آیندهی روابط ایران با کشورهای منطقه پس از درگذشت شهادتگونه امیر عبدالهیان
حادثه دردناک اخیر که منجر به شهادت رئیس جمهور و هیئت همراه ایشان شد، پیامدها و تأثیرات زیادی در سیاست داخلی و خارجی کشور دارد.
حادثه دردناک اخیر که منجر به شهادت رئیس جمهور و هیئت همراه ایشان شد، پیامدها و تأثیرات زیادی در سیاست داخلی و خارجی کشور دارد. یکی از این پیامدها مرتبط با سیاست خارجی و روابط ایران با کشورهای اسلامی خصوصا در منطقه است. در این نوشتار برآنیم تا تحلیل کنیم این رخداد چه تأثیری بر این روابط خواهد داشت و آیندهی آن چگونه خواهد بود.
یکی از سیاستهای کلان سیاست خارجی ایران در زمان وزارتخارجهی امیرعبدالهیان، توجه به شرق و همچنین کشورهای همسایه بوده است؛ چیزی که در دورهی آقای ظریف کمتر شاهد آن بودیم بهبود روابط ایران با عربستان، گسترش روابط ایران با قطر، بهبود قریبالوقوع روابط ایران با بحرین و همچنین تقویت عناصر مقاومت در کشورهایی چون سوریه، عراق و لبنان همگی نشانهای از این رویکرد در سیاست خارجی ایران است. حال پرسش اساسی این است که پس از حادثهی پیش آمده چه سرنوشتی در انتظار این رویکرد در سیاست خارجی است؟ بدیهی است کشورهای اسلامی در منطقه و همسایگان پس از این حادثه، ناراحتی توأمان با نگرانی در آنها ایجاد میشود؛ نگرانی از این نظر که آیا بناست سیاست اخیر ایران نسبت به این کشورها دستخوش تغییر شده و شاهد افراط یا تفریطهایی در تداوم آنها باشیم؟رهبر معظم انقلاب با هوشمندی بالای خود و درک این شرایط به خوبی در همان لحظات اولیه و همچنین در ملاقاتهای خودشان در دیدارهای دوجانبه با کشورهای همسایه بر این نکته تأکید کردهاند که سیاست ایران نسبت به کشورهای همسایه و اسلامی دستخوش تغییر نخواهد شد و بدین وسیله ثبات در سیاست خارجی و رویکردهای آن را پس از حادثه اخیر تزریق کردند.
به عبارت دیگر، یکی از اتفاقاتی که در سیاست خارجی کشور افتاده است این است که تلاش شده است تا رویکردهای کلان و سیاستهای کلان آن به یک ثبات نسبی برسد تا با تغییر دولتها و وزرای خارجه شاهد تغییرات گسترده در این سیاستهای کلان نباشیم زیرا در این صورت اعتماد بین المللی به سیاست خارجی ایران کاهش یافته و در نتیجه کنشگری ایران در عرصهی بینالمللی محدود و بیثبات خواهد شد.به عنوان مثال انتخاب آقای شمخانی به عنوان مسئول تیم مذاکره ایران و آمریکا که این روزها در عمان در جریان است، نشاندهندهی این است که بناست سیاست کلان ایران در قبال آمریکا با یک ثباتی پیگیری شود که متأثر از رویکرد متفاوت دولتها نباشد.چنین نگاهی نیز درخصوص کشورهای همسایه و اسلامی درجریان است به گونهای که سیاست کلان ایران در قبال منطقه و کشورهای همسایه بنا نیست تغییرات گستردهای داشته باشد.نکتهی مهمی که لازم است به آن اشاره شود این است که رویکرد صلح حداکثری که در سیاست خارجی کشور در دولت سیزدهم در قبال کشورهای اسلامی و منطقه دنبال شد لازم است همچنان پیگیری شود زیرا با توجه به شرایط منطقه و خصوصا نبرد گروههای مقاومت با رژیم غاصب، آن چیزی که بیش از همه ایران به آن نیاز دارد، ایجاد یک کمپین منطقهای و تلاش برای کسب متحدان استراتژیک است و فرصت کنونی پیش آمده در ماجرای غزه یکی از بهترین زمانها برای دستیابی به این اشتراک عمل در بین کشورهای منطقه و دولت اسلامی است.
از سوی دیگر، انتخابات اخیر ریاست جمهوری و سپس انتخاب وزیر امور خارجه جدید ایران فرصت مهم دیگری است که باید در راستای ارتقای این سیاست کلان مورد توجه قرار گیرد. وزیر خارجه جدید ایران باید بداند که ویراث امیرعبدالهیان ویراث گرانسنگی است که به راحتی بدست نیامده است اما اگر توجه نشود، به راحتی میتواند از دست برود؛ بنابراین باید به این مهم توجه داشت که لازم است دولتی برگزیده شود که توانایی برقراری بیشترین همگرایی و اشتراک عمل را در منطقه داشته باشد و بتواند این دستاورد را حفظ کند.
نکته مهم دیگر این است که رژیم صهیونیستی میتواند از این نگرانی ایجادشده سوء استفاده کرده و کشورهای منطقه را با استفاده از سیاست «ترس از آینده» به سوی خود بکشاند. نقش کنشگران بینالمللی دیگر ما نظیر نهادهای بینالمللی و نظامی نظیر سپاه قدس و… به منظور جبران خلأ ایجادشده در عرصهی دیپلماسی عمومی حائز اهمیت است. عنصر دیپلماسی نقش موثری در کنار اقدامات منطقهای دارد که یکی از مصادیق آن، واکنش سازمان ملل متحدد در ماجرای غزه و محکوم کردن آن و همچنین پیگیری حکم دستگیری نخست وزیر رژیم صهیونیستی توسط دادگاه بینالمللی است؛ بدیهی است چنین دستاورهای مهمی تاثیر زیادی در معادلات منطقه دارد و این امورات بدون اقدامات وزارت خارجه و شهید امیرعبدالهیان ممکن نبود. در نتیجه ابتدائا لازم است در زمان کنونی به این مهم نیز توجه شده و عنصر دیپلماسی عمومی با جدیت دنبال شود و سفر به کشورهای منطقه نیز پیگیری شود. همچنین انتخاب وزیر خارجه جدید نیز با لحاظ این شرایط صورت گیرد.
در پایان، آن چه مسلم است این است که سیاست خارجی ایران در سطح کلان در قبال کشورهای منطقه به چنان ثباتی رسیده است که آمد و شد وزرای خارجه نیز نمیتواند در این سیاستهای کلان تغییراتی ایجاد شد و همچنان شاهد توجه به شرق و همچنین کشورهای منطقه خواهیم بود و درگذشت امیرعبدالهیان با وجود اینکه تغییراتی در شتاب و چگونگی وصول به این هدف ایجاد میکند اما تغییراتی در سطح کلان را ممکن نخواهد شد.
هسته فرهنگ و مشارکت سیاسی اندیشکده