل و هموار کردن مسیر استفاده از دوچرخه میشود. بدین ترتیب مردم احتمالاً بیشتر به سمت ورزش سوق پیدا میکنند.
این موارد صرفاً مصداقهایی برای نزدیکتر کردن ذهن به مفهوم اجمالی مهندسی نامرئی سوژه بود. مفهوم مهندسی نامرئی سوژه مفهومی پیچیده است که در یک نظام مفهومی در حوزهها و مراتب مختلف باید طبقهبندی و تقسیمبندی شود. هر یک از مصادیق ذکر شده در این یادداشت قطعاً دارای جنبهها و ابعاد مختلفی است که هر بعد میتواند در یکی از مراتب و شقوق مفهوم مهندسی نامحسوس طرح و تحلیل شود.
هسته رسانه و فضای مجازی اندیشکده