فرهنگ و مشارکت سیاسییادداشتها

اقناع؛ تلاش عامدانه برای تأثیر

متقاعدسازی و فنون اقناع به صورت یک ارتباط انسانی، فرآیند پیچیده‌ای است که هدف خود را تأثیرگذاری و تغییر در عقاید، ارزش­‌ها یا نگرش‌­ها قرار می‌­دهد (دادگران، 1393: 45). لذا دو مفهوم اقناع و متقاعد‌سازی در نگاهی عمیق و تخصصی دارای بار معنایی متفاوتی هستند و در کلامی دقیق باید میان آن­‌ها تفاوت قائل شد. به طور خلاصه باید گفت واژه متقاعد‌سازی در ارتباط میان‌فردی و خُرد ارزیابی می‌­شود و واژه اقناع در حوزه تبلیغات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی معنا پیدا می­‌کند و کلان‌تر به نظر می­‌رسد(محمدی، 1394: 21). اما در هر صورت سازوکار اصلی و روان‌شناسانه اقناع و متقاعد‌سازی، ارتباط متقاعدکننده و اجتماعی است که در هر دو مفهوم مشترک و به عنوان هدف اصلی قرار می­‌گیرد.

اندیشکده رهیافت؛

مقدمه

متقاعد‌سازی و فنون اقناع به صورت یک ارتباط انسانی، فرآیند پیچیده‌ای است که هدف خود را تأثیرگذاری و تغییر در عقاید، ارزش­ها و یا نگرش­ها تعریف می­‌کند (دادگران، 1393: 45). لذا دو مفهوم اقناع و متقاعد‌سازی در نگاهی عمیق و تخصصی دارای بار معنایی متفاوتی هستند و در کلامی دقیق باید میان آن­ها تفاوت قائل شد. به طور خلاصه باید گفت واژه متقاعد‌سازی در ارتباط میان‌فردی و خُرد ارزیابی می‌­شود و واژه اقناع در حوزه تبلیغات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی معنا پیدا می­‌کند و کلان‌تر به نظر می‌­رسد(محمدی، 1394: 21). اما در هر صورت سازوکار اصلی و روان‌شناسانه اقناع و متقاعد‌سازی، ارتباط متقاعدکننده و اجتماعی است که در هر دو مفهوم مشترک بوده و به عنوان هدف اصلی قرار می­‌گیرد.

اقناع به عنوان یکی از انواع ارتباطات جمعی، همواره جزء مهمی از حیات عقیدتی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی افراد بوده است و انسان­‌ها مدام در تلاش هستند تا طرف مقابل خود را فارغ از هدف، تحت تأثیر خود قرار دهند. این موارد را می‌­توان به وضوح در تبلیغات تجاری، بازاریابی سیاسی و مدیریت زندگی مشاهده نمود. دولت‌­ها و نهادهای اثرگذار دولتی و حتی غیر دولتی نیز در این زمینه­ فعالیت‌­هایی برای اقناع افکار عمومی انجام می‌­دهند. احزاب، گروه­‌های فشار، رسانه­‌های جمعی، خبرگزاری‌­ها و … اقدامات مؤثر و تعیین‌کننده‌­ای در این حوزه انجام داده‌اند. در مجموع می‌­توان به صورت خلاصه دو مفهوم کلان متقاعد‌سازی و اقناع را این‌گونه تشریح کرد:

«تلاش عامدانه موفق در تأثیرگذاری بر نگرش دیگری از طریق ارتباط، در شرایطی که متقاعد‌شونده میزانی از آزادی را داراست» (دادگران، 1382: 49).

مطابق این تعریف نگرش نقطه کانونی اقناع قرار گرفته که از طریق ارتباط تغییر و تأثیر می‌­پذیرد. همچنین این سازوکار دو طرف اقناع‌کننده و اقناع‌شونده دارد که اقناع‌کننده در صدد تأثیر و تغییر نگرش دیگری است.

در ادامه باید به فنون اقناع پرداخته شود. به عقیده برخی از پژوهشگران و محققین در این زمینه سه راهبرد بسیار مهم که عموماً در اقناع و تغییر و نگرش به کار گرفته می‌­شوند عبارتند از:

  • استفاده از شوخی
  • استفاده از مسائل جنسی
  • تکرار گسترده (محمدی، 1394: 25).

فنون اقناع

این فنون را به وضوح و با نگاهی دقیق می­‌توان در سازوکارهای تبلیغ تجاری و بازاریابی تجاری مشاهده نمود. رسانه­‌های فرامرزی، شرکت­‌های تجاری و گاهی کاندیداهای انتخاباتی از این فنون برای اقناع‌سازی و ترغیب نگرش­‌ها به سمت خود استفاده می­‌کنند. در نگاهی کلان‌تر نیز برخی دیگر از پژوهشگران 14 فن اقناع را برمی‌­شمرند که عبارتند از: گواهی دادن، استفاده از زیبایی، طنز، ترس، تداعی، تطمیع، اغراق، برجسته‌سازی، تکرار، همراهی با جماعت، ترین­‌ها، ادعای آشکار، مقایسه و نمادها (شریفی و همکاران، 1399: 228).

فنون اقناع
فنون اقناع

مؤلفه‌های اقناع

در همین راستا می­‌توان اصلاحات و مؤلفه­‌های مؤثر در تحلیل اقناعی کنش­‌های مختلف را نیز برشمرد. اولين مؤلفه «باور» است. در مطالعات اقناع، نظريه‌ باور جایگاه کلیدی دارد که مطابق آن، تأکید اصلی بر بايدها و نبایدهاي کنش‌­های مردم متمرکز می‌­شود­. دومين مؤلفه اساسی در تحلیل کنش‌­های اقناعی، «ارزش» است. ارزش به معنای درک مخاطب پدیده‌­ها با مقیاس خوب و بد یا درست و غلط است. به عنوان مثال زمانی­‌که فردی مي‌گويد «من براي تحصيلات ارزش قائل هستم» منظورش اين است كه تحصيل خوب است و متقاعد كردن او براي تحصيل، كار صحيحي است.

سومين مؤلفه نیز «انگيزه» است. انگيزه به علايق شخصي افراد بازمي‌گردد. انگيزه را می­‌توان آن­چه انسان برای بازخوردهاي مثبت به آن نیاز دارد دانست. انسان در هر حالی تلاش می­‌کند تا کنش‌­ها و رفتارهای خود در جامعه، خانواده و محیط پیرامونی خود را موجه و مثبت نشان دهد. انگیزه را می‌توان پل ارتباطی میان ارزش­‌های شخصی و بازخوردهای بیرونی قلمداد کرد. به عناون مثال زمانی­که شخصی مي‌گويد «مي­‌خواهم درآمد بيشتري داشته باشم» در واقع در حال بیان انگيزه‌ها از کنش‌­های فعلی خود است تا مخاطب سخنان خود را در مورد خوب بودن و درست بودن کنش‌­های خود توجیه و اقناع نماید.

چهارمين مؤلفه مؤثر بر کنش‌­های اقناعی «گرايش» است. گرايش را می‌­توان آن­چه كه مردم دوست دارند یا ندارند، مطابق میلشان هست یا نیست معنا نمود. به عنوان مثال اگر کسی از شما بپرسد: گرایش شما نسبت به دولت حاکم چیست؟ در واقع او می‌خواهد بداند که آیا شما عملکرد دولت را دوست دارید یا ندارید؟ «رفتار» نیز مؤلفه پنجم و کلیدی در تحلیل کنش­‌های اقناعی افراد است. رفتار را می‌­توان به معنای عملکرد عمدی و با قصد دانست.  این عملکرد می­‌تواند به صورت کلامی باشد (مانند تأیید یک دادخواست، گفتن “من این کار را می‌کنم” یا عملی مثل بستن کمربند ایمنی). اما به هرحال همیشه شامل انجام کاری می­‌شود. اغلب، هدف نهایی اقناع ایجاد رفتار در گیرنده پیام است، هر چند که بسیاری از پیام‌های اقناع‌کننده تأثیر چندانی برای رسیدن به این هدف ندارند. (ویندال و همکاران،1387: 123).

مخاطب اقناع

در یک جمع‌بندی نهایی باید گفت اقناع یک فرآیند ارتباطی است که غایت آن نفوذ در مخاطب است. یک پیام ترغیبی، یک نظر یا رفتار را به شکلی داوطلبانه به گیرنده ارائه می‌­کند و انتظار می‌­رود که این پیام در مخاطب مؤثر واقع شود. ترغیب؛ یک فرآیند پیچیده مداوم و داراي کنش متقابل است که در آن یک فرستنده و یک گیرنده با نمادهاي شفاهی و یا غیرشفاهی پیوند می­‌یابند که از طریق آن­‌ها اقناع‌کننده تلاش می­‌کند مخاطب خود را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین اقناع یک عملیات دوسویه است (کیا و سعیدي، 1383: 52). اقناع بر خلاف روش‌­هاي اجبار، تهدید یا پاداش، بر محرك­‌هاي درونی تمرکز دارد و به ­دنبال آن است که مخاطب آزادانه به تغییر نگرش اقدام کند. ماسون اقناع را فرآیند ارتباطاتی می‌­داند که در آن یک منبع شواهد و نتایجی را بیان کرده و هدف وي غالب آمدن بر مخاطب و ایجاد تغییري در وي است. آن­گونه که از این تعاریف نیز واضح است هدف از اقناع، متقاعدکردن افراد براي نگرش متفاوت و البته عمیق در مفاهیم و پدیده­‌ها است. هدف از اقناع مواردي چون تغییر رفتار، ادراك، قضاوت­‌ها و… است. نظریات ارتباطات اقناعی سعی می‌کنند تا جریان کلی فکري را بسازند و از آن طریق دانسته­‌ها و سؤالات مردم را در آن قرار دهند.

به عقیده لازار، «گروه افکار خود را از بسیاري جهات به همان طریقی می­‌سازد که افراد افکار خود را می‌سازند. این کار از شخص وقت می‌­گیرد و توجه و دقت او را می‌­طلبد، فرد باید در وجدان خود به دنبال افکار و احساسات مناسب بگردد و آن­ها را قبل از شناختن تفکر واقعی خود نسبت به مسئله به پاسخ آن تبدیل کند. در مورد یک ملت نیز وضع به همین قرار است. هر شخص تفکري و احساسی دارد که فکر می‌­کند ناشناخته و کم‌شناخته است. سعی می‌کند آن­‌ها را با دیگران در میان بگذارد. به این ترتیب نه فقط یک ذهن بلکه همه اذهان در جست و جوي مواد مناسبی می­‌گردند که در یک جریان فکري کلی بریزند (لازار، 1383: 74).

لازم به ذکر است که تأکید نظریات اقناع بر اهمیت نقش مردم در برساخته ­شدن افکار عمومی سبب می­‌شود که نقشی فعال و نه انفعالی به مخاطبین پیام دهند. نگرش­‌ها و نظریات سنتی اقناع از درك چنین جایگاهی براي مخاطب پیام غافل بودند.

منابع

  1. دادگران، سید محمد (1382). افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول.
  2. شریفی، سید مهدی و قاپچی، هومن و فرهنگی، علی اکبر و روشندل اربطانی، طاهر (1399)، نقش شبکه­های اجتماعی مجازی در فرآیند اقناع رسانه­ای جوانان اروپایی توسط گروه­های تروریستی (مطالعه موردی: داعش)، دوفصلنامه رسانه و فرهنگ، سال دهم، شماره دوم، صص 211-244.
  3. کیا، علی اصغر و سعیدي، رحمان. (1383)، مبانی ارتباط، تبلیغ و اقناع، تهران: انتشارات روزنامه ایران، چاپ اول.
  4. لازار، ژودیت (1380). افکار عمومی، ترجمه مرتضی کتبی، نشر نی، چاپ چهاردهم، 1398.
  5. محمدی، سعیده. (1394)، شیوه‌های تأثیر بر افکار عمومی، تهران: انتشارات ساکو، چاپ اول.
  6. ویندال، سون و سیگنایزر، بنو و اولسون، جین (1387)، کاربرد نظریه­های ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان تهران: نشر جامعه شناسان.

هسته فرهنگ سیاسی و افکار عمومی اندیشکده

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا