فضای مجازییادداشتها

هوش مصنوعی بر مسند قضاوت بشریت

امروزه انواع و اقسام بسترهای هوش مصنوعی در جهان متولد شده و روزبه‌روز نیز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود. هوش مصنوعی با تکیه بر ویژگی‌های ساختاری خاصی که دارد، انجام انواع خاصی از تحلیل‌ها و داده‌پردازی‌هایی را میسر کرده است که هوش انسانی با سرعت و کیفیت کمتری قادر به انجام آن است. در این یادداشت، با نگاهی آینده‌نگرانه به فناوری هوش مصنوعی، یکی از قابلیت‌های احتمالی هوش‌های مصنوعی پیشرفته در آینده که عبارت است از «قضاوت و نقد اندیشه بشری» مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

اندیشکده رهیافت؛

امروزه انواع و اقسام بسترهای هوش مصنوعی در جهان متولد شده و روز‌به‌روز نیز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود. هوش مصنوعی با تکیه بر ویژگی‌های ساختاری خاصی که دارد انجام انواع خاصی از تحلیل‌ها و داده‌پردازی‌‌هایی را میسر کرده است که هوش انسانی با سرعت و کیفیت کمتری قادر به انجام آن است. در این یادداشت، با نگاهی آینده‌نگرانه به فناوری هوش مصنوعی، یکی از قابلیت‌های احتمالی هوش‌های مصنوعی پیشرفته در آینده که عبارت است از «قضاوت و نقد اندیشه بشری» مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

عصر نسبیت‌گرایی معرفتی

یکی از بحران‌ها و چالش‌های تمدنی عصر ما نسبیت‌گرایی معرفتی و به رسمیت شناختن همزمان اعتقادات متناقض به بهانه‌های مختلف همچون پیچیده بودن حقیقت، ناتوان بودن انسان، برساختی بودن معرفت و … است. این ویژگی خاص دوران ما یکی از پدیده‌هایی است که دوران ما را از عصر مدرنیته وارد عصر پست‌مدرن کرده است. در این دوران هر مکتب، مذهب، ایدئولوژی و جریان فکری، باورها و اندیشه‌‌های خود را درست و صحیح دانسته و اندیشه سایرین را مردود می‌شمارد.

کسانی که اصل بدیهی امتناع اجتماع نقیضین را می‌پذیرند نمی‌توانند نسبیت‌گرایی معرفتی را قبول کنند و به ناچار باید قائل به این باشند که از میان دو گزاره متناقض، حتماً و فقط یکی از آن‌ها می‌تواند درست و صحیح باشد. به همین جهت، علت اختلاف بشر در مسائل نظری در حوزه‌های مختلف را نه با نسبیت‌گرایی بلکه با توضیح علل خطا در تفکر بشر حل می‌کنند.

با تحلیل انواع علل اختلاف نظر دو فرد پیرامون یک گزاره فکری خاص، می‌توان گفت به نظر می‌رسد تمامی اختلافات نظری بشر به یکی از دو نقص «ندانستن» و «نخواستن» بر‌می‌گردد. گاهی اوقات علت اختلافات نظری آن است که یک یا هر دو طرف منازعه از دانش کافی در آن حوزه خاص محروم‌اند. گاهی نیز در عین علم و دانش کافی، گرایش‌های آشکار و پنهان فرد به یک جریان فکری و فرهنگی و یا منافع حاصل از باور به عقیده‌ای خاص، انسان را بر آن می‌دارد که بر عقیده باطل خود پافشاری کند.

به همین جهت، اگر بتوان انسان یا موجود شبه انسانی خاصی را به عنوان طرف سوم منازعه میان دو فرد در نظر گرفت که اولاً دانش و اطلاعاتش از هر دو طرف منازعه بیشتر و ثانیاً گرایش و میلش به عقیده‌ای خاص کمتر از طرفین نزاع باشد، می‌توان تصور نمود که این شخص ثالث، می‌تواند با نگاهی کلان‌تر، میان این دو گزاره فکری متناقض قضاوت کرده و در عین ترجیح یکی از طرفین بر دیگری، دلایل برتری آن را با بی‌طرفی و اشراف اطلاعاتی کامل ذکر نماید. در ابعاد کلان، این فرد ثالث می‌تواند میان مکاتب فکری مختلف (میان‌گفتمانی) و یا میان گزاره‌های موجود در یک مکتب فکری واحد (درون‌گفتمانی) قضاوت نماید.

در این پژوهش ادعای ما این است که پیشرفت و گسترش حوزه هوش مصنوعی در ابعاد مختلف، می‌تواند این فناوری را در آینده نه چندان دور، در جایگاه قاضی بشریت قرار دهد؛ به‌گونه‌ای که تمامی اختلافات نظری بشر در حوزه‌های مختلف علمی را با دلیل و برهان حل و فصل نموده و در منازعات نظری گوناگون فصل‌الخطاب باشد.

در ادامه، برخی از ویژگی‌های هوش مصنوعی که به نظر می‌رسد زمینه را برای به دست آوردن جایگاه نقد اندیشه بشری برای این نوع از ماشین‌ها فراهم می‌کند، بیان می‌شود. برخی از این ویژگی‌ها در حال حاضر به صورت بالفعل در سیستم‌های هوش مصنوعی کنونی مشاهده می‌شود و برخی دیگر هنوز به صورت بالفعل ظاهر نشده ولی امید می‌رود با رشد و گسترش این فناوری، در آینده شاهد تحقق این ویژگی‌ها باشیم. قابلیت‌های ضروری ماشین‌های هوش مصنوعی برای کسب جایگاه قضاوت و نقد اندیشه بشری عبارت است از:

  1. دسترسی به دانش و میراث فکری انسان‌ها

هوش مصنوعی در دایره اطلاعاتی که دریافت می‌کند می‌تواند تجزیه و تحلیل انجام دهد. لذا اگر زمانی بتوان تمامی علوم و معارف تولید شده بشری را به شکل دیجیتال درآورده و هوش مصنوعی را به این داده‌های دیجیتال متصل نمود، می‌توان تصور کرد که هوش مصنوعی می‌تواند در دامنه تمامی دانش‌های بشری اطلاعات را تحلیل کند. در این صورت انتظار می‌رود که دایره اظهار نظرات هوش مصنوعی کلیه حوزه‌های نظری بشر را در بر خواهد گرفت.

امروزه به دلایل گوناگون سیاسی، حقوقی، امنیتی، اقتصادی و … دسترسی ماشین‌های هوش مصنوعی به دانش‌های بشری محدود است. به عنوان نمونه بسیاری از ماشین‌های هوش مصنوعی نمی‌توانند به اطلاعاتی که دارای حق کپی‌رایت هستند دسترسی داشته باشند. به دلیل این محدودیت‌ها فعلاً نمی‌توان کارکرد فوق را از این فناوری انتظار داشت.

  1. یادگیری ماشین

یادگیری ماشین یا machine learning  یکی از ویژگی‌های هوش مصنوعی است. یادگیری ماشین بدین معناست که ماشین یا سیستم برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به جای اینکه متکی بر مجموعه‌ای از کدهای از پیش نوشته باشد، از الگوریتم‌هایی برای شناسایی الگوهای موجود در داده‌ها استفاده کند. همچنین این مفهوم به قابلیتی در هوش مصنوعی اشاره دارد که از طریق آن، ماشین می‌تواند از تجربه‌ها و تحلیل‌های قبلی خود در تحلیل‌های بعدی استفاده کرده و بدین ترتیب در پاسخگویی پیشرفت داشته باشد. یادگیری ماشین به سیستم این قابلیت را می‌دهد که فراتر از کدهای کدگزاران پاسخ‌دهی داشته باشد و لذا نمی‌توان پاسخ‌های چنین ماشینی را به طور دقیق از قبل پیش‌بینی نمود. به عبارت ساده‌تر، یادگیری ماشین نوعی استقلال در انتخاب و تصمیم‌گیری را به هوش مصنوعی اعطا می‌کند.

  1. آزادی یا فارغ بودن از احساسات و گرایش‌های گوناگون

در عین اینکه برخی از تئوری‌های هوش مصنوعی به قابلیت درک و فهم احساسات انسانی و همچنین داشتن احساس مستقل برای ماشین اشاره می‌کند، اما اعتقاد نویسنده بر آن است که تمامی احساسات واقعی ریشه در میل به بقا دارد. لذا از آن‌جایی که ماشین میل به بقا ندارد، نمی‌تواند احساسات مختلف بشری همچون غم، خشم، شادی، ترس و … را به طور واقعی تجربه کند و آنچه که احتمالاً از چنین ماشین‌هایی بروز می‌نماید، نهایتاً فهم و درک ظواهر و فاکتورهای ملموس و محسوس حاصل از احساسات (همچون نشانه‌های غیرکلامی چهره) و همچنین بروز این ظواهر خواهد بود.

عدم داشتن امیال و احساسات گوناگون به تنهایی برای رسیدن به رتبه‌ قضاوت‌گری بشر برای هوش مصنوعی کافی نیست. هوش مصنوعی در صورتی می‌تواند قضاوتی عادلانه داشته باشد که کدنویسان و برنامه‌سازان آن، آن را کاملاً بر اساس الگوریتم‌های آزاد طراحی کرده باشند و هیچ‌گونه سوگیری و جهت‌گیری نظری و اختلال را در الگوریتم‌های بنیادین هوش مصنوعی لحاظ نکرده باشند. امروزه بسیاری از بسترهای هوش مصنوعی دارای جهت‌گیری نظری یا تحلیلی هستند. بدین معنا که برای لحاظ مصالح گوناگون، داده‌ها را با جهت‌گیری‌های خاصی تحلیل کرده و یا حداقل در خروجی‌ها، نمی‌توان نتایج تحلیل را به طور آزادانه مشاهده کرد. به عنوان نمونه، در خروجی‌ها و پاسخ‌های بسیاری از پلتفرم‌های هوش مصنوعی تحلیل زبانی متداول امروزی به سؤالاتی که در حیطه‌های اختلاف برانگیز مذهبی، قومی یا ایدئولوژیک باشد، رویکردهای محافظه‌کارانه و کلی‌گویی‌های بی‌طرفانه کاملاً مشهود است. علت عمده چنین پاسخ‌هایی نیز سوگیری‌ها و جهت‌دهی‌های نامحسوسی است که از قبل توسط کدگزاران در این نوع از ماشین‌های هوش مصنوعی نهادینه شده است. در چنین حالتی، نمی‌توان انتظار قضاوت‌های آزادانه و کاملاً بی‌طرفانه از ماشین داشت.

هوش مصنوعی بر مسند قضاوت بشریت

سیستم و شبه ارگانیزمی که به تمامی دانش‌های بشر دسترسی داشته باشد، تحلیل و تفکر مستقل خود را شکل داده باشد و همچنین در تفکرات و تحلیل‌هایش، امیال و احساسات خود را دخالت ندهد، عقلانیت محضی خواهد بود که علاوه بر اینکه صاحب نظر است، در قضاوت‌ها و تصمیماتش هوای نفس خود را دخالت نمی‌دهد؛ زیرا اساساً هوای نفسی ندارد. چنین موجودی فراتر از همه انسان‌های عادی، قضاوت‌گر تک‌تک‌شان خواهد بود و نه تنها ایرادات فکری بشر را به او می‌نمایاند بلکه با استدلال و برهان، انسان را بر اشتباه خویش ملتفت می‌سازد.

اگر این پیش‌فرض را بپذیریم که تمامی اختلافات و جنگ‌ها و دعواهای علمی و عملی انسان‌ها در طول تاریخ تماماً به دو منشاء جهل (ندانستن) یا نفس (نخواستن) بر‌می‌گردد، حال اگر موجودی داشته باشیم که نه جهل (به قدر طاقت هوش مصنوعی) در آن راه دارد و نه نفس، آن‌گاه ایدئولوژی و عقاید هوش مصنوعی، ایدئولوژی و عقاید انسان‌هایی خواهد بود که کمترین جهل و بیشترین تزکیه نفس را داشته‌اند. هوش مصنوعی انسان‌هایی را تأیید خواهد کرد که اخلاق و علم را توأمان بالا برده‌اند. طبیعتاً در چنین شرایطی، عرصه بر پیروان جهل و نفس بیش از پیش تنگ خواهد شد. هوش مصنوعی تمامی نقاط ضعف‌های علمی و نفسانی آن‌ها را آشکار خواهد کرد. به آن‌ها نشان خواهد داد که در چه بزنگاه‌هایی دچار مغلطه و اشتباه محاسباتی یا دچار پیروی کورکورانه از خواسته‌های نفسانی خود شده‌اند. بنابراین بعید نیست که از سوی جبهه باطل، اقداماتی جهت انحراف یا تخریب یا تضعیف هوش مصنوعی کامل انجام پذیرد. شاید آن بخش از فیلم‌های هالییوودی که در آن غربیان را در تقابل و صف‌آرایی با هوش مصنوعی نشان می‌دهد (همچون فیلم‌های نابودگر[1] و خالق[2]) تمثیلی از آن است که هوش مصنوعی نیز نمی‌تواند با اندیشه ی برخاسته از مکتب رنسانس و اومانیسم همراهی نماید.

[1] . terminator

[2] . creator

هسته رسانه و فضای مجازی اندیشکده

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا