رسانه و فضای مجازییادداشتها

ده شاخص برای قصه‌ی هدایتگر

وقتی کسی قصه‌ای نقل ‌کند یا ماجرایی را تعریف نماید، حواس هر انسانی که صدای آن نقال به او برسد پرت می‌شود برای گوش سپردن به او. داستان و قصه، قالبی عجین با فطرت و نوع خلقت آدمیزاد است. قصه برای هر سن و هر فرهنگی صدایی آشناست. اگر این گزاره‌ها را بپذیریم، با ضرورت بزرگی مواجه می‌شویم که نباید از کنار آن بی‌توجه عبور کنیم: «هر کسی می‌خواهد به تأثیرگذارترین شکل روی ذهنیت و گرایش انسان‌ها اثر بگذارد، مؤثرترین ابزار در این جهت، قصه‌پردازی و داستان‌سرایی است.» شاید از همین روست که بزرگترین معجزه‌ی خداوند برای بشر، یعنی قرآن کریم، با عنصر داستان عجین بوده و مشحون از داستان‌های مختلف است. چون خداوند در این معجزه می‌خواسته به اثرگذارترین وجه با انسان سخن بگوید.

اندیشکده رهیافت؛

صدای قصه و داستان، یکی از جذاب‌ترین و پرکشش‌ترین صداها برای نوع انسان است. وقتی کسی قصه‌ای نقل ‌کند یا ماجرایی را تعریف نماید، حواس هر انسانی که صدای آن نقال به او برسد پرت می‌شود برای گوش سپردن به او. باید گفت داستان و قصه، قالبی عجین با فطرت و نوع خلقت آدمیزاد است. قصه برای هر سن و هر فرهنگی صدایی آشناست. با پذیرفتن این مطلب، با ضرورت بزرگی مواجه می‌شویم که نباید از کنار آن بی‌توجه عبور کنیم: «هر کسی می‌خواهد به تأثیرگذارترین شکل روی ذهنیت و گرایش انسان‌ها اثر بگذارد، مؤثرترین ابزار در این جهت، قصه‌پردازی و داستان‌سرایی است.» شاید از همین روست که بزرگترین معجزه‌ی خداوند برای بشر، یعنی قرآن کریم، با عنصر داستان عجین بوده و مشحون از داستان‌های مختلف است. چون خداوند در این معجزه می‌خواسته به اثرگذارترین وجه با انسان سخن بگوید.

از حیث تاریخی هم همیشه یکی از جذاب‌ترین سرگرمی‌ها و تفریحات برای بشر، شنیدن داستان بوده است. نقالان داستان و قصه‌نویسان در اغلب جوامع معمولاً افراد مشهور و محبوبی بودند و آثارشان به واسطه جذابیت به سرعت سینه به سینه نقل ‌شده و گفتمان‌های قدرتمند و ماندگاری در سطح جامعه ایجاد ‌‌کرده است.

کشورهای جهان اسلام و خصوصاً کشور ما ایران از حیث پروراندن بزرگترین داستان‌سرایان و خلق غنی‌ترین آثار داستانی جزو فرهنگ‌های پربار جهان محسوب می‌شود. در این برجستگی، هم جریان دینی و منابع اصیل اسلامی که حاوی زیباترین و حکیمانه‌ترین داستان‌ها هستند سهیم‌اند و هم آثار ادبی و هنری نویسندگان کشورها که به شدت تحت تأثیر جریان اسلامی به خصوص قرآن کریم نگاشته شده‌اند. از این رو باید گفت نهاد قصه و داستان در کشورهای اسلامی، با وجود گنجینه‌هایی هم‌چون قرآن کریم، منابع اصیل اسلامی، مثنوی، هزار و یک حکایت، داستان‌های اصول کافی، گلستان و بوستان و صدها اثر دیگر از پشتوانه‌ای غنی و گرانمایه برخوردار است. گرچه در تاریخ معاصر، به دلیل ظهور جامعه مدرن، شرایط سرمایه‌داری، پیشرفت تکنولوژی و نیز دلایل دیگر، سردمدار جریان داستان‌گویی و یکه‌تاز این عرصه در دنیا، تمدن غرب بوده است.

ما به عنوان وارثان معارف اسلامی و وارثان گنجینه‌های بومی‌ سرزمینمان در هنر و ادبیات و به عنوان تمدنی که حرف نویی برای جهان مدرن در چنته دارد باید از تریبون و فرصتی که انقلاب اسلامی به دست ما داده کمال استفاده را بکنیم تا صدای دیگری در کنار شیپور واحد سینمای سرمایه‌داری باشیم. همیشه قصه و داستان، پرمخاطب‌ترین، جذاب‌ترین و مؤثرترین رسانه برای انتقال پیام بوده و امروز گستره مخاطبان و جذابیت و عمق اثر این رسانه به واسطه ظهور نسل جدید نمایش‌های تصویری بیشتر و رقابتی‌تر شده است. لذا در خصوص دغدغه‌ها و آرمان‌های نورانی اسلام نیز مؤثرترین راه و کلیدی‌ترین ابزار برای ترویج اعتقادات بی‌پیرایه دین و ارائه تصویر واقعی شیعه و اسلام، همین عرصه قصه‌گویی و سینماست. آیت‌الله جوادی آملی در دیدار با یکی از کارگردانان مشهور فرمودند: «اگر پیامبران در عصر حاضر حضور داشتند، قطعاً یکی از مهم‌ترین رسالت‌هایشان برای ترویج دین خدا، فیلم‌سازی می‌بود.»

برای ما ضروری است که بتوانیم در کنار تریبون قدرتمند و یکه‌تاز هالیوود و سینمای شرق و غرب جهان که متفقاً منادی غفلت از یاد خدا هستند، تریبونی باشیم که زمزمه‌ یاد خدا را به گوش جهانیان می‌رساند.

ما اگر بخواهیم در زمینه قصه‌پردازی و سینما حرف جدیدی برای گفتن داشته باشیم اول باید با تکیه بر گنجینه‌های دینی، ادبی و هنری خودمان برای قصه‌پردازی و سینما مبانی و اصول تعریف کنیم. البته تعریف مبانی و اصول به معنای محدود کردن دایره هنرورزی نیست. بلکه به معنای نجات دادن تخیلات هنرمند از محدودیت‌های ذهن خود، از تشتت و سرگردانی بین اهداف مالیخولیایی، رنگ و وارنگ و مسیرهای ضد و نقیض و معطوف کردن توجه او به سمت هدفی است که پیش رفتن در مسیر آن، ذهن و تخیل را بارورتر و نورانی‌‌تر و ایده‌های هنرمند را حکیمانه‌تر، جذاب‌تر، نامحدودتر و غیرکلیشه‌ای‌تر می‌کند. به عبارت دیگر، هدف از ترویج این اصول و مبانی، تربیت و بارور کردن ذهن هنرمند است نه محدود کردن میدان هنرورزی.

در راستای همین تدوین مبانی و اصول، از خلال بررسی منابع مهم اسلامی و منابع داستانی آیینی که حاوی ارشاداتی برای قصه‌پردازی و روایت داستان بودند به ده شاخص جامع برای گونه آرمانی قصه هدایتگر رسیدیم. مهم‌ترین این منابع عبارتند از: قرآن کریم، نهج‌البلاغه، اصول کافی، داستان زندگی علما، داستان‌های روایات اسلامی، گلستان و بوستان سعدی، مثنوی معنوی و … . مجموعه نظام مفهومی قصه هدایتگر تمامی ژانرهای قصه‌پردازی از طنز تا اجتماعی، درام، تاریخی و حتی جنایی و پلیسی را هم می‌تواند در بر بگیرد و برای هر یک از این ژانرها نسخه مفید و قابل بهره‌برداری ارائه دهد.

این ده شاخص که همان اصول ده‌گانه قصه هدایتگر هستند عبارتند از:

  1. واقعیت‌محور بودن و میزان تطابق اثر با گزاره‌ی «ماجرای این داستان واقعی است»

این شاخص، لزوم واقعی بودن ماجرای داستان را مورد اشاره قرار می‌دهد. حالت مطلوب برای قصه، این است که یا دقیقاً ماجرای یک رویداد واقعی را هنرمندانه روایت کند، یا اینکه برگرفته از یک رویداد واقعی باشد. دلیل این لزوم این است که جهان رویدادهای واقعی بسیار فراخ‌تر، متنوع‌تر و بی‌پایان‌تر از رویدادهای ساخته‌ی تخیلات نویسنده است. به علاوه داستان واقعی اسیر کلیشه‌ها نیست و معمولاً غیر کلیشه‌ای‌ترین ایده‌ها در داستان‌های واقعی پیدا می‌شوند. از سوی دیگر در داستان واقعی، رابطه‌ و ساختار علت‌ها و معلول‌های قصه، حکیمانه‌تر و باورپذیرتر در کنار هم چیده می‌شوند. فرج‌الله سلحشور، کارگردان فقید تلویزیون در بیانی قابل تأمل می‌گوید: «تفاوت داستان واقعی با داستان ساخته‌ی تخیلات نویسنده، تفاوت خدا با انسان است.» چون نویسنده‌ی داستان واقعی خداست و نویسنده‌ی داستان ساخته‌ی تخیلات نویسنده، خود نویسنده است.

  1. عبرت‌محور بودن و عبرت‌آموز بودن داستان

عبرت و ایجاد تنبه در مخاطب، کلیدی‌ترین عنصر در شاکله‌ی قصه‌ی هدایتگر است. به عبارت دیگر داستان موفق داستانی است که بتواند مخاطب را به اندیشیدن درباره ارزش‌ها و حقایق عالم هستی وادار کند. عنصر عبرت همان هدفی است که از قصه دنبال می‌شود. قصه باید هدایتگر مخاطب به سمت ارزش‌ها و اصول انسانی و دینی باشد.

  1. جذابیت، گیرایی و زیبایی قصه، انسجام هندسه‌ رویدادها، کارکرد داشتن خرده‌داستان‌ها و استفاده از ابزارهای ابهام، گره، تعلیق، تکرار، قبض و بسط داستان

این شاخص بیشتر در سطوح فنی داستان‌پردازی مورد بحث قرار می‌گیرد و در الگوی قصه‌ی هدایتگر نیز بسیار پر اهمیت و تعیین‌کننده است. اساساً اگر قصه‌ای از زیبایی‌های داستانی، هنری و فنی بی‌بهره باشد، رغبتی از سوی مخاطبان به سوی آن شکل نمی‌گیرد و دیده نمی‌شود.

  1. محوریت عنصر فرقان (تشخیص حق از باطل) و وجود دو عنصر خیر و شر و حق و باطل در داستان

تشخیص حق از باطل و شناخت جبهه‌ی باطل در کنار شناخت ویژگی‌های جبهه‌ی حق از مختصات قصه‌ی هدایتگر است. این تشخیص و تمیز در هر قالب و سطح و ژانری می‌تواند اتفاق بیفتد؛ حتی در قالب یک کنش منفی و یک کنش مثبت از سوی دو شخصیت در یک ژانر طنز.

  1. فاصله داشتن سناریو از کلیشه‌ها، تقلیدها و فرم‌های تکراری و میزان مبتکر و نوآور بودن داستان

کلیشه، مخاطب را ملول کرده و از جذابیت اثر هنری می‌کاهد. اساساً وجه تمایز هنر و اثر ادبی در شکستن کلیشه‌ها و فرم‌های تکراریست. این ویژگی و وجه تمایز در الگوی قصه هدایتگر به رسمیت شناخته شده و بر آن تأکید می‌شود. غیر کلیشه‌ای‌ترین ایده‌ها را می‌توان در داستان‌ها و رویدادهای واقعی جست و جو کرد.

  1. معطوف کردن توجه مخاطب به جذابیت‌های‌ انسان کامل و حیات طیبه

یکی از اهداف قصه هدایتگر، منصرف کردن نظر مخاطب به جذابیت‌های انسان کامل و حیات طیبه است. داستان باید پرده‌های تحریف و تبلیغات سوء را از چهره‌ی انسان کامل بزداید و چهره‌ی تابان او را به رخ بشریت بکشد. البته مفهوم انسان کامل دارای مراتب است و باید در شخصیت‌های داستان به فراخور شرایط هر یک طراحی و پرداخت شود.

  1. نقد اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر در داستان در راستای اصلاح اجتماعی

دغدغه‌ی قصه‌ی هدایتگر در غایی‌ترین سرمنزل، اصلاح اجتماعی است. رویدادهای داستانی باید به شکلی غیرمستقیم، تکان‌دهنده و هنرمندانه ایرادات اجتماعی و اخلاقی را گوشزد کرده و راه حل‌های ایجابی ارائه دهد.

  1. باورپذیر بودن و منطقی بودن رویدادها و شخصیت‌ها و قابلیت هم‌ذات‌پنداری مخاطب با آن‌ها

شرط اینکه مخاطب با شخصیت‌های داستان همدل و همراه شود و از آن‌ها تأثیر عمیق‌تری بپذیرد این است که بتواند با آن‌ها هم‌ذات‌پنداری نموده و آن‌ها و کنش‌هایشان را باور کند.

  1. رعایت اصل عفت و روایت عفیفانه

روایت غیرعفیفانه برای قصه‌ی هدایتگر نقض غرض است. چرا که عفت و حیا یکی از عالی‌ترین و ضروری‌ترین ارزش‌های انسانی و الهی بوده و قصه‌ی هدایتگر که رسالت خود را هدایت انسان به سمت این ارزش‌ها تعریف کرده است، نباید از غرض و رسالت اصلی خود غافل شود. فیلم‌ها و سریال‌هایی که سربازان نظام سرمایه‌داری‌اند و برای بزرگ‌تر کردن کیک ثروتشان و برای فروش بیشتر در گیشه، دست به هر ترفندی می‌زنند و جذابیت‌های جنسی زن و مرد را به نمایش می‌گذارند، هیچ نسبتی با قصه‌ی هدایتگر ندارند. برای داستان هدایتگر شایسته نیست با هر ترفندی از جمله نمایش جذابیت‌های جنسی زن و مرد، مخاطب جذب کند و به قیمت زیر پا گذاشتن عفت انسانی، بیشتر دیده شود.

  1. تزریق امید و ترویج سنت‌های الهی و عدم تحریف این سنت‌ها

سنت الهی و آن‌چه در زندگی واقعی انسان‌ها تجربه می‌شود، نه بدبختی و مصیبت مطلق است و نه خوشبختی و سعادت مطلق. در زندگی هر شخصی، هم تلخی و مصیبت تجربه می‌شود، هم شیرینی و بهجت. بنابراین اینکه در داستانی شاهد مصائب و فجایع باشیم بدون هیچ نقطه‌ی امیدی، یا شاهد شیرینی و شوکت باشیم بدون هیچ تلخی و آزردگی‌ای، هر دو دروغ است. داستان هدایتگر باید روایتگر واقعیت سنت‌های الهی باشد.

هسته رسانه و فضای مجازی اندیشکده

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا