فرهنگ و مشارکت سیاسییادداشتها

اعتماد دوطرفه؛ بررسی محورهای اعتماد سیاسی مردم به دولت

یکی از مهم‌­ترین عرصه­‌های اعتماد در زندگی اجتماعی، اعتماد متقابل مردم و دولت است. اعتماد دو طرفه مردم و دولت زمانی بقای خود را حفظ می­‌کند که منفعت دوسویه داشته باشد. به عنوان مثال مردمی که به دولت اعتماد می­‌کنند باید نتیجه اعتماد خود را در برقراری نظم اجتماعی و سیاسی، رفاه نسبی و امنیت اقتصادی و همچنین امکان ارائه پیشنهادات و آراء عمومی احساس کنند. از طرف دیگر دولت نیز باید به مردم اعتماد داشته باشد. نتیجه این اعتماد مقبولیت عمومی دولت، بقای حکومت بدون توسل به زور و اجبار و در مقابل رضایت عمومی و اطمینان از پشتیبانی مردم در شرایط و برهه‌­های خاص خواهد بود. در این یادداشت بر آنیم تا برخی پیوست‌های اعتماد عمومی و ارتباط آن با دیگر حوزه‌ها را بررسی کنیم.

اندیشکده رهیافت؛

اعتماد عامه مردم به یک نظام سیاسی ارتباط مستقیمی با تصویر شهروندان از کارآمدی دولت دارد. روند رو به رشد اعتماد سیاسی مردم به دولت به افزایش مقبولیت نظام سیاسی در جامعه و در نتیجه افزایش سطح مشارکت سیاسی شهروندان منجر می‌­شود. این موضوع پیوست‌­های سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی فراوانی در نظام سیاسی دولت و جامعه دارد. در سطح سیاسی، اعتماد مردم به دولت منجر به مشارکت سیاسی فعال خواهد شد که در نهایت به نفع یک نظام سیاسی مردم‌­مدار و اسلامی است. در سطح اجتماعی نیز، اعتماد مردم به دولت باعث رضایتمندی مردم از دولت و مقبولیت اجتماعی دولت نزد مردم خواهد بود. حتی در بعد اقتصادی نیز اعتماد مردم به دولت موجب کاهش هزینه­‌ها و افزایش آرامش، امنیت و سلامت روانی جامعه می‌­گردد.

کارکرد اصلی اعتماد را می‌­توان همان هماهنگی میان سه ابزار اصلی جامعه مدرن دانست که این ابزارها عبارتند از: پول در اقتصاد، اقتدار و قدرت در سیاست و دانش و اطلاعات در اجتماع (اوفه ،1389: 204). بنابراین اعتماد مهم‌­ترین عامل پیوستگی و تداوم زندگی اجتماعی مدرن است. پیوست ارتباطی اعتماد در زندگی اجتماعی می­‌تواند ذیل پنج محور اصلی پیگیری شود. این محورها عبارتند از:

  1. فرهنگ مدنی

اعتماد یک بعد مهم از فرهنگ مدنی تلقی می‌­شود. همانطور که آلموند و وربا تأکید می‌­کنند، فرهنگ مدنی «یک برداشت همگانی و گسترده از رقابت سیاسی و اعتماد متقابل در بین شهروندان» است (آلموند و وربا، 1980: 4). به بیان دیگر، اعتماد عمومی قابل تبدیل به اعتماد سیاسی است.

  1. جامعه مدنی

اعتماد یکی از ابعاد اساسی جامعه مدنی نیر هست. از این رو مفهوم اعتماد دارای معنای ویژه فرهنگی است. به عبارت دیگر یک اجتماع منسجم، متعهد و وفادار نسبت به اقتدار سیاسی، نمی‌­تواند بدون اعتماد افقی افراد نسبت به یکدیگر و اعتماد عمودی در بین نهادهای مختلف، وجود داشته باشد (Alexander, 1992: 293).

  1. سرمایه اجتماعی

مفهوم اعتماد علاوه بر ابعاد از پیش گفته شده، مفهومی تأثیرگذار و کلیدی در سرمایه اجتماعی نیز تلقی می­‌شود. به عقیده پاتنام، سرمایه اجتماعی، به عنوان شبکه­‌هایی از انجمن‌­های ارادی و خود‌جوش تعریف می‌­شود که از طریق اعتماد گسترش یافته‌­اند. اعتماد و مشارکت به طور متقابل وابسته به یکدیگر هستند. پاتنام معتقد است اعتماد از زندگی گروهی پدید می­‌آید و در همان زمان، امکانات خودجوش را برای شکل‌گیری و تشکیل انجمن­‌ها فراهم می‌­کند. «تئوری سرمایه اجتماعی فرض می‌­کند که هر چه بیشتر با افراد دیگر ارتباط داشته باشیم، بیشتر به آن­ها اعتماد می‌­کنیم و برعکس (پاتنام، 1995: 665).

  1. ارزش­‌های فرامادی

اعتماد همچنین با ارزش­‌های فرامادی ارتباط دارد. ارتباط با اجتماع، انسجام و هماهنگی بین شخصی بر اهمیت اعتماد دلالت می‌­کند. با اتکا به برخی از تحقیقات اجتماعی باید گفت کیفیت زندگی و رفاه مادی، با اعتماد شخصی و اعتماد اجتماعی ارتباط معناداری دارند (زتومکا، 1384: 18).

  1. مشارکت سیاسی فعال

در پایان یکی از مهم­ترین وجوه و ابعاد اعتماد را می‌­توان در ارتباط آن با مشارکت سیاسی فعال دانست. به تعبیر زتومکا، اعتماد به عنوان یک پیش شرط برای مشارکت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و … عمل می­‌کند (زتومکا، 1384: 18). به تعبیر دیگر اگر اعتماد از دایره ویژگی­‌های یک انسان حذف گردد، تعاملات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی فرد لطمه­‌های فراوانی می‌­خورد و فرد حضور جدی در اجتماع را از دست خواهد داد. این موضوع تأثیر فراوانی بر حضور سیاسی و مشارکت سیاسی فعال افراد جامعه دارد؛ به نحوی که در صورت زوال اعتماد عمومی افراد جامعه، مشارکت سیاسی آن­‌ها به شدت افول خواهد کرد و دغدغه‌مندی سیاسی آن­ها تضعیف و یا به نحوی غیرمسالمت‌آمیز تقویت خواهد شد.

یکی از مهم­ترین عرصه­‌های اعتماد در زندگی اجتماعی، اعتماد متقابل مردم و دولت است. اعتماد دو طرفه مردم و دولت زمانی بقای خود را حفظ می‌کند که منفعت دوسویه داشته باشد. به عنوان مثال مردمی که به دولت اعتماد می‌­کنند باید نتیجه اعتماد خود را در برقراری نظم اجتماعی و سیاسی، رفاه نسبی و امنیت اقتصادی و همچنین امکان ارائه پیشنهادات و آراء عمومی احساس کنند. از طرف دیگر دولت نیز باید به مردم اعتماد داشته باشد. نتیجه این اعتماد مقبولیت عمومی دولت، بقای حکومت بدون توسل به زور و اجبار و در مقابل رضایت عمومی و اطمینان از پشتیبانی مردم در شرایط و برهه‌­های خاص خواهد بود.

منابع

پاتنام، رابرت (1380)، دموکراسی و سنت­‌های مدنی، ترجمه محمد تقی دلفروز، تهران: دفتر مطالعات و تحقیقات سیاسی وزارت کشور.

زتومکا، پیوتر (1384)، اعتماد یک نظریه جامعه شناختی، ترجمه فاطمه گلابی، تبریز: انتشارات مترجم.

سریع القلم، محمود (1384)، فرهنگ سیاسی ایران، تهران: فرزان روز

اوفه، كـلاوس (1389)، چگونه مي­توان به شهروندان اعتماد داشت، چـاپ شده در: تاجبخش، كيان، سرمايه اجتماعي، اعتماد، دموكراسي و توسعه، ترجمـه: افشين خاكباز و حسن پويان، تهران، شيرازه.

Putnam, R. D. (1993). Making Democracy Work: Civic Traditions in Modern Italy, Princeton: Princeton University Press, Resource Management, 15(7), 1173-1188.

Bretzer, Noreen, (2002), How Can Institutions Better Explain Political Trust than Capitals Do, PHD Thesis, University of Gothenburg, Sweden.

Bourdiea, p. (1986), “The forms of capital”, in J. G. Richardson (Ed). Handbook of Theory and Research for the sociology of Education, New York: Landon: Greenwood press.

Alexander, J, C. (1992). Shaky foundations, Theory and Society, 1(2).

 

هسته فرهنگ سیاسی و افکار عمومی اندیشکده

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا