کنکور؛ آزمونی که آموزش را بلعید

در سالهای اخیر تا سخن از مشکلات و مسائل آموزش و پرورش به میان میآید بحث به کنکور سراسری ختم میشود. دانشآموزان این روزها حتی از مقطع ابتدایی به دنبال روشهای تستزنی و موفقیت در کنکور هستند و از آن زمان برنامهریزی میکنند. بگذریم از تغییرات هر ساله کنکور و سردرگمی دانشآموزان و والدینشان و معلمانی که از آنها انتظار میرود فرزندان را برای موفقیت در آزمونی که سرنوشت زندگی را مشخص میکند، آماده کنند. تعداد این قشری که دچار سردرگمی میشوند درصد قابل توجهی از جامعه ایران را تشکیل میدهد و دارای اهمیت فراوانی است. از طرفی این حساسیت کنکور بازار بزرگی در کنار خود شکل داده که اعم از کتب کمک آموزشی و کلاسهای کنکوری است و موسسات و مجموعههای عظیمی با گردش مالی بالا از این فضا درآمدزایی میکنند. اما به نظر شما چه دلایلی باعث میشوند که این آزمون 3-4 ساعته بلا تشبیه به شب قدری برای جامعه ایرانی تبدیل شود؟ در این متن به دنبال پرداختی کوتاه به این موضوع هستیم.
در ابتدا توجه شما به فلسفه وجودی آموزش عمومی جلب میکنم. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که مهمترین سند بالادستی در زمینه تعلیم و تربیت کشور است آموزش رسمی عمومی را این چنین تعریف میکند: «نهادي است اجتماعی و فرهنگی و سازمان يافته که به عنوان مهمترين عامل انتقال، بسط و اعتلای فرهنگ در جامعه اسلامی ايران، مسئوليت آمادهسازي دانش آموزان جهت تحقق مرتبه ای از حيات طيبه در همه ابعاد را برعهده دارد که تحصیل آن مرتبه برای عموم افراد جامعه لازم یا شایسته باشد.» (سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، 1390: 10) وقتی آموزش عمومی به دنبال تربیت عموم افراد جامعه است و با سیاستگذاریهای غلط تبدیل به مقدمهای برای دانشگاه میشود، باید انتظار این را داشت که اولا تربیت عمومی مطلوب محقق نشده و دانشآموزان و خانوادههایشان از مقطع ابتدایی به دنبال موفقیت در کنکور باشند.
در اینجا به سه دلیل عمده از مقدمهشدن آموزش رسمی عمومی برای آموزش عالی اشاره میشود:
1.کمرنگ شدن تربیت در مدارس و تخصصی بودن برنامه درسی:
اولین دلیل برای مقدمه شدن آموزش عمومی برای آموزش عالی این بود که معاونت پرورشی برای مدتی تقریبا حذف و سپس به گونهای محدودتر و برای برگزاری برنامههای فرهنگی مدرسه احیا شد. در کنار این دلیل، سیاستهایی دیگر باعث بیتوجهی والدین و معلمان به پرورش دانشآموزان و آمادگی آنها برای ورود به جامعه شد. در ضمن اینکه پرورش در مدارس ایران کمرنگ شد، برنامه درسی مدارس هم جز معدودی از موارد، به وضوح آموزش تخصصی را دنبال میکند. یعنی در مقاطع مختلف دروسی مانند ریاضی و علوم تجربی با گذر از هر مقطع پیچیدهتر میشوند. با اینکه این دروس در مقطع ابتدایی ساده هستند اما به شکلی نظری و تخصصی آغاز شده و همین دروس در دانشگاه امتداد دارند.
2.مدرکگرایی:
دومین دلیل برای مقدمه شدن آموزش عمومی برای دانشگاه این است که مدرک دانشگاهی داشتن به ارزشی در جامعه تبدیل شد که حتی برای ازدواج هم به عنوان ملاکی برای انتخاب همسر هم مورد توجه قرار میگرفت. یعنی اگر پسر جوانی برای کسب درآمد به دانشگاه نرود یا به مدرک لیسانس اکتفا کند، دختری که چون نیازی به درآمدزایی نمیبیند با فراغتی که دارد تا مقطع دکترای تخصصی تحصیل میکند و هم به خواستگار جواب منفی میدهد و هم خود مجرد باقی میماند. سالهاست که مدرک به یکی از شرایط ثابت استخدامیها تبدیل شده به گونهای که مدرک تحصیلات تکمیلی به معنای شغلی با درآمد مناسب و شان اجتماعی بالا تلقی میشود. در این وضعیت مسابقه کنکور هم تبدیل به عرصهای برای رقابت خانوادهها در زمینه میزان هزینهکرد برای فرزندشان شده است که محرومیت مالی برخی خانوادهها به قیمت محرومیت فرزندانشان از آیندهای روشن تمام میشود.
3.تضعیف هنرستانها و عدم توجه به نیاز جامعه:
آخرین دلیل در این متن عبارت است از تضعیف هنرستانها. وقتی مشاور مدرسه دانشگاه رفتن را ارزش میداند و رشته نظری را بر فنی دارای ترجیح معرفی میکند و از طرفی ظرفیت و امکانات هنرستانها و فضای فرهنگی و تربیتی آنها به شدت دچار مشکل است، چه انتظاری از خانوادهها داریم که فرزندشان را با اجبار به سمت رشتههای نظری سوق ندهند؟ حال آنکه هنرستانها اولا بازار کار بسیار خوبی دارند. دوم اینکه با ترغیب دانشآموزان به یک رشته بدون توجه به نیازهای جامعه در زمینهای شاهد اشباع نیرو انسانی هستیم و در زمینهای دیگر کمبود نیرو داریم.
در نهایت اینکه کنکور فعلی دارای اشکالات فراوانی است که بسیاری از این مشکلات به خود کنکور مربوط نمیشوند و به سیاستهای ناظر به آموزش عمومی و فضای شغلی و ارزشهای جامعه مرتبط هستند. در این متن تلاش شد تا گوشهای از این مسائل مورد توجه واقع شوند. البته قابل ذکر است که نسل فعلی دانشآموزان تفاوت بسیاری با دهه شصت و هفتاد دارند و خود را در قید و بندهایی از جمله ارزشگذاریهای بیمبنایی مثل مدرکگرایی نمیبیند و امید به اصلاح این مشکلات را افزون میکند.
هسته تحول آموزش و پرورش اندیشکده