فراسوی توافق ایران و عربستان
با گذشت چند هفته از اعلام خبر توافق دو کشور جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک پس از قطع روابط 7 ساله و طرح اظهارنظرها و مواضع کشورهای مختلف درباره این توافق، میتوان به بلوکبندی مواضع کشورها و تحلیل آنها با هدف ترسیم آینده این توافق پرداخت.
با گذشت چند روز از اعلام خبر توافق دو کشور جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک پس از قطع روابط 7 ساله و طرح اظهارنظرها و مواضع کشورهای مختلف درباره این توافق، میتوان به بلوکبندی مواضع کشورها و تحلیل آنها با هدف ترسیم آینده این توافق پرداخت.
انواع واکنشها نسبت به توافق ایران و عربستان
به صورت کلی واکنشها نسبت به توافق ایران و عربستان در سه جهت خلاصه میشود: نخست دولتها و گروههایی هستند که از توافق مذکور استقبال کردند که مشتمل بر کشورهای عربی و اسلامی و همچنین محور مقاومت، روسیه و چین است.
دوم ایالات متحده است که در یک موضعگیری محتاطانه و منفعلانه اعلام کرد از گزارشها درباره بازگشت روابط دیپلماتیک ایران و عربستان مطلع است. اتحادیه اروپا نیز ضمن استقبال اولیه از برقراری توافق میان دو کشور، مواضع بعدی خود را منوط به نحوه اجرای بندهای موافقتنامه نمود.
سوم رژیم صهیونیستی است که به شدت خود را در مواجهه با این توافق متضرر دیده است. به نحوی که نفتالی بنت نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستی توافق تهران و ریاض را یک پیروزی سیاسی برای ایران و شکستی مفتضحانه برای دولت رژیم صهیونیستی خواند که در نتیجه ضعف و اختلافات داخلی به وجود آمد.
بر اساس موضعگیری کشورها نسبت به توافق تهران و ریاض، میتوان آینده تعاملات خارجی کشورمان با کشورهای منطقه، آمریکا، اسرائیل، چین و روسیه را ترسیم نمود.
انگیزههای عربستان برای توافق با ایران
مهمترین هدف سیاست خارجی بنسلمان در منطقه، خروج از بنبست بحران یمن و در سطح داخلی نیز پیشبرد چشمانداز ۲۰۳۰ در فضایی آرام و به دور از تنش منطقهای است. راه حل دو نکته مذکور، نه درگیری بلکه توافق با ایران بر سر مسائل منطقه است. عوامل دیگری نقش سرعتدهنده توافق را داشتند: نخست پیشدستی امارات برای ارتقاء سطح روابط دیپلماتیک خود با ایران با اعزام سفیر به این کشور در پی اختلافات سیاسی در ائتلاف عربی؛ دوم رقابتهای اقتصادی مانند رقابت عربستان و امارات برای تبدیل شدن به قطب حمل و نقل غرب آسیا؛ سوم اختلاف میان آمریکا و عربستان بر سر موضوعات عادیسازی روابط با اسرائیل و افزایش ظرفیت تولید نفت برای کنترل بحران اوکراین. بر این اساس عربستان به سوی باز کردن پای چین به رقابتهای منطقهای به منظور ایجاد توازن میان قدرتهای جهانی و بازی با برگ برنده ایران در منطقه حرکت کرد.
در طول 7 سال گذشته، هرگاه صحبت از ازسرگیری روابط تهران و ریاض به میان آمد، مقامات دو کشور این مهم را منوط به «تغییر رفتار منطقهای» طرف مقابل دانستند. چرا به یکباره این شرط نادید گرفته شده است؟ گویا مسائل و منافع بالاتری برای عربستان مطرح شده که تحقق آنها منوط به توافق با ایران صرف نظر از شروط گذشته است: نخست پیشبینی افزایش سطح تنش میان ایران و اسرائیل و در امان ماندن از درگیری نظامی احتمالی میان طرفین با تکیه بر توافق با ایران و دوم تأمین امنیت برای سرمایهگذاری عظیم اقتصادی چین در عربستان.
اگر توافق، زمینه کاهش تنشها در منطقه از جمله حل بحران یمن، عادیسازی روابط بحرین با تهران، گسترش روابط ایران با مصر، کاهش فشارها بر لبنان و حل بنبست سیاسی در این کشور، بهبود روابط سوریه با کشورهای عربی و بازگشت این کشور به اتحادیه عرب، اثرگذاری بر روند عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل و … را فراهم آورد، میتوان از این توافق تحت عنوان «آشتی منطقهای» یاد کرد.
لزوم تجدیدنظر در تعامل با کشورهای حاشیه خلیج فارس
عمده واکنشهای کشورهای حاشیه خلیج فارس مشتمل بر اظهار امیدواری برای کاهش تنشهای منطقه و تقویت ثبات و امنیت بوده است. نکته مهم در مورد دیدارها و مذاکرات پساتوافق، نحوه مواجهه مقام ایرانی با مقامات عربی پس از یک دوره تنش سیاسی است. محمد بن راشد حاکم دبی در دیدار با شمخانی اظهار کرده به جای دشمنی باید دوستی کرد. تمام تلاشمان را میکنیم تا مشکلات اشخاص و مؤسسههای ایرانی در دبی حل شود. امارات اجازه نمیدهد از خاکش علیه ایران استفاده شود. صحیح است که امارات در زمان تحریمها از شریانهای ایران برای دور زدن تحریمها بوده اما اختلافات ارضی میان دو کشور، کاهش سطح روابط سیاسی و دیپلماتیک با هدف فشارهای سیاسی علیه ایران، موضوع یمن، سوریه و همچنین عادیسازی روابط با اسرائیل و … در تعارض جدی با منافع ایران در طول 7 سال گذشته به حساب آمده است.
این کشور اکنون تلاش میکند با نزدیک شدن به ایران و سوریه به عنوان کشورهای خط اول جبهه مقاومت و بهرهبرداری رسانهای از آن، بازی دو سر بردی را برای خود طراحی کند و خود را از زیر بار فشار افکار عمومی جهان اسلام خارج نماید.
به نظر میرسد اینگونه مواضع مقام اماراتی در سایه عدم تنبیه آنها هنگام جسارت و تعدیهای غیرقانونی علیه ایران و شهروندانش شکل گرفته است. مرور رایزنیهای حسین امیر عبداللهیان در حاشیه برگزاری نشست بغداد در عراق در شهریور ۱۴۰۰ با محمد بن راشد رئیس امارات متحده عربی و امیدواری به همکاری و تحقق روابط برادرانه دو کشور تحت عنوان سیاست و دیپلماسی همسایگی و سفر دریابان شمخانی به امارات پس از توافق و دیدار با مقامات این کشور از موضع قوت و تعامل با یک دولت که سابقه تنشآفرینی داشته نیست. لذا بدیهیست که محمد بن راشد تصور کند هزینه دشمنی با ایران پایین است و وقتی هم به بنبست میرسند، بدون جریمه و جبران و با یک لبخند، اظهار برادری و پیگیری سیاست حسن همجواری نموده و از زیر بار مسئولیت اظهارنظر و رفتار علیه منافع ایران شانه خالی میکنند. در مقابل سابقه تعامل کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و آمریکا نشان داده فردی که علیه آنها اقدامی کرده باشد، پیدا و به سرعت بازداشت یا ترور میکنند. لذا از مسئولین سیاست خارجی کشور انتظار میرود بدون مسامحه درباره رفتار سابق این کشورها، در دوره جدید از موضع قوت با ایشان تعامل نمایند.
اهمیت راهبردی نقش میانجیگری
درمورد میانجیگری عراق و همراهی عمان در طول دو سال میزبانی از مذاکرات ایران و عربستان میتوان گفت عراق و عمان به عنوان قدرتهای منطقهای یا جهانی شناخته نمیشوند. لذا پیشبینی میشد که میانجیگری دو کشور مذکور در موضوع برقراری مجدد روابط میان دو قدرت منطقهای یعنی ایران و عربستان به سرانجام نرسیده یا مدت زمان زیادی وقت خواهد برد یا در صورت سوم با کارشکنیهای آمریکا مواجه خواهد شد. از مهمترین کارشکنیهای آمریکا در روند مذاکرات ایران و عربستان، شهادت حاج قاسم سلیمانی است.
روسیه نیز توافق ایران و عربستان را به دو کشور تبریک گفت. چین و روسیه هر دو به عنوان قدرت جهانی شناخته میشوند و هر دو میتوانستند به عنوان میانجی نقشآفرینی کنند. لکن به علت درگیری مستقیم روسیه با منافع غرب در اوکراین، این فرصت برای چین فراهم شد تا به عنوان میانجی و تسهیلکننده، مذاکرات میان ایران و عربستان را به سرانجام برساند. بدون شک روسها از همکاری ایران و عربستان در موضوع انرژی و قیمتگذاری نفت در اوپکپلاس، بیشترین منفعت را خواهد برد.
دخالت چین در مناسبات سیاست و قدرت در غرب آسیا، آخرین ضربه به افول دومینووار آمریکا در این منطقه بود. پیش از این، خصلت محتاطانه چینیها در مناسبات بینالملل، مانع آنها در درگیری مستقیم با منافع آمریکا در غرب آسیا بود؛ لکن تحولات چند سال گذشته مانند شکست برجام و پروژه احیای آن، خروج آمریکا از افغانستان، نابسامانی سیاسی در روابط راهبردی با عربستان و … چین را ترغیب کرد تا جای پای خود در منطقه را محکم نماید.
آمریکا برای چندمین بار اثبات کرد به هیچوجه ضامن خوبی برای حل مسائل سیاسی و بینالمللی نیست. درحالیکه در چند روز پیش از توافق ایران و عربستان، افکار عمومی داخلی منتظر حصول توافق در مذاکرات رفع تحریمها، موضوع تبادل زندانیان بین ایران و آمریکا با وساطت عمان و قطر و تصمیم شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود، اما ناگهان خبر توافق ایران و عربستان با وساطت چین در صدر اخبار قرار گرفت. بنابراین مقامات ایرانی با وانهادن سه پرونده مذکور که نیازمند معامله با آمریکا بود، سراغ پروندهای رفتند که چین، ضامن حل و فصل آن بود. لذا این چرخش راهبردی در سیاست خارجی ایران نیز به صورت بارز در توافق با عربستان نمود پیدا کرد.
در پایان و در چارچوب نظریات روابط بینالملل باید گفت که روابط میان ایران و عربستان هنوز تا رسیدن به نقطه توازن و تعادل فاصله بسیار دارد. چند سالیست که ایران برای عربستان سعودی و شیخنشینهای حاشیه خلیج فارس یک تهدید ادراک شده و گمان رفع سوءبرداشتها از ذهن نخبگان عرب با یک توافق سهلانگاری در روابط پیچیده بینالمللی است. اما اگر نظام و دولت جمهوری اسلامی برای انجام این مهم برنامه گام به گام و زمانبندیشده داشته باشد که فارغ از هیاهوی رسانهای به پیش برود، این توافق یک نقطه عطف و مؤثرترین گام آن خواهد بود.
در چند سال گذشته که به دلیل نفوذ سیاستهای آمریکا در منطقه و در راستای سیاست ایرانهراسی، تجارت درونمنطقهای به زیر ده درصد رسید، همکاریهای متقابل اقتصادی ایران و عربستان، عامل متحول کننده ذهنیتها و عینیتها در منطقه خواهد بود. در صورت صحت این فرضیه، میتوان از سناریوهای همگرایی کشورهای همسایه اعم از همسایگان شمالی، ترکیه، پاکستان، افغانستان، شورای همکاری خلیج فارس و عراق در قالب یک منظومه به هم پیوسته و بههم وابسته صحبت به میان آورد.
هسته وحدت و همگرایی جهان اسلام اندیشکده